مقالات و یادداشت ها

 حکایت شهادت امام حسین رَضِیَ اللّهُ عَنْه…

آوای سنت : اهل کوفه برای امام حسین رَضِیَ اللّهُ عَنْه نامه ای نوشته و از او خواستند که به کوفه بیاید تا با او بیعت کنند.

هنگامی که امام حسین رَضِیَ اللّهُ عَنْه به اصرار شدید اهالی شهر کوفه اراده نمود تا به کوفه برود عبدالله بن عمر، عبدالله بن عباس و محمد بن حنیفه برادر امام حسین رَضِیَ اللّهُ عَنْهم ایشان را خیرخواهانه از سفر منع کردند.

عبدالله بن عمر رَضِیَ اللّهُ عَنْه فرمود: از مکه ببرون نرو و قیام نکن، زیرا حق تعالی رسول الله ﷺ را مخیر ساخت از دنیا و آخرت یکی را انتخاب کند و ایشان ﷺ آخرت را برگزید، تو پاره تن رسول الله ﷺ هستی.

امام حسین رَضِیَ اللّهُ عَنْه عبدالله بن عمر رَضِیَ اللّهُ عَنْه را در آغوش کشید و هر دو گریه کردند. ابن عمر رَضِیَ اللّهُ عَنْه می فرماید: حسین به زور از نزد ما رفت، به جانم قسم باید از پدر و برادرش عبرت می گرفت.

عبدالله بن عباس رَضِیَ اللّهُ عَنْه به امام حسین رَضِیَ اللّهُ عَنْه گفت: من یقین دارم تو مانند عثمان رَضِیَ اللّهُ عَنْه پیش چشم زنان و دخترانت کشته می شوی. سخن او را هم نپذیرفت. پس ابن عباس رَضِیَ اللّهُ عَنْه نیز به شدت گریست و گفت: ابن زبیر را خوشحال ساختی.

امام حسین رَضِیَ اللّهُ عَنْه عزم مصمَّم گرفته بود و مشورت ایشان را نپذیرفت و روانه سفر شد [روز دهم ذی الحجه سال ۶۰ هجری با جمعی از خانواده خود از مکه به سمت عراق رفت].

در دوران سفر امام حسین رَضِیَ اللّهُ عَنْه پسر برادر خود مُسْلِم بن عقیل رَضِیَ اللّهُ عَنْه را بعنوان قاصد به کوفه فرستاد تا احوال آنجا را مشاهده نموده و ایشان را مطلع بسازد تا اگر احوال درست بود سفر را ادامه بدهد. زمانی که مُسْلِم بن عقیل رَضِیَ اللّهُ عَنْه به کوفه رسید دوازده هزار اهالی کوفه بر دست وی بیعت کردند.

مُسْلِم بن عقیل رَضِیَ اللّهُ عَنْه با مشاهده این حالت به امام حسین رَضِیَ اللّهُ عَنْه پیام فرستاد که شرایط سازگار است، تشریف بیاورید. امام حسین رَضِیَ اللّهُ عَنْه بسوی کوفه حرکت نمود و در بین راه بود که اطلاع یافت که عبیدالله بن زیاد، مُسْلِم بن عقیل رَضِیَ اللّهُ عَنْه را شهید کرده است.

با شنیدن این خبر همراهان امام حسین رَضِیَ اللّهُ عَنْه از رفتن بجائی بدون قصاص خون مُسْلِم انکار کردند.

چون قافله امام حسین رَضِیَ اللّهُ عَنْه روانه شد و چون کمی پیشتر از قادسیه رسیدند حُر بن یزید با یک هزار لشکر نمودار شد. حُر بن یزید حکم یافته بود تا امام حسین رَضِیَ اللّهُ عَنْه را همراه با لشکر ایشان دستگیر نموده و نزد ابن زیاد ببرد. امام حسین رَضِیَ اللّهُ عَنْه با مشاهده این منظر حُر را متوجه ساخت که شما بودید که توسط نامه های فراوان خویش ما را خواسته بودید و حالا چرا خلاف عهد خویش می کنید؟

امام حسین رَضِیَ اللّهُ عَنْه همه آن نامه ها را به او نشان داد. حُر بن یزید با لهجۀ تهدیدآمیز گفت: از جنگ دست بردار وگرنه کشته می شوی. امام حسین رَضِیَ اللّهُ عَنْه با شنیدن این سخن فرمود:

من می روم و برای مردی که نیتش حق و جهاد در راه اسلام است، مرگ عار نیست.

امام حسین رَضِیَ اللّهُ عَنْه قاصد دیگری را هم فرستاد که ابن زیاد او را نیز به قتل رسانید. چون این خبر به گوش امام حسین رَضِیَ اللّهُ عَنْه رسید اشک از چشمان ایشان سرازیر شد.

امام حسین رَضِیَ اللّهُ عَنْه سرانجام مسافت طویلی را پیموده و در تاریخ ۲ مُحرَّم سال ۶۱ هـ ق به میدان کربلا رسید. از آن طرف ابن زیاد لشکری را به سپهسالاری عمر بن سعد به میدان جنگ فرستاد.

هنگامی که او با امام حسین رَضِیَ اللّهُ عَنْه ملاقات کرد امام حسین رَضِیَ اللّهُ عَنْه سه پیشنهاد به او داد که از بین آن ها یکی را از طرف من انتخاب کنید:

۱ ــ از جایی که آمده برگردد.

۲ ــ به یکی از سرزمین های هم مرز برود.

۳ ــ پیش یزید برود و هر چه او بخواهد انجام دهد.

عمر بن سعد این پیشنهاد را قبول کرد و آن را نوشته به ابن زیاد فرستاد. ابن زیاد در مقابل نوشت که من فقط یک چیز را قبول دارم و آن اینکه حسین بن علی رَضِیَ اللّهُ عَنْهما با لشکر خود در اطاعت من درآیند.

✅ چون امام حسین رَضِیَ اللّهُ عَنْه از این امر مطلع شد در بین همراهان خود بیانی پر جوش و خروش نمود. همه همراهان ایشان وفاداری کامل خویش را اعلان نمودند. آن شب را همگی در حضور پروردگار خود به آه و زاری گذرانیدند در حالی که سواران مسلح دشمن سراسر شب گرداگرد خیمه ها می گردیدند.

سرانجام چون بامداد ده محرم طلوع کرد امام حسین رَضِیَ اللّهُ عَنْه صفوف یاران خود را که هفتاد و دو تن می شد جهت نبرد آماده کرد. عمر بن سعد با لشکریانش حمله آورد و جنگ به اینگونه آغاز یافت. از یک طرف مرگ و از طرف دیگر شهادت هر دو لشکر را در هم گرفت.

سرانجام لشکر دغاکاران غلبه یافت و در نتیجه خیمه امام حسین رَضِیَ اللّهُ عَنْه را آتش زدند. دشمنان از غایت سفاکی از ریختن خون اطفال هم صرف نظر نکردند و بی رحمانه کودکان را نیز ته تیغ کردند. چشم فَلَک آن منظر را نیز مشاهده کرد که زرعه بن شریک با شمشیر بر شانۀ چپ نواسۀ رسول الله ﷺ را زد و آنحضرت چون از ضعف کمی عقب رفت، سَنَان بن ابی عمرو بن اَنَس نَخَعِی ناگهان آنحضرت را چنان با نیزه زد که ایشان بر زمین افتاد. سپس آن بدبخت پیش رفته نور چشمان خاتون بهشت را ذبح کرد و سر مبارک ایشان را از تن جدا کرد.

هفتاد و دو همراه امام حسین رَضِیَ اللّهُ عَنْه در این معرکه شهید و هشتاد و هشت تن از دشمن کشته شدند. ظلم بالای ظلم آن که دشمنان سر امام حسین رَضِیَ اللّهُ عَنْه را از بدن جدا ساخته و در تشت گذاشته، نزد عبیدالله بن زیاد بردند و آن بدبخت با نهایت گستاخی لبان نواسه رسول الله ﷺ را با کارد پاره کرد و به جسد ایشان توهین نمود. او به یزید خط نوشت که من سر حسین را قلم کرده ام.

با غروب آفتاب روز دهم محرَّم، تاریخ انسانی این واقعۀ دردناک را به چشم دید و زمین رنگین به خون تا ابد در سینه خود نوشت که سردار جوانان بهشت و چشم و چراغ خاندان نبوُّت، درخت اسلام را با خون خود سیراب ساخته داستانی جاویدان چون مشعل راه برای نسل های آیندۀ اسلام از خود برجا نهاد.

امام حسین رَضِیَ اللّهُ عَنْه در کربلا شهید شد. شهادت او قصه طولانی دارد اما قلب از بیان آن عاجز است. با امام حسین رَضِیَ اللّهُ عَنْه هفده مرد از خانواده اش به شهادت رسیدند [جعفر، عباس، ابوبکر، محمد و عثمان فرزندان علی بن ابی طالب و عبدالله و علی اکبر فرزندان حسین و عبدالله، قاسم و ابوبکر فرزندان حسن و جعفر، عبدالله، عبدالرحمن فرزندان عقیل و عبدالله فرزند مسلم بن عقیل و عون و محمد فرزندان عبدالله بن جعفر رَضِیَ اللّهُ عَنْهم اجمعین].

شهادت امام حسین رَضِیَ اللّهُ عَنْه در روز عاشورا بود. در آن روز آفتاب گرفت و بعد از شهادت او کرانه های آسمان شش ماه گلگون بود. و در آن روز در بیت المقدس هر سنگی را بالا می کردند زیر آن خون تازه دیده می شد [یزید در ربیع الاول سال ۶۴ مُرد].

◾️قبر امام حسین رَضِیَ اللّهُ عَنْه در کربلا و سر مبارک ایشان در شام در مسجد دمشق بر روی یک ستون قرار دارد. البته در محل سر مبارک امام حسین رَضِیَ اللّهُ عَنْه اختلاف نظر است.

? منابــع :
✍️ تاریخ ابن خلدون
✍️ مصنف ابن ابی شیبه ۳۸۵۱۹
✍️ البدایه و النهایه ابن کثیر دمشقی
✍️ الاصابه علامه ابن حجر عسقلانی
✍️ سیر اعلام النبلاء امام ذهبی شافعی
✍️ تفسیر روح البیان شیخ اسماعیل حقی
✍️ تاریخ الخلفاء امام جلال الدین سیوطی

برچسب ها

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

یک نظر

  1. از طرفی می‌گویید یزید از عوامل قتل حسین بوده بعد می‌گویید عبیدالله ابن زیاد خودسرانه دست به قتل حسین زده!عجب!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن