مقالات و یادداشت ها
موضوعات داغ

اثرات و پیامدهای جنگ روسیه و اوکراین بر نظم جهانی

یادداشتی از محمد بن سعید الفطيسي

آوای سنت : در سال ۲۰۱۸، مجله علوم سیاسی دانشگاه بغداد که یک مجله علمی معتبر است و توسط کالج علوم سیاسی منتشر می شود،در شماره ۵۴ خود مطالعه ای با عنوان شش گرایش عمده که آینده سیاست بین المللی را  در قرن ۲۱ تحت تاثیر قرار می دهد، منتشر کرد.

به گزارش سرویس ترجمه آوای سنت ، آنچه دراین تحقیق برای ما اهمیت دارد روندهایی است که تأیید می کند نظام جهانی در قرن بیست و یکم به صورت گروهی اداره خواهد شد و نه یک سیستم مبتنی بر قطبیت یکجانبه یا دوجانبه ای که امروز بین ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی  یا روسیه وجود دارد.

علاوه برآن،معضل اختلال در توازن قدرت و نفوذ و اثرات نامطلوب ناشی از آن بر روی صفحه شطرنج جهان نمایان خواهد شد،سرانجام کشورهایی با اندازه جغرافیایی کوچک در مقایسه با قدرت های قاره ای یا کشورهای بزرگ ظهور می کنند که ما آنها را کشورهای قلدر می نامیم.

پرسشی که اینجا مطرح می شود این است:ارتباط بین آثار و پیامدهای جنگ روسیه و اوکراین بر نظام جهانی با توجه به تأثیرگذاری این جنگ بر موازنه قدرت جهانی و مسائل قدرت و نفوذ بین المللی چیست؟

شکی نیست که جنگ روسیه و اوکراین بر نظم کنونی جهانی، شهرت و جایگاه ایالات متحده آمریکا و متحدانش، قدرت شورای امنیت سازمان ملل، ایده دموکراسی و دولت های مستقل بین الملل،حاکمیت، تصویر ذهنی روسیه و ابزار قدرت سخت و نرم تاثیر زیادی گذاشته است، این جنگ همچنین بر اتحادهای بین المللی موجود و آنهایی که قرار بود ایجاد شوند، بر دوستی ها و دشمنی ها در بسیاری از مسائل در صفحه شطرنج بین المللی تأثیر گذاشت.

جنگ روسیه و اوکراین یک بار دیگر تأیید کرد که قدرت بزرگی مانند روسیه قادر به توسعه طلبی و استعمار در اطراف خویش است، چیزی که در مورد اوکراین اتفاق افتاد.

این جنگ نشان داد که ایالات متحده آمریکا تنها به روش های غیرمستقیم از اوکراین حمایت خواهد کرد،همان کاری که اروپایی ها کردند و به صورت غیر مستقیم از اوکراین حمایت کردند.این نشان می دهد که – بدون هیچ شکی- حکومت زور و مداخلات نظامی با وجود تمام قوانین بین المللی همچنان وجود دارند.

کسی که تحولات روسیه و اوکراین را دنبال می کند،از مناقشه دوجانبه بین روسیه و اوکراین و حامیان آنها می فهمد که گرایش به ایجاد اتحادها و دوستی‌های جدید، بین برخی ازکشورها با روسیه یا آمریکا در حال رخ دادن است.

درست است که این گونه گرایش ها به صورت رسمی اعلام یا تایید نمی شوند، اما برخی از نشانه ها مثل نزدیک شدن کشورها، حمایت های سیاسی، امنیتی یا نظامی،دیدارها،رزمایش نظامی و همکاری در زمینه های مختلف، تا حدودی نشان می دهد که این امر اتفاق می افتد.

از سوی دیگر، برخی از کشورها با عقب نشینی به سمت ایجاد مشارکت های جدید به بهای مشارکت های قدیمی و یا کاهش آن در بهترین حالتو در تلاش برای یافتن گرایش قدرتها و موازنه بعدی آنها هستند.

در همین راستا،گزیده هایی از این مطالعه را نقل می کنیم که به ویژگی های نظم جهانی آینده، به ویژه در موضوعات زیر اشاره دارد:

اولا: نظم جهانی به صورت گروهی توسط بسیاری از کشورها اداره می شود، نه فقط توسط ایالات متحده آمریکا یا روسیه، یا هر قدرت بزرگی، به صورت یکجانبه یا دوجانبه.علاوه بر این، جنگ در جهان جنگ همه علیه همه نخواهد بود، بلکه بر سر حزب گرایی، فرقه گرایی و ناسیونالیسم افراطی خواهد بود، انتظار داریم که این موضوع در صفحه شطرنج اوراسیا برجسته تر باشد.

ثانیا: مبارزه برای قدرت و نفوذ، به یک هدف اولیه برای اکثر کشورها تبدیل خواهد شد، به ویژه کشورهایی که برخی از عناصر حمایتی مانند ثروت را دارند.

از آنجایی که معضلات بزرگ در مواردی به وجود می‌آیند که در آن رقبا یا بازیکنان ضعیف تر که احتمالاً موقعیت‌هایی خصمانه با سلطان امپراتوری اتخاذ می‌کنند، سعی می‌کنند با دستیابی به سیستم‌های تسلیحاتی به عدم تقارن در حوزه نظامی پایان دهند که آنها را قادر می‌سازد تا با امپراتور مقابله کنند.

نتیجه آن،گرایش به سمت تسلیحات و خرید سیستم های تسلیحاتی و سقف بالای اتحادهای امنیتی و معاهدات نظامی برای حفاظت، به ویژه از سوی کشورهای ضعیف مسلح است

محیط بین الملل نیز مملو از هرج و مرج خواهد شد و سیاست قدرت حاکم خواهد شد،تا جایی که دولت ها که برای منافع خود تلاش می کنند برای بقا فقط به خود تکیه خواهند کرد زیرا در این زمینه به دیگران اعتمادی ندارند،از آنجایی که هر کشوری قدرت نظامی خاص خود را دارد و از آنجایی که دیگر کشورها هرگز قابل اعتماد نیستند،زور یا تهدید از روی ناچاری قاضی نهایی خواهد بود. در این فضا همه کشورها احساس ناامنی خواهند کرد و افزایش توانایی یک کشور در ارتقای امنیت خود به طور خودکار، ناامنی دیگر کشورها را افزایش می دهد.

سوم: کشورهای کوچکی ظهور خواهند کرد که به دنبال قدرت و نفوذ هستند،علاوه بر آن،تلاشهایی برای گسترش و ایجاد اتحادهای بین المللی قوی با برخی از کشورهای بزرگ، که در آن بازیگران فعال ژئواستراتژیک نماینده کشورهایی هستند که از ظرفیت و اراده ملی لازم برای اعمال نفوذ برخوردارند یعنی نفوذ فراتر از مرزهای خود به منظور تغییر شرایط موجودصورت خواهد گرفت که این امر منافع بسیاری از کشورها به ویژه آنهایی که پتانسیل و آمادگی لازم را در این زمینه دارند تحت تاثیر قرار می دهد.

برخی ازکشورها به دلایل متعددی از جمله غرور ملی، دستاوردهای ایدئولوژیک،پیام مذهبی یا شکوه اقتصادی به دنبال به دست آوردن کنترل منطقه ای یا اعتبار جهانی هستند و انگیزه های پیچیده و عمیقاً ریشه ای دارند.

اصل یادداشت را اینجا مشاهده کنید

برچسب ها

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن