آسیای مرکزی و قفقازجهان اسلام

اسلام در ازبکستان، از نظارت سختگیرانه دولت برامور مذهبی تارشدافراط‌گرایی

آوای سنت : اتحاد جماهیر شوروی که از ایدئولوژی مارکسیسم پیروی می‌کرد؛ تقریبا در مسائل دینی نیز تابع این رویکرد بود. نظام مبتنی بر ایدئولوژی مارکس‌ که دین را افیون توده‌ها می‌دانست، پس از انقلاب بولشویکی روسیه در مقابله با هویت‌های اجتماعی سنتی نقشی اساسی داشته است.

رویکرد مارکس نسبت به دین را از دو دیدگاه می‌توان مورد بررسی قرار داد: از دیدگاه اول وی دین را پدیده‌ای می‌داند که مانع آگاهی مردم و رفتار منطقی آنان است و این توان را در خود دارد که با یک فرد مطلوب ایدئولوژی مارکسیسم به مخالفت بپردازد. دومین دیدگاه وی نیز این است که دین مانند یک ابزار و یا محلی است که انسان‌هایی که مورد ظلم قرار گرفته‌‌ و دچار رنج شده‌اند به آن پناه می‌برند. شوروی نیز که به نوعی تابع این ایدئولوژی بود، دین و نهاد‌های دینی را نپذیرفته و آن را مغایر با اصول خود می‌دانست. ایدئولوژی حاکم بر شوروی، اسلام را یک تهدید سیاسی و ایدئولوژیکی می‌دید.

مسلمانان در اتحاد جماهیر شوروی پس از مسیحیان ارتدکس دومین گروه بزرگ دینی را تشکیل می‌دادند. یکی از کشورهای که از اتحاد جماهیر شوروی استقلال یافت، ازبکستان بود. در سال‌های اخیر تحولات اسلامی در این کشور فراز و نشیب‌هایی را به همراه داشته است.

اطلاعاتی در مورد ازبکستان
ازبکستان، کشوری در آسیای مرکزی و دارای مرز مشترک با کشورهای افغانستان، تاجیکستان، ترکمنستان، قرقیزستان، و قزاقستان است. پایتخت این کشور شهر تاشکند است. مساحت خاک ازبکستان ۴۴۷٬۴۰۰ کیلومتر مربع است (پنجاه و ششمین کشور از نظر وسعت) و جمعیت آن در سال ۲۰۱۷ میلادی نزدیک به ۳۳ میلیون نفر برآورد شد. ازبکستان پرجمعیت‌ترین کشور در میان کشورهای آسیای مرکزی است. اکثر جمعیت ازبکستان، مسلمان است. واحد پول این کشور سوم ازبکستان نام دارد.

اسلام در ازبکستان
رویکرد ازبکستان نسبت به اسلام خصوصا در دوره اسلام کریم‌اف را می‌توان به دو شکل تعریف کرد: نخست، «اسلام رسمی» که مورد حمایت و کنترل دولت است و دیگری «اسلام غیر دولتی» که در موضع مقابل دولت قرار دارد. ازبکستان از زمان استقلال در سال ۱۹۹۱ میلادی تا کنون به خاطر نحوه بر خورد با آزادی‌های دینی بار‌ها مورد انتقاد جامع بین‌الملل قرار گرفته‌ است. دولت ازبکستان به اسلام و مسائل امنیتی از یک زاویه دید نگاه می‌کند.

می‌توان گفت تأثیرات سیاست‌های شوروی در ازبکستان هنوز هم احساس می‌شود. بر اساس این نگرش بهترین راه کنترل دین از طرف دولت است. از نظر آنان منطقی که محور این سیاست را شکل می‌دهد این است که دین چیزی نیست که تنها بتوان آن را با عقاید، ارزش‌ها و فعالیت‌های دینی محدود کرد؛ بلکه یک بعد اجتماعی دارد که نباید از کنترل دولت خارج شود. این نگرش را سه عنصر اصلی تشکیل می‌دهد. ۱– تشکیل‌ نهاد‌ها و تصویب قوانینی برای کنترل فعالیت‌‌های دینی ۲– رواج یک نوع اسلام رسمی مد نظر دولت و حمایت از آن ۳– سهولت در سرکوب اسلام‌گراهای مخالف دولت. تقریبا در اکثر کشورهایی که از اتحاد جماهیر شوروی استقلال یافته‌اند یک سیاست همسو با این نگرش در برابر دین دنبال می‌شود.

دین در قانون اساسی ازبکستان
براساس ماده ۱۸ قانون اساسی ازبکستان آزادی دین و عقیده در این کشور باید تضمین شود. در ماده ۶۱ به این موضوع اشاره می‌شود که ازبکستان به عنوان دولتی سکولار امور دولتی و دین را از یکدیگر تفکیک می‌کند. بر اساس ماده ۳۱ قانون اساسی از بی اعتقادی دینی و لائیک بودن هم باید مراقبت شود. ماده ۵۷ قانون اساسی این کشور در راستای اصول سیستم سکولار تشکیل یک حزب دینی را هم منع می‌کند.

امور دینی در ازبکستان
در ازبکستان امور دینی تقریبا همانند دوره شوروی از طرف دارالافتاء مرکزی اداره می‌شود. در دوره شوروی، اولین کانال ارتباطی مردم و دولت را دارالافتاء تشکیل می‌داد و این نهاد رویکرد کلی دولت در قبال دین را اجرایی می‌کرد. این روند در ازبکستان و دیگر کشورهای آسیانه میانه پس از استقلال از شوروی نیز ادامه یافته است. به طوری که دولت از طریق دارالافتاء بر مساجد و نهادهای دینی نظارت می‌کند.

در واقع قانون نوشته شده‌ای برای این موضوع وجود ندارد و از لحاظ حقوقی دارالافتاء این کشور می‌تواند مستقل از دولت عمل کند. اما در اجرا آنچه مشاهده می‌شود این است که دولت مرکزی عالی‌ترین نهاد دینی را کنترل می‌کند. برای مثال خطبه‌های نماز جمعه در ازبکستان را دولت تعیین می‌کند و حتی در طرح مسائل سیاسی نیز تأثیرات خود را دارد. مفتی‌هایی که تابع این روند نباشند ممکن است عزل شوند. امام جماعت‌هایی که مورد تأیید دولت نباشند نمی‌توانند در مساجد این کشور به اقامه نماز بپردازند.

جریان‌های افراطی
افراط گرایی در ولایت فرغانه بیشتر از نقاط دیگر ازبکستان دیده می‌شود. البته ساختار اجتماعی و اقتصادی فرغانه و همجواری این منطقه با تاجیکستان و ارتباط با گروه‌های تندرو افغانستان در گسترش افراطی گری بی‌تأثیر نبوده است.

نفوذ خشونت و افراطی گری در این منطقه بیشتر از نقاط دیگر ازبکستان به چشم می‌خورد. شاید بتوان یکی از دلایل گسترش جریا‌ن‌های تندرو در ازبکستان را محدودیت شدید مخالفت با دولت دانست. یعنی به عبارتی دیگر محدود کردن آزادی‌های دینی و کنترل شدید حوزه‌های دینی و اسلامی فرصت‌ را برای نفوذ و فعالیت‌ گروه‌های افراطی فراهم کرده است.

برچسب ها

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن