اهل سنت ایرانعمومی
موضوعات داغ

اهل سنت ایران و نگاه انسانی به دین

آوای سنت : هنگامی که اسلام سرزمینهای مختلف را فتح کرد ، برخی این سرزمینها با اینکه دارای تمدن بزرگ بودند ( مثل شام و مصر ) اسلام را همراه عربیت پذیرفتند .
اسلام وارد ایران شد , ایرانیان دین اسلام را پذیرفتند بدون اینکه در زبان و نژاد تسلیم اعراب شوند .

در همان ابتدا وزراء ، خردمندان و سرداران ایرانی در دوران عباسی این فرصت را یافتند که به دربار خلافت راه یابند . آنها تلاش کردند در جنگ قدرت میان اعراب با هوشمندی یارگیری کنند و کسانی را به قدرت برسانند که زبان و نژاد ایرانی را به رسمیت بشناسند . چنانچه عناصر نظامی ایرانی در جنگ میان امین و مامون فرزندان هارون الرشید جانب مامون را گرفتند که مادر او ایرانی بود و با کمک همین عناصر مرکز خلافت عباسی از بغداد به خراسان منتقل شد۰
یک مرحله بعد سرداران ایرانی مثل طاهر توانستند در مناطقی از ایران نظام سیاسی مستقل تشکیل دهند .

طاهریان , سامانیان , صفاریان و سایرحکام محلی ایرانی خیلی سریع الگویی از رشد فرهنگی ، ادبی و علمی را در سایه تساهل مذهبی میان پیروان ادیان مختلف مثل مسلمانان ، زرتشتیان ، یهودیان ، مسیحیان ، بوداییان ، مزدکیان ، بت پرستان و پیروان مذاهب مختلف حتی خوارج به نمایش گذاشتند . همین حکام ایرانی الاصل مثل سامانیان احیا و پرورش ادب و شعر و موسیقی ایران را در دستور کار قرار دادند و از شعرا و وانشمندان ایرانی حمایت کردند.
در واقع اهل سنت ایران در ابتدای ورود اسلام ، با هوشمندی موج تندروی برخی مسلمانان عرب را مهار کرد و تلاش کرد با در آمیختگی اسلام با واقعیت هنر و تمدن انسانی در کنار ایرانیت ، الگوی جدید و مستقلی را از زیست مسلمانی همراه با اندیشه و انسانیت به جهان ارائه دهد .

به جز مسلمانان آندلس ، در هیچ مقطعی از تاریخ اسلام ، مسلمانان به چنین تجربه مهمی دست نیافتند و در بیشتر مواقع تسلیم قشری گری ها شدند. تنها در ایران بودند که فلاسفه و اندیشمندان و شعراء بزرگ و پرآوازه ای ظهور کرد ، که با وجود اعتقاد به دین داری ، عشق ، تصوف، انسانیت ، عرفان ، لذتهای دینی و تمدن سازی را نیز به جهان عرضه کردند .

با پایان عصر حاکمیت سیاسی ایرانیان بر قدرت جهان اسلام و روی کار آمدند عناصر ترک و هنگامی که سایه قشری گری برجهان اسلام سنگینی کرد اهل سنت ایران سعی کرد اندیشه دینی و تصوف و عرفان و موسیقی و شعررا بهم پیوند دهد. ایرانیان سعی کردند در هر شرایطی برتری تمدنی خودرا حفظ کنند.
برای قرنها موسیقی و شعر و ادب زبان دین شد. این نوع نگاه شور شعر و اندیشه را در این سرزمین توسعه داد .این در حالی بود که اهل سنت ایران بزرگترین محدثین ,فقها وتاریخ نویسان در در دو فقه شافعی و حنفی به جهان اسلام معرفی می کرد و حتی در علوم دینی نیز جهان اسلام مدیون اهل سنت ایران بود .

اهل سنت ایران بزگترین عرفا و صوفیان جهان اسلام و احتمالا جهان را از خواجه عبدالله انصاری گرفته تا بایزید بسطامی و شمس تبریزی در دامن خود پرورش داد۰ این رویه بمدت ده قرن و تازمان پایان حاکمیت اجتماعی و فرهنگی اهل سنت ایران ادامه داشت.

در مسیر تاریخ در کمتر فرهنگ و تمدنی از سرزمین های اسلامی آمیختگی ایمان با عشق و زیبایی دنیوی و فلسفه ، شعر و ادبیات و موسیقی را در کنار هم می بینیم . لذا هیچ نقطه ای از سرزمینهای اسلامی نتوانست شعرایی مثل سعدی ، حافظ ، مولوی ، نظامی ، فردوسی ، رودکی و …را از بطن خود برانگیزد که نه تنها سخنی متفاوت در جهان اسلام بگویند بلکه برای جهانیان و آیندگان هم حرف برای گفتن داشته باشند و این درواقع تجریه ای تکرار ناشدنی در تاریخ اسلام بود .
اهل سنت که از لحظه ورود اسلام به ایران تا هزار سال بعد آن حاکم اجتماعی و فرهنگی بر سرزمین ایران بود ، در تربیت نیروی فرهنگی که تمدن ساز باشد ، کوشید و سعی کرد نقطه پیوند جهان و اسلام باشد . لذا در تفکر و آثار همه شعراء و فلاسفه و متفکرین اهل سنت ایران نوعی آزادگی ، انسانیت ، عشق به هم نوع و رهایی از قید و بند مذهبی موج می زند .

شعرا و اندیشمندان اهل سنت بااینکه دارای خاستگاه دینی بودند اما گفتمان فرا مذهبی و انسانی را دنبال کردند و قشری گری مذهبی را نقد کردند. زبان مشترک اندیشمندان و شعرای اهل سنت ایران از رودکی و سعدی گرفته تا فارابی و غزالی آزادگی , ایمان و عشق و ربان خودسازی ایمانی بجای دیکته کردن دین بر دیگران است.
همین غنای فرهنگی بود که زبان فارسی را به عالم دور رسانید . در دربار عثمانی ، سلاطین گورکانی ، جنوب شرق آسیا و … زبان فارسی زبان عشق و زیست متمدنانه بود .

شافعی مذهب های ایران زبان و دین خودرا به جنوب شرق آسیا بردند و حنفی های ایران مذهب خودرا به آسیای میانه بردند.مردم این سرزمین ها این اسلام را پسندیدند و خودرا به زبان و خط و ادبیات فارسی پیوند زدند.

این تجربه متفاوت اهل سنت ایران سبب شده با وجود گذشت مدتهای طولانی هنوز این اندوخته ، پشتوانه فرهنگی و تمدنی ایرانیان باشد .ایران بعد از آن به سختی توانست چنین شعرا و اندیشمندانی که مورد توجه جهان باشد تربیت و معرفی کند.
امروز با گذر قرنها , دنیا ایران را با شعرا و اندیشمندانی می شناسد که در دوران طلایی حاکمیت فرهنگی اهل سنت ایران می زیستند.
این حاکمیت ده قرن بر این سرزمین وجود داشت و نتیجه آن پرورش بیشترین شاعران و اندیشمندان انسان گرا در جهان بود که امروز دنیای ما درحال تحسین آنست.

?جمعی از نویسندگان
?منبع:نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلام
?فریدون اسلام نیا

برچسب ها

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن