پادشاهی مورچگان و اعجاز علمی قرآن کریم / تأملی در سوره نمل (مورچه)
دکتر عبدالمجید صمیم
آوای سنت : همه ما در زندگی خود بارها مورچه، این مخلوق کوچک خدای تعالی را دیدهایم. ای بسا اگر مورچهای در منزل و محیط زیست انسان دیده شده، برای انسان نا خوشایند بوده، و او را وا داشته تا بر علیه این حشره وارد اقدام شود، و آنرا با انواع و اقسام وسایل حشرهکش نیست و نابود نماید. اما هیچکدام ما به این نیندیشیدیم که این مخلوق عجیب خدا (ج) چیست و چرا و چگونه به خانه ما آمده و حتی بسیاری نمیدانند که در قرآن کریم سورهای به نام آن مسمی شده است.
آیات علمی قرآن کریم مساحت بزرگی را به این موجود عجیب اختصاص داده است. در قرآن کریم سوره داریم به نام “نمل” که همان مورچه است. اما چرا قرآن کریم از این موجود کوچک در کتاب عظیم خود یاد آوری نموده و چرا سورهای را به نامش مسمی کرده است؟
به یقین که در پسِ این تعامل پروردگار با مورچه، اسرار زیادی نهفته است که قسمتی از این اسرار توسط علوم معاصر کشف شدهاند، اما قسمتی دیگر هنوز پنهان است و در گذر زمان و با پیشرفت علم و دانش و تحقیق و مطالعه دنیای مورچگان به مرور زمان کشف خواهد شد. اینجا تلاش میکنیم تا سری از این اسرار را بیان داریم.
قرآن کریم طیفهای مختلف موجوداتی را که باریتعالی در هستی آفریده و پراکنده ساخته است را امت معرفی کرده و بیان داشته است که آنها نیز در ملیت و امت بودن خود مانند شما هستند.
در این آیه قرآن کریم دقت فرمایید:
{وَمَا مِن دَآبَّهٍ فِی الأَرْضِ وَلاَ طَائِرٍ یَطِیرُ بِجَنَاحَیْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثَالُکُم مَّا فَرَّطْنَا فِی الکِتَابِ مِن شَیْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ یُحْشَرُونَ} [الأنعام۳۸] (و هیچ جنبندهای در زمین نیست و نه هیچ پرندهای که با دو بال خود پرواز میکند، مگر آنکه آنها گروههایی مانند شما هستند، ما هیچ چیزی را در کتاب فروگزار نکردهایم، سپس به سوی پروردگارشان محشور خواهند شد).
پس همه انواع جنبدگان از هر طبقه و طیفی که باشند، مانند انسانها امت و ملت هستند، و از تمام خصوصیات یک ملت و امت بر خوردارند. “امثالکم” که در آیه آمده یعنی مانند و مثل شما. یعنی آنگونه که شما امت و ملت هستید، آنها نیز ملت و امت هستند.
اما این تشابه در چه هست؟
بر اساس آنچه از آیات قرآنی استنباط میشود سه نوع تشابه میان مورچه و انسان بر جستهتر از سایر تشابهات است:
اول: شکسته شدن جسم
همه ما میدانیم که انسانها در جسم خود شکستنی هستند. جسم انسان در شکسته شدن خاصیت شیشه را دارد، میشکند. چه بسیارند انسانهایی که بر اثر افتادن از جایی یا حادثه دیگری دچار شکستگی سر و دست و پا و استخوان و سایر اعضای بدن شدهاند.
مورچه نیز چنین است، میشکند. به این مطلب در قرآن کریم چنین پرداخته شده است:
{حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِی النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَهٌ یَا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاکِنَکُمْ لَا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ} [النمل۱۸] (تا آنگاه که به وادیِ مورچگان رسیدند، مورچهای گفت: ای مورچگان به خانههایتان داخل شوید، مبادا سلیمان و سپاهیانش ندیده و ندانسته شما را پایمال کنند).
در این آیه خدای تبارک و تعالی در مورد مورچه از مشتقات واژه “تحطیم” کار گرفته که به معنی شکسته شدن است. اما آیا مورچه واقعاً میشکند؟
چند دهه پیش جمعی از دانشمندان دین گریز به دنبال آن برامدند تا اشکال یا اشکالات علمیِ را در قرآن کریم بیابند. چشم آنها بر این واژه قرآنی “لایحطمنکم” افتاد. آنها بر این واژه انگشت انتقاد گذاشته گفتند این یک اشتباه قرآنی است که در مورد مورچه گفته شده است، زیرا مورچه نمیشکند. آنها این سخن را مستند به تحقیقات و مطالعات خود نموده ادعا کردند که بعد از تحقیق به این نتیجه رسیدند.
چند سال بعد آنها دانشمند استرالیایی که به این نتیجه قانع نشده بود، در باره مورچگان دست به تحقیق و موشکافی زد و نتیجه مطالعات او این بود که مورچه در ساختار جسمی خود از ماده شیشهمانندی به نام “کیتین” ساخته شده و این ماده که تماماً خواص شیشه را دارد، ۷۵ در صد از غشای خارجی مورچگان را میپوشاند، و هرگاه مورچهای زیر دست و پا لِه گردد، از آن صدایی مانند صدای خورد شدن شیشه شنیده میشود. این کشف موجب آن شد تا آن دانشمند استرالیایی مسلمان شود.
دانشمندان دیگری نیز که در این مورد تحقیق کردهاند به این نتیجه رسیدهاند که مورچه با اسکلت استخوانی سختی قوام و ثبات مییابد. این اسکلت استخوانی مانند اسکلت استخوانی انسان است که میشکند و خورد میگردد.
دوم: اجتماعی بودن
استفاده از واژه امم در مورد هر طبقه از موجودات نشان از بُعد اجتماعی این مخلوقات باریتعالی دارد. مورچگان نیز امتی هستند که مانند انسانها نژادها و گونههای مختلفی دارند. علم امروز توانسته ۱۲۰۰۰ نوع مورچه را رصد کند و تشخیص دهد که عدد بزرگی است. تمام این انواع در یک زندگی کاملاً اجتماعی با هم زندگی میکنند.
در میان مورچگان انواع و اقسام عناصر یک زندگی اجتماعی وجود دارد. زندگی با همی، همکاری و تعاون، دفاع و حمایت، پشتیبانیهای گوناگون، ارتباطات وسیع، پیوندهای جنسی میان نَر و ماده و زاد و ولدی که از آن حاصل میشود و از این قبیل همه یک فرایند دقیق، علمی و پیچیده اجتماعی را نشان میدهند.
مورچهها نیز گاهگاهی با هم اختلاف پیدا میکنند و بر سر غذا یا منفعتی با هم درگیر میشوند و به شدت یکدیگر را کتک میزنند. جنگ مورچهها واقعاً تماشایی است. بسیاری از ما گاهی شده که به گونه اتفاقی با جنگ مورچگان مواجه شدیم و آن را نظاره کردیم.
سوم: داشتن اداره دقیق
سیستم اداری مورچگان، سیستمی نهاید معقد و پیچیده و در عین حال دقیق میباشد. تحقیقات انجام شده در مورد زندگی سیاسی و اداری مورچگان نشان از حکومتی قوی در میان مورچگان دارد. نظام حکومتی آنها پادشاهی است، و معمولاً یک ملکه یا مورچهای از جنس ماده بر آنها حکومت میکند. هوش و فراست آنها در زندگی اداریشان چشمگیر است. این هوش سبب شده که یکی از دقیقترین و منضبط ترین سیستم اداری را مورچگان داشته باشند.
در این آیه یکبار دیگر دقت کنید:
{حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِی النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَهٌ یَا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاکِنَکُمْ لَا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ} [النمل۱۸] (تا آنگاه که به وادیِ مورچگان رسیدند، مورچهای گفت: ای مورچگان به خانههایتان داخل شوید، مبادا سلیمان و سپاهیانش ندیده و ندانسته شما را پایمال کنند).
دلالات این آیه در مورد زندگی اداری و سیاسی مورچگان:
– “واد النمله” نشان از آن دارد که آنها معمولاً دارای سرزمین مشخصی میباشند. سرزمین آنها به دلایل امنیتی در زیر زمین قرار دارد.
– “قالت نمله” هم قول مؤنث است و هم نمله، و این نشان میدهد که بزرگ و رهبر مورچگان ماده است. این مورچه ماده ملکه مورچههاست.
– “یا ایها النمل” بیانگر آنست که مورچگان تحت فرمان قرار دارند و ملکه به آنها فرمان میدهد. این ملکه به حدی نسبت به حفاظت مورچگان و حمایت از حیات و حقوق آنها حساس است که به مجرد اینکه احساس خطر مینماید، فرمان پناه بردن و پناه گرفتن از خطر را صادر میکند.
– نفس این فرمان نشان از هوش و ذکاوت فوق العاده مورچگان دارد که با نزدیک شدن لشکر سلیمان و احساس خطر و قبل از وقوع آن، نفیر عام پناه گرفتن از سوی ملکه صادر میشود.
– اطلاعات دقیق استخباراتی آنها به حدی قوی بوده که آنها میفهمیدند لشکری بزرگ به رهبری سلیمان (ع) میآید، ازینرو ملکه مورچگان فرمان پناه گرفتن عمومی را صادر نمود.
– ارائه اطلاعات دقیق به مورچگان توسط ملکه که به آنها اساس خطر را بیان داشت. او گفت که سلیمان و لشکریانش از اینجا عبور میکنند، پناه بگیرید تا در زیر دست و پا شکسته نشوید.
– “مساکنکم” نشان میدهد که دستهجات مختلف مورچهها، معمولاً دارای مسکن مشخصی هستند که باید در آن قرار بگیرند.
– و هم لا یشعرون نوعی اطمینان بخشی به مورچههاست که سلیمان و لشکریانش شما را قصداً زیرپا نمیکنند، چون امکان ندارد پیامبر خدا علیه السلام قصداً اقدام به نابودی مورچگان نماید. اگر هم چنین اتفاقی بیفتد از روی سهو و بر اثر متوجه نشدن است.
مورچگان موجودات کارگری هستند. آنها از تنبلی بیزارند. در میان مورچگان تیمهایی به جستجوی غذا بیرون میشوند. آنها به گونه دقیق و منظم میگردند و مواد غذایی مختلفی را که میبایند آزمایش و تست میکنند تا مناسبت آنها با مورچهها مشخص شود. بعد که تأیید شد، اگر غذا اندک و قابل حمل برای یکی دو مورچه باشد، خودشان اقدام به حمل غذا میکنند، و اگر زیاد باشد مورچگان کاوشگر توسط سیستم مخابره و ارتباطیِ خاصی که مورچگان دارند به مرکز مخابره میکنند تا از آنجا به قدر غذای یافت شده مورچه فرستاده شود، و اگر غذا بسیار بیش از حد چند مورچه باشد، کاروان عظیمی از مورچگان به جهت انتقال غذا به راه میافتند و آن غذا را به مخزنهای غذایی خود انتقال میدهد.
جالب است بدانید تعیین مسیر حرکت کاروان مورچهها به دقت و توسط تیمهای کارشناسی به انجام میرسد. این متخصصان راهداری، کوتاه ترین و امن ترین مسیر را مشخص میکنند، و آن را با پاشانیدن مواد خاصی به گونه یک خط ممتد ترسیم مینمایند تا مورچهها بر آن حرکت کنند و گم نشوند. و اگر مورچهای از خط متذکره به بیراهه برود توسط ملکه بر اساس شدت و خفت جرم خود مورد بازپرسی قرار میگیرد و مجازات میگردد.
این گوشهای از زندگی این موجود کوچک اسرار آمیز است. اینکه قرآن کریم سورهای را به نام آنها مسمی میکند و این همه حرف را در قالب یک آیه از آنها بیان میدارد، به منظور جلب توجه آدمیان به این نکته است که خدای تعالی هیچ نیازی به انسانها و عبادتهای آنها ندارد. مانند انسان میلیونها امت در جهان گستردهاند که همه تحت اداره پروردگار متعال قرار دارند.
قرآن میخواهد برای انسانی که به او صلاحیت لازم علمی و تحقیق و مطالعه و کنکاش و کاوش را داده، افهام کند که نباید از کنار برخی از پدیدارهای حول و حوش خود به سادگی بگذرد و در آنها دقت ننماید. او بداند که این همه نظم و ترتیب محصول اراده علیم و حکیم است که بر تمام کل و جزء جهان نظارت و اشراف عمیق دارد، و تمام این سازوکارها و سیستمها را او ایجاد نموده و این تنها اوست که باید پرستش شود و عبادت گردد و همه دیدهها و توجهات جانب او باشد.
دکتر عبدالمجید صمیم