آنتی شبهات

کوروش هخامنشی

آوای سنت : چندی پیش تصویری از صفحۀ یک مجله را مشاهده کردیم که محتوای آن مقداری عجیب بود. در ابتدای آن نوشتار کوتاه، روایتی از پیامبر (صلی الله علیه وسلم) در تفسیر امام طبری (رحمه الله) ذکر شده بود، که در آن کوروش به عنوان فردی مؤمن معرفی شده بود که بر او وحی نازل میشده است! پیش از این روایت مذکور را ندیده بودم، بنابراین روایت را یافتم و آن را بررسی کردم …

روایت اینگونه است: «حدثنا عصام بن رواد بن الجراح، قال: ثنا أبی، قال: ثنا سفیان بن سعید الثوری، قال: ثنا منصور بن المعتمر، عن ربعی بن حراش، قال: سمعت حذیفه بن الیمان یقول: قال رسول الله صلى الله علیه وسلم: … تعذبهم المجوس وأبناء المجوس، فیهم الأنبیاء وأبناء الأنبیاء، ثم إن الله رحمهم،فأوحى إلى ملک من ملوک فارس یقال له: کورس، وکان مؤمنا، أن سر إلى بقایا بنی إسرائیل حتى تستنقذهم، فسار کورس ببنی إسرائیل وحلی بیت المقدس حتى رده إلیه…» [۱] یعنی: زرتشتیها آنان را عذاب می دادند که در میانشان پیامبرانی و فرزندان آنان نیز بودند، سپس خداوند آنان را مورد رحمت خویش قرار داد و به یکی از پادشاهان ایران بنام کوروش که مؤمن بود، وحی نمود بسوی جمعیت باقی ماندۀ بنی اسرائیل برو و آنان را نجات بده، پس کوروش بنی اسرائیل را حرکت داد و در بیت المقدس ساکن نمود تا آنرا بسویش بازگرداند…

میگویم: سند این روایت ضعیف است، زیرا از جمله رواه آن رواد بن الجراح میباشد:
أبو عبد الله الحاکم النیسابوری: تغیر بآخره، فحدث بأحادیث لم یتابع علیها
أحمد بن حنبل: لا بأس به صاحب سنه إلا أنه حدث عن سفیان أحادیث مناکیر
أحمد بن شعیب النسائی: لیس بالقوی، روی غیر حدیث منکر، وکان قد اختلط
یعقوب بن سفیان الفسوی: ضعیف الحدیث
محمد بن إسماعیل البخاری: اختلط، لا یکاد یقوم حدیثه
زکریا بن یحیى الساجی: عنده مناکیر

امام ذهبی (رحمه الله) در ترجمۀ او میگوید: «له مناکیر، ضعف» [۲] همچنین امام ابن حجر عسقلانی (رحمه الله) در مورد او میگوید: «صدوق اختلط بأخره فترک، و فى حدیثه عن الثورى ضعف شدید» [۳]

بنابراین ابن الجراح در احادیثی که از سفیان الثوری (رحمه الله) نقل کرده است نیز دچار ضعف شدید میباشد، و مشاهده شد که این روایت را نیز از سفیان روایت کرده است. اما با این حال ممکن است افرادی ایراد وارد کنند که چگونه علما این روایت مربوط به کوروش را علیرغم ضعف سندی نقل کرده اند، در پاسخ میگوییم: بسیاری از بزرگان در کتابشان شرط صحت کلیۀ مطالب را قرار نداده اند و تنها ناقل بوده اند، و از جملۀ آنها میتوان به منهج امام طبری (رحمه الله) در کتاب تفسیر و تاریخ اش اشاره کرد. همچنین در موضع نقد علما نیز اینگونه نیست که بگوییم کسی بر این روایت خرده نگرفته باشد …

علامه ابن کثیر دمشقی (رحمه الله) دربارۀ این روایت فرموده است: «وقد روى ابن جریر فی هذا المکان حدیثا أسنده عن حذیفه مرفوعا مطولا وهو حدیث موضوع لا محاله لا یستریب فی ذلک من عنده أدنى معرفه بالحدیث والعجب کل العجب کیف راج علیه مع جلاله قدره وإمامته وقد صرح شیخنا الحافظ العلامه أبو الحجاج المزی رحمه الله بأنه موضوع مکذوب.» [۴] یعنی: ابن جریر در این مورد حدیثی را روایت نموده که آن را بصورت مرفوع و مطول به حذیفه اسناد داده و بدون شک حدیثی موضوع (ساختگی) استکه در این مورد هر کسی که ذره ای با علم حدیث آشنایی دارد در ساختگی بودنش تردید نمی کند. بسیار تعجب آور است که شخصی با این بزرگی و پیشوایی چگونه چنین حدیثی را منتشر ساخته است، و استاد حافظ و علامه ما ابوالححاج مزی رحمه الله به صراحت فرموده که این حدیث ساختگی و دروغین میباشد.

پروندۀ نزول وحی بر کوروش مؤمن نیز در همین محل بسته میشود، زیرا روایت از نظر سندی اشکال دارد و امام ابن کثیر و امام مزی (رحمه الله علیهما) آن را موضوع و ساختگی دانسته اند.

وآخر دعوانا أن الحمدلله ربّ العالمین، والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته
کتبه أخوکم، محمد الکوردی
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
پی نوشت ها:
[۱] تفسیر الطبری، أبوجعفر محمد بن جریر بن یزید الطبری، دار هجر، ج ۱۴، ص ۴۵۸
[۲] الکاشف، أبوعبدالله محمد بن أحمد بن عثمان الذهبی، دار القبله للثقافه الإسلامیه، ج ۱لإ ص ۳۹۸
[۳] تقریب التهذیب، أبوالفضل أحمد بن علی بن حجر العسقلانی، دار الرشید، ص ۲۱۱
[۴] تفسیر القرآن العظیم، ابوالفداء إسماعیل بن عمر بن کثیر الدمشقی، دار الکتب العلمیه، ج ۳، ص ۲۷-۲۸

برچسب ها

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن