متهمان عشقهای ممنوعه تا همسران جنگجویان داعشی
آوای سنت : در زندان زنانه کابل (پلچرخی) در پشت دیوارهای بلند و دور افتاده این زندان بیشتر از صدها زن به جرایم مختلف محبوس اند. جرایمی از قبیل قتل و اختطاف (آدم ربایی) ، فروش و انتقال مخدر، سرقت، کیسهبری (جیببری) تا نوشیدن الکل و عشقهای ممنوعه، زنان محکوم به حبسهای از کمتر از یک سال تا بیستوپنج سال و یا هم بیشتر، با کودکانی چند ماهه الی دوازده ساله.
در دل زنهای زندانی صدها حرفهای ناگفته و دردهای باز نشده است که ترس از قضاوت شدن آنها را به سکوت واداشته است. دختران جوانی که در دام عشق افتاده و این دام پایشان را تا بند و زندان کشانده است. نحوه دستگیری هر یک از این زنان قصههای دارد که شاید هیچ کسی از آنها نشنیده است. این گرفتاریها و مواجه شدن با تبعیض و نگاههای غیرانسانی به آنها به اتهام اعمالی که خودشان آن را حتی جرم نمیدانند، عقدههای عمیق و کینههای سنگینی را بر دلهایشان گذاشته است.
با زنانی زیادی مصاحبه کردم که هنوزم در حبس بسر میبرند، از این جمع چندین تن به اتهام جرایم اخلاقی دستگیر شدهاند و دادگاه، پروندههایشان را فیصله (حکم) کرده و آنها را به حبسهای کوتاه مدت و بعضیها که جرایم حالات مشدده (چندجرمی) داشته و با شراب نوشی و سایر جرایم دیگر همراه بوده، را به حبسهای طولانی محکوم کرده است. این زنان در جامعه نیز محکوم به مجازات اند که زن بودن به خودی خود در آن جرمی است که از بدو تولد در پی داشته است.
اکنون که پشت میلههای زندان در دورافتادهترین قسمت کابل، در سلولهای پر نم با بوی مشمئیزکننده بسر میبرند. این زنان دیگر مایه ننگ خانوادهها شده و به دامان آنها لکه بزرگ شده اند. زنان که با آنها مصاحبه میکنم از هژده سال الی چهل وچند ساله اند. بیپروا و خندان اند اما در پس آن نگاههای خندان دردهایی است عمیق و جان گداز. چیزیهایی که شنیده شده،اظهارات گرفته شده، پرونده هم نهایی شده، تنها نوعیت جرمی است که مرتکب شده اند، نه از اینکه این زنان تحت چه شرایطی و کدام مجبوریتها و نارضایتیها تن به این اعمال بنا به قوانین و شریعت محکوم شده اند.
۳۵ زن داعشی خود را با ۱۵۰ کودک همراهشان چند ماه قبل به امنیت ملی افغانستان تسلیم کردند. این زنان در بدترین وضعیت ممکن از چندین ماه به این سو بیسرنوشت در توقیفخانه پلچرخی بسر میبرند. بیرون از زندان مردم از بودن شان در این وضعیت ابراز خوشحالی میکنند و آنرا مجازات خیلی کمتر از جرایم این زنان میدانند اما هر انسانی در هر جای دارای کرامت انسانی است و به هیچ وجه نباید این کرامت زیر پا گذاشته شود.
این زنان داعشی از کشورهای هند، قبایل پاکستان، اندونزی، مالدیو، تاجیکستان، و چندین کشور دیگر با کودکان کمتر از یک سال با پسران دوازده و حتی سیزده سالهشان در این توقیفخانه بسر میبرند.
آنها نه زبان میدانند و نه از سرنوشتشان خبر دارند. با اشاره دست و به کمک یکی از زنانی که انگلیسی بلد باشد از وضعیت بد معیشتی در اینجا میگوید. از این که بیشتر از ده نفر در یک سلول چهار و شش نفره با پنج وشش کودک بسر میبرند، از این که مواد بهداشتی برایشان به قدر کافی در محبس نمیرسد و مجبورند دایپرهای کودکان را بشویند و برای بار چندم استفاده کنند.
این زنان به جرمشان که همکاری با گروه داعش و به هم دستی با این گروه اعتراف کردهاند و اکنون هم چشم در انتظار دولتهای ذیدخل اند تا در تعیین سرنوشت آنها همکاری کنند.
اما کودکان بیخبر از جرم مادر و پدر مصروف سرگرمی و تاب بازی اند. تاب بازی با چادرهای گره خورده مادران با دیگر کودکان اند. کودکانی هم آنسوتر برای خودشان بازارچه فروش نان درست کردهاند بازارچهایی از نانهای خشک فاسدشده در کنج حویلی توقیف خانه.
زنان افغانی که در محبس با زنان داعشی برای اینکه آنان سبب ناآرامی کشور شده اند بدرفتاری میکنند اما کودکان بر عکس مادران باهم بازی میکنند و هیچ کینه از هم ندارند. کودکانی که کینه نمیشناسند و افغان و خارجی را تشخیص نمیدهند، همه با درد مشترکی که همان جرم پدران و مادران، بیگناه در این انزوا دور از جامعه و خانواده بسر میبرند. نگاههای معصوم و فکر کردن به جامعه که آنان در آن به زودی یا دیری مدغم میشوند، و آنان را هم به چشم منفور و زاده مجرمان میدانند قلب بیننده را به درد میآورد.
نزدیک دروازه توقیفخانه، تعداد زیادی زنان توقیفی تجمع میکنند و منتظرند مواد کمکی دریافت کنند. کدام نهاد خیریه برای آنها مواد بهداشتی و شوینده کمک کرده است. کمکها بدون نظارت کارکنان زندان و لیست قبلی در بینظمی زیاد توزیع میشود. به یکی صابون و برای دیگری تشت میرسد، هر کسی با خوشحالی چیزی را که گرفته، به دیگری نشان میدهد و او را نیز به گرفتن کمکها تشویق میکند.
زنانی که دنبال گرفتن این مواد شوینده میدوند، زنانی اند که چند ماهی یا هم چند سال پیش زندگی داشتهاند اگر خیلی مفشن و مرفه نبوده، شاید هرکدام زندگی متوسطی را داشته که حداقل نیازهای اولیه برخوردار بوده اند اما حالا میدوند و تقلا میکنند.
در سوی دیگر زندان زنی شاید حس میکند کارمند یکی از ارگانهای باصلاحیت هستیم که توانستیم به داخل سلولهای تنگ، نمناک و تاریک توقیفخانه داخل شوم خودش را کنارم میکشد و از بدی غذا میگوید، شاکی است که غذا کیفیت خیلی بد دارد و قابل خوردن نیست. غم نان بد در دلش خانه کرده و خوردن آن غذا به گفته خودش بی مزه و بی کیفیت را برای خود و دیگر زنان در بند توهین میداند. از سوی دیگر از تنگی و پر نم بودن اتاقها شاکی است و میگوید زنان داعشی را با کودکانشان و پسران ده ساله و دوازده سالهشان باید هرچه زودتر از آنها جدا شوند.
دوست داشتم پای قصههای هر یک از زنان توقیفخانه بنشینم اما از کوتاهی وقت و باز ماندن ماموریت رسمی ام نتوانستم بیشتر بمانم. این زنان شاید بعد از دیر وقت توانستند درد دلشان را با یکی باز کنند و گذشتههای شان را قصه کنند.
با لبخندی از پشت ماسک برای محافظت از کرونا خداحافظی کردم. چشمهای کودکان از جالیهای (سیمهای) بلند توقیفخانه مرا تا محبس دنبال میکرد.
کرونا برای زندانیان مثل معجزه اتفاق افتاده
محبس و توقیفخانه پلچرخی در جوار یکدیگر قرار دارند و برای عبور از توقیفخانه چند متر راه و یک پنجره را باید طی کرد. زمانی که به محبس داخل میشوم از بیروبار (شلوغی) و تجمع دیگر خبری نیست سلولها ساکت و خالی است. در سلولهای شش نفره یک، دو یا سه نفر باقی مانده است متباقی رها شده اند.
زنانی که در محبس و توقیفخانه بسر میبرند به جز از مناسبتهایی مانند عید و نوروز دیگر امیدی به رهایی و شامل شدن در عفو و تحفیف ندارند. زنان محکوم به جرایم سنگین حتی امیدی به این عفو و تخفیف هم ندارند اما حالا ویروس کرونا برخلاف آن که دنیا را تحت تاثیر منفی قرار داده و بار سنگین انزوا را برای مردم به بار آورده، برای این زنان همانند معجزه اتفاق افتاده است.
در فرمان رئیس جمهور افغانستان مبنی بر رهایی زندانیان از حبس برای جلوگیری از شیوع ویروس در زندانها، زنان زندانی زیادی شامل این فرمان شده اند. از صدها زن زندانی تنها ۱۵ یا هم بیست تن در محبس بسر میبرند. سایر محبوسین با پرداخت کفالۀ بالمال (ضمانت مالی) که در بدل هر سال حبس باقی مانده به دولت میپردازند با آوردن ضمانت از حبس رها شده اند.
زنان باقی مانده هم یا زنانی اند که خانوادهشان از پذیرفتن آنها سرباز زده و آنان را نمیپذیرند. بیرون از زندان هم کسی را ندارند که این مبلغ را برایشان تهیه کند.
زنان داعشی هم که به اتهام دست داشتن در همکاری با داعش در افغانستان در توقیف بسر میبرند، هیچ امیدی به رهایی ندارند. مطابق اصول محاکمات در افغانستان هر متهم بعد از دستگیری به وکیل مدافع میتواند دسترسی داشته باشد. در صورتی که توانایی استخدام وکیل را نداشته باشد دولت باید مشاوره حقوقی معرفی گردد تا پرونده را به پیش برده و در هر مرحله محاکمه حضور داشته و از حقوق و دلایل آنها دفاع کند.
نهادهای ناظر هم در افغانستان وجود دارد که از وضعیت زندانها و همه مراکز سلب آزادی، مراکز حمایتی و مراکز تربیت و اصلاح نظارت میکنند، اما با آن هم مشکلات فراوان در مراکز سلب آزادی وجود دارد.
بعد از مصاحبه با چند زن دیگر که به اتهام قتل، اختطاف، مواد مخدر و جرایم جنایی دیگر محکوم به حبس شده اند، تمام میشود. اما آنچه که ناتمام میماند و در تمام راه به آن فکر میکردم جامعهای است که این زنان در آن به مجازات محکوم شده و بعد از رهایی هنوز هم بنا بر عرف و سنتها منفور و به آن کودکان بیگناه نیز که در مکتب و کوچهو بازار به دید منفی و سرد نگریسته میشود.
منبع : بی بی سی