اهل سنت ایرانعمومی
موضوعات داغ

اگر من جای رئیس جمهور بودم …..

این محال است ؛ می دانم !

آوای سنت : من زن هستم و در کشور من ، زنان در زمره ی رجال تعریف نمی شوند و تنها در ادبیات فارسی و در متون ادبی ، مردم و رجل در یک معنی عموم است که زن و مرد ندارد . مرز جنسیتی میان من و مردهای جامعه ام را کسانی کشیده اند که مرا در زمره ی شخص کارآمد که بتواند مسند ریاست جمهوری را اشغال کند ؛ وارونه معنا کرده اند .

من هم با همه گندی که مردان بر مسند نشسته بر سریرهای ناپایدارشان زده اند ؛حسرت می خورم که چرا یکی از جنس من برکار نیست ،تا نشان دهد ظرافت درستی کارها را چگونه به فرجام برساند .

غروب سرد امروز ،روی پله هوایی میدان گاراژ، انتها و وسط و ابتدای آن،زن هایی چمبره زده بودند که سرمای گزنده ی پاییز و سرمای جان فرسای فقر،مجبورشان کرده بود که تا آن ساعت سرد ،بیرون بمانند .

اگر من جای آقای روحانی بودم که کلیدش،تمام مملکت را قفل کرد ؛ بین مردم ظاهر می شدم ؛ البته نه با آن لباس فاخر ،که با لباس مبدل و یکی از لیف های دست باف آن زنان را می خریدم و قاب می گرفتم توی اتاق کارم می زدم که زود به زود یادم بیاورد که کشورم جزوه رتبه های برتر نفتی دنیاست .

من جای رییس جمهور بودم ؛ مدرک دکترای دانشجوهای برتر کشورم را که بیکارند و در بدر دنبال لاتاری آمریکا هستند را می کوبیدم روبروی میز کارم؛ تا فراموش نکنم خیلی ها را که سهمیه نداشتند و با زیرکی خودشان مدرک گرفته بودند را نا امید کردم .

من اگر جای رییس جمهور بودم ؛ یک اقرار نامه می نوشتم که کلید نمادینم زنگ زده و جای  گشایش ؛ همه درها را بروی ملت بست .

من اگر جای رییس جمهور بودم ؛ عکس تمام اختلاسگرانی که طی این مدت ، محاکمه شدند را جمع می کردم و نمایشگاهی می زدم ؛ تا در خاطرم بماند که چه روزگاری بر ملت رفت وقتی که تحریم آمریکا کاری نکرد و این خودی هابودند که کاری کردند کارستان با مردم !

من اگر جای رییس جمهور بودم ؛ عکس وزیران کابینه اش را که از یارانه ی چهل و پنج تومانی انصراف دادند را می زدم توی اتاق جلسات رسیدگی به امور مردم و فیش حقوق هایشان را هم زیرش می زدم ؛ تا بفهمم با کی دارم کار می کنم !

من اگر جای آقای روحانی بودم ، تمثال مبارک بچه های فرنگ رفته ی کابینه و اطرافیانم را آلبوم و بین مردم پخش می کردم ؛ تا همه بدانند از شعار تا عمل ” مرگ بر آمریکا و انگلیس و فرانسه

” چقدر فاصله هست .

راستی تا یادم نرفته بگویم :

با من یازده زن کار می کنند که روی پاهای خودشان ایستاده اند و رنج بازوی خودشان را می خورند؛بین کابینه ی شما و دور و برتان ، چند زن شبیه من و

این شیر زن ها دارید ؟

کتایون محمودی

هشتم آبان ماه نود و هشت

برچسب ها

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن