آنتی شبهات

سلمان رشدی معیار ایمان!

آوای سنت : اخیراً فردی در نیویورک سلمان رشدی نویسنده کتاب آیات شیطانی را مورد حمله با چاقو قرار داده و وی را روانه بیمارستان کرده است.

رسانه‌های معاند اسلام و مسلمین که هر لحظه به پوشش اخبار ضد اسلامی اقدام می‌نمایند بار دیگر با دستاویز قرار دادن این حادثه چهره کریهه و ماهیت پلید خود را نشان دادند و در کنار آنها شخصیت‌های اسلام‌ستیز ایرانی نیز سعی کردند با انتشار مطالب ضد اسلامی با محوریت سلمان رشدی و دشمنی با اسلام در کانال‌ها و گروه‌هایشان از یکدیگر سبقت بگیرند.

برخی از روشنفکران دینی هم که سال‌هاست ارتباط خود با دین مبین اسلام و احکام عملی و عبادی را سه‌طلاقه نموده‌اند، با رویه‌ای دیگر و ویژه با معیار قرار دادن سلمان رشدی در ایمان به اسلام، مجدداً بیانیه‌ی اشک آوری را با عنوان «به اسلامی که مجوز ترور دهد کافریم» منتشر کرده‌اند و ابراز محکومیت ترور سلمان رشدی را با اشک تمساح به جامعه فارسی زبان اعلام نمودند.

در اینجا مجال بیان این موضوع نیست که آیا اصولاً چنین عملی (حمله به سلمان رشدی) محکومیت‌پذیر است یا نه؟! و اینکه آیا در اسلام ترور فیزیکی افراد جایز می‌باشد یا نه؟! چرا که این مورد نیاز به تفصیل و ارائه مستندات دارد و نمی‌شود کوتاه و بدون بیان جزئیات و نادیده‌گرفتن ضوابط و شرایط، مطلبی را بیان نماییم که در نتیجه آن حق مطلب نه تنها ارائه نگردد بلکه ضایع و موجب گمراهی شود، اما هدف از این نوشتار طرح پرسش‌های اساسی و مهم ذیل است تا تلنگری به افکار همه کسانی باشد که از روی احساسات فریب رسانه‌ها را می‌خورند و به جبهه گیری‌های ناصواب روی می‌آورند!

 سؤال اول این است که چگونه دولت و ارتش ایالات متحده آمریکا و همکیشان آنها این اجازه را به خود می‌دهند که جهت دفاع از تمامیت ارضی و ملی و ارزشهای خویش در سرزمین و خاک دیگری اقدام به ترور و حذف فیزیکی دشمنان خود نمایند و به این عملکرد ایجاد شده نیز افتخار بنمایند؟!

اصلاً موضوع، دفاع از شخص یا اشخاص مورد ترور نیست بلکه تبیین و روشن نمودن این مسئله است که آیا اساساً ترور و مفهوم آن که این همه در رسانه‌ها بار منفی به خود گرفته، می‌تواند مثبت هم باشد یا نه؟! با توجه به عملکرد دولت‌ها و حکومت‌های غربی و شرقی در مواجه با معاندین و دشمنان قسم خورده خود، ظاهراً و در واقع، یک نوع ترور دیگری وجود دارد که به «ترور مثبت» تعبیر می‌شود و در راستای منافع عاملان اینگونه ترورهاست!

 سؤال دوم: با این توضیحات چرا معترضان اعم از اسلام‌ستیزان و روشنفکران دینی به جای اینکه به مصادیق مشغول و از آن سوءاستفاده نمایند به ماهیت ترور و نیز تقسیم‌بندی‌های آن و نگرش حذف فیزیکی بنوعی دیگر که خود نیز داعی آن می‌باشند نمی‌پردازند و دائماً اسلام و مسلمین را تئوریسین ترور معرفی و با همین بهانه به ستیز با اسلام و مسلمانان اقدام می‌نمایند؟!

برچسب ها

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن