مقالات و یادداشت ها

قاضی با وجدان

آوای سنت : نقل میکند در مراحل پایانی پرونده طلاق زوج جوانی قرار داشتم و هیچ یک از آن دو حاضر به سازش و پایان دادن به اختلافات نبودند ،
با خودم فکر کردم خدایا چکار کنم اینها را از این لجبازی وحشتناک منصرف کنم ؟

یک لحظه چشمم به دختر بچه شان افتاد که معصومانه در بغل مادرش با یک اسباب بازی کوچک آرام گرفته بود و بی خبر از آینده تیره و تاریکی که هر لحظه انتظارش را می کشید .

یک لحظه چیزی به ذهنم رسید و سریع بلند شدم و با خشونت اسباب بازی یا عروسک بچه را از دستش گرفتم و جیغ و داد بچه فضای ساختمان و سالن را پر کرد

پدر و مادرش رو به من کرد کردند و شروع کردند به بد و بیراه گفتن :
هی آقا دیوانه شدی ؟
آقا سرت به کار خود باشه ، زدی بچه را زهر ترک کردی
خلاصه هر چه از دهان مبارکشان بیرون آمد نثار بنده کردند …

آرام که شدند گفتم اجازه هست سؤالی بپرسم ؟
با حالت خاصی گفتند بفرما :
گفتم من که بیشتر از یک عروسک از دست بچه نگرفتم ، شدم روانی ، دیوانه ، ظالم وووو
در حالیکه مردی غریبه هستم .

آن وقت شما پدر و مادر ، دارید این طفل معصوم را از نعمت گوهر پدر و مادر محروم میکنید و با دستان خودتان یتیمش می کنید .
زندگیش را از هم اکنون تباه می کنید .
آینده اش را به انحرافات و اعتیاد و آسایشگاه و هزار و یک بدبختی حواله می کنید .
حالا قضاوت کنیم من در حق بچه ظلم می کنم یا شما ؟
من دیوانه ام یا شما ؟
حرفهایم که تمام شد دیدم مادر بچه اش را محکم در بغل گرفت و احساسات و گریه همه ما را در برگرفت و پدرش رو به من کرد و گفت: به خدا آقای قاضی دیوانه ما هستیم که داریم دودستی بچه را بدبخت و آواره میکنیم و من از حرفهایم گذشتم و تقاضای مختومه شدن پرونده را دارم .
نهایتا این ترفند جواب داد و این زوج جوان متوجه حرکت خطیر خود شدند از طلاق و جدایی منصرف شدند .

☝️قابل توجه همه پدر و مادرهایی که فقط بدنبال خواسته های خودشانند و سالانه هزاران طلاق و هزاران خانواده متلاشی شده و هزاران کودک یتیم و بی سرپرست را رقم می زنند .

برچسب ها

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن