مقالات و یادداشت ها

اهمیت تسلیم در برابر نصوص شرعی و پذیرش آن (۱)

آوای سنت : یکی از بزرگترین نعمت‌های الله متعال بر بندگان مومن اش این است که راه رسیدن به خودش را برای آنان مبهم نساخته،‌ بلکه آن را به کامل‌ترین روش و شیواترین بیان، برایشان آشکار نموده است: ﴿لَقَدۡ مَنَّ ٱللَّهُ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ إِذۡ بَعَثَ فِیهِمۡ رَسُولٗا مِّنۡ أَنفُسِهِمۡ یَتۡلُواْ عَلَیۡهِمۡ ءَایَٰتِهِۦ وَیُزَکِّیهِمۡ وَیُعَلِّمُهُمُ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحِکۡمَهَ وَإِن کَانُواْ مِن قَبۡلُ لَفِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٍ١۶۴﴾ [آل عمران: ۱۶۴] «به یقین الله بر مومنان منت نهاد [که] پیامبری از خودشان در میان آنان برانگیخت تا آیات خود را بر آنان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد؛ اگرچه قطعا پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند».
همینطور خداوند سبحانه و تعالی بر هر مسلمانی فرض نموده تا هر شبانه‌روز هدایت به راه راست را از وی درخواست نماید؛ راه راستی که آن را چنین توصیف نموده است:﴿صِرَٰطَ ٱلَّذِینَ أَنۡعَمۡتَ عَلَیۡهِمۡ﴾ [الفاتحه: ۷] «راه کسانی که بر آنان نعمت ارزانی داشتی».

یعنی: ﴿ٱلَّذِینَ أَنۡعَمَ ٱللَّهُ عَلَیۡهِم مِّنَ ٱلنَّبِیِّ‍ۧنَ وَٱلصِّدِّیقِینَ وَٱلشُّهَدَآءِ وَٱلصَّٰلِحِینَ﴾ [النساء: ۶۹].«کسانی که الله به آنان نعمت ارزانی داشته [یعنی] پیامبران و راستان و شهیدان و نیکان». پس از پیامبران، نخستین کسانی که در این وصف داخل می‌شوند صحابه، و سپس کسانی هستند که در فهم کتاب و سنت از آنان پیروی نمایند.
به همین سبب، پیامبر دستور داده از روش آنان پیروی کنیم و بر راه آنان قدم بگذاریم. از عرباض بن ساریه (رض) روایت است که گفت: رسول الله برای ما موعظه‌ای بس بلیغ ادا نمود که چشم‌ها از آن اشکبار شد و دل‌ها به لرزه آمد. مردی گفت: گویا این موعظۀ خداحافظی است؛ ای رسول خدا، چه توصیه‌ای برای ما داری؟ فرمود: «شما را به تقوای الله و شنیدن و اطاعت، فرمان می‌دهم، حتی اگر برده‌ای حبشی بر شما امیر شود؛ زیرا هریک از شما که پس از من زنده بماند اختلافی بسیار را خواهد دید؛ پس به سنت من و سنت خلفای راشدین هدایت یافته چنگ زنید و آن را با بن دندان محکم بگیرید و زنهار که دچار امور نوساخته شوید زیرا هر نوساخته‌ای [در دین] بدعت است و هر بدعتی گمراهی است»[۱].

از جمله نکات ظریف این حدیث چنین است که رسول خدا پس از ذکر سنت خود و سنت خلفای راشدینِ هدایت یافته، فرموده است: «آن را با بن دندان بگیرید» و نفرمود: «آن دو را با بن دندان بگیرید» زیرا سنت وی و سنت خلفای راشدین یک منهج و یک راه و روش است، بدین معنی که نمی‌توان سنت وی را به نحو صحیح انجام داد مگر با پایبندی به قرآن و سنت بر اساس فهم صحابۀ وی، قرآن کریم و سنت صحیح، منابع اصلی احکام شریعت‌اند؛ بنابراین احکام شرعی منبع و اساسی ندارند مگر وحی، که بر دو نوع است: قرآن و سنت. قرآن، کلام خداوند در کتاب عزیز اوست که باطل از پشت سر و از روبرو به آن راهی ندارد. از اشتباه و لغزش و افزونی و کاستی مصون بوده، فرو فرستاده شده از سوی پروردگار حکیم و حمید است. این کتاب، ریسمان محکم الهی و صراط مستقیم اوست که برای هدایت به سوی تو نازل نمودیم تا مردم را به اذن پروردگارشان از تاریکی‌ها به سوی روشنایی بیرون آوری. به سوی راه آن شکست ناپدیر ستوده‌شده».جهانیان بر پیامبرش نازل نموده است:

﴿کِتَٰبٌ أَنزَلۡنَٰهُ إِلَیۡکَ لِتُخۡرِجَ ٱلنَّاسَ مِنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِ بِإِذۡنِ رَبِّهِمۡ إِلَىٰ صِرَٰطِ ٱلۡعَزِیزِ ٱلۡحَمِیدِ﴾ [إبراهیم: ۱]. «کتابی است که آن را و این کتاب را به عنوان داوری در میان مردم قرار داده است: ﴿وَأَنزَلَ مَعَهُمُ ٱلۡکِتَٰبَ بِٱلۡحَقِّ لِیَحۡکُمَ بَیۡنَ ٱلنَّاسِ فِیمَا ٱخۡتَلَفُواْ فِیهِۚ وَمَا ٱخۡتَلَفَ فِیهِ إِلَّا ٱلَّذِینَ أُوتُوهُ مِنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَتۡهُمُ ٱلۡبَیِّنَٰتُ بَغۡیَۢا بَیۡنَهُمۡۖ فَهَدَى ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لِمَا ٱخۡتَلَفُواْ فِیهِ مِنَ ٱلۡحَقِّ بِإِذۡنِهِۦ﴾ [البقره: ۲۱۳] «و با آنان کتاب [خود] را به حق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه با هم اختلاف داشتند داوری کند و جز کسانی که [کتاب] به آنان داده شد (یهود و نصاری) پس از آنکه دلایل روشن برای آنان آمد به خاطر ستم [و حسدی] که میانشان بود [هیچ‌کس] در آن اختلاف نکرد. پس الله آنان را که ایمان آورده بودند به توفیق خویش به حقیقت آنچه در آن اختلاف داشتند هدایت کرد».

﴿أَفَغَیۡرَ ٱللَّهِ أَبۡتَغِی حَکَمٗا وَهُوَ ٱلَّذِیٓ أَنزَلَ إِلَیۡکُمُ ٱلۡکِتَٰبَ مُفَصَّلٗا﴾ [الأنعام: ۱۱۴]. « آیا به جز الله داوری [دیگر] جویم با اینکه اوست که این کتاب را به تفصیل به سوی شما نازل کرده است». یعنی در این کتاب، حلال و حرام و احکام شرعی و اصول و فروع دین را بیان نموده که هیچ بیانی برتر، و هیچ برهانی واضح‌تر، و هیچ حکمی بهتر از آن نیست، و هیچ سخنی در استواری از آن پیشی نمی‌گیرد[۲].

اما سنت همان گفتار رسول الله است که کردار و اقرار وی نیز شامل آن می‌شود؛ که همه وحی است و واجب الاتباع. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿مَا ضَلَّ صَاحِبُکُمۡ وَمَا غَوَىٰ٢ وَمَا یَنطِقُ عَنِ ٱلۡهَوَىٰٓ٣ إِنۡ هُوَ إِلَّا وَحۡیٞ یُوحَىٰ۴﴾ [النجم:]. «یار شما گمراه نشده و به کژراهه نرفته است (۲) و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید (۳) این سخن به جز وحیی که وحی می‌شود نیست». او هدایتگر است نه گمراه‌گر، راهنما است نه اغواگر، جز راست نمی‌گوید و جز حق انجام نمی‌دهد و جز حق را نمی‌پذیرد.

سنت او نیز همان حکمتی است که خداوند متعال بر وی فرو فرستاده است: ﴿وَلَوۡلَا فَضۡلُ ٱللَّهِ عَلَیۡکَ وَرَحۡمَتُهُۥ لَهَمَّت طَّآئِفَهٞ مِّنۡهُمۡ أَن یُضِلُّوکَ وَمَا یُضِلُّونَ إِلَّآ أَنفُسَهُمۡۖ وَمَا یَضُرُّونَکَ مِن شَیۡءٖۚ وَأَنزَلَ ٱللَّهُ عَلَیۡکَ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحِکۡمَهَ وَعَلَّمَکَ مَا لَمۡ تَکُن تَعۡلَمُۚ وَکَانَ فَضۡلُ ٱللَّهِ عَلَیۡکَ عَظِیمٗا١١٣﴾ [النساء: ۱۱۳]. «و اگر فضل الله و رحمت او بر تو نبود طایفه‌ای از ایشان قصد آن داشتند که تو را از راه به در کنند ولی جز خودشان [کسی] را گمراه نمی‌سازند و هیچگونه زیانی به تو نمی‌رسانند و الله کتاب و حکمت را بر تو نازل کرد و آنچه را نمی‌ٔدانستی به تو آموخت، و فضل الله بر تو همواره بزرگ بوده است».

شافعی / می‌گوید: «الله از کتاب که همان قرآن است یاد کرد و از حکمت؛ و من از داناترین اهل علم نسبت به قرآن شنیدم که می‌گفت: حکمت همان سنت رسول خدا ج است»[۳]. الله متعال این حکمت را به عنوان بیانگر و توضیح دهندۀ قرآن کریم نازل کرده است؛ الله متعال می‌فرماید: ﴿وَأَنزَلۡنَآ إِلَیۡکَ ٱلذِّکۡرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیۡهِمۡ وَلَعَلَّهُمۡ یَتَفَکَّرُونَ﴾ [النحل: ۴۴]. «و این ذکر (قرآن) را به سوی تو فرود آوردیم تا برای مردم آنچه را به سوی ایشان نازل شده است توضیح دهی».

پیامبر ما  نیز، نفش خود را برای ابلاغ این قرآن به بهترین شیوه اجرا نمود. قرآن کریم، کلام خداوند سبحانه و تعالی است، و سنت نبوی توضیح و بیان آن و وحیی است از سوی خداوند به پیامبرش (ص) . دوران سلف صالح در حالی گذشت که آنان از نظر به کار بردن و اجرا و سمع و طاعت هیچ تفاوتی میان حکمی شرعی که در قرآن یا سنت پیامبر ج وارد شده قائل نبودند، و امر پروردگار  ﻷ را اجرا می‌کردند که می‌فرماید: ﴿وَمَآ ءَاتَىٰکُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰکُمۡ عَنۡهُ فَٱنتَهُواْ﴾ [الحشر: ۷] «و آنچه را پیامبر به شما داد، آن را بگیرید و از آنچه شما را باز داشت، دست بکشید».

آنان از جدایی انداختن میان کتاب و سنت در آوردن دلیلِ شرعی اجتناب می‌ورزیدند، همانگونه که رسول الله (ص) می‌فرماید: «آگاه باشید، نزدیک است [زمانی برسد] که شخص در حالی که بر اریکۀ خود تکیه زده بگوید: میان ما و شما کتاب خدا است؛ هر چه را در آن حلال یافتیم حلالش می‌دانیم و آنچه را در آن حرام یافتیم حرامش می‌دانیم. بدانید آنچه را پیامبر خدا (ص) حرام دانسته مانند چیزی است که خداوند حرام کرده است»[۴]. امت طی سه قرنِ برتر، بر همین راه روش حرکت کرد؛ یعنی هر دو نوع نص (کتاب و سنت) را گرامی می‌داشت و آن را بر هر چیز دیگری برتری داده، بر اساس کتاب و سنت عمل می‌کرد.

ادامه دارد ……..

——————————————————————

[۱]– به روایت ترمذی (۲۶۰۰) و ابوداود (۳۹۹۳)
[۲]– تفسیر سعدی (۲۷۰)
[۳]– الرساله (۷۸).
[۴]– به روایت ترمذی (۲۶۶۴) و ابن ماجه (۱۲).

برچسب ها

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن