اگر کتاب میخواندیم…
آوای سنت : دوستی دارم که کم کتاب میخواند. نه اینکه ارزش کتاب خواندن را نداند؛ خیلی خوب هم میداند، چون در خانوادهای اهل علم و فضل به دنیا آمده و از کودکی در میان کتابها نفس کشیده است. کتاب خواندن را دوست دارد، اما شرایط زندگی بهگونهای شده که فرصت نمیکند، کتاب بخواند.
باری با حسرت میگفت آن وقتها که ما کوچک بودیم، چند برادر بزرگترم در حیاط منزلمان نمایشگاه کتاب برگزار میکردند و ما عالَمی داشتیم. یاد آن روزها بهخیر دیروز از سفری آمده بود. در کیف دستیاش کتاب «ملت عشق» الیف شافاک با ترجمۀ ارسلان فصیحی را دیدم. میگفت: خداروشکر فرصتی دست داد تا این رمان رو بخونم. پرسیدم: چطور بود؟ پاسخ داد: عالی بود، خیلی جذاب و خواندنی. و بعد ادامه داد: حالا فهمیدم که باید خوب بخونی تا بتونی بنویسی.
حظ بردم، هم از جملۀ آخرش. هم از تحلیلی که دربارۀ رمان خواندنی «ملت عشق» داشت و هم از اینکه میدیدم او با تمام مشغولیتها و دردسرهای زندگی کتاب میخواند. انتخابش هم برایم جالب بود. فکر خوبیست که ما به جای حذف کتاب در شرایط سخت زندگی، کتابی خواندنی برای خواندن انتخاب کنیم که گرفتاریهایمان را مثل باد از یادمان ببرد.
شرایط زندگی سخت شده است، قبول دارم. کرونا هم این شرایط را سختتر کرده است. من هم که مینویسم و به کتابخواندن تشویق میکنم، این روزها با دغدغه زندگی میکنم. مشکل همیشگی مسکن را با گوشتوپوست احساس میکنم، چون صاحبخانه تماس گرفته و امر به تخلیه کرده است. از طرفی اجارهها هم بهشدت قد کشیده و خیلی سخت میشود منزل مناسبی برای زندگی پیدا کرد. من اما سعی کردهام همۀ این دغدغهها مرا با کتاب بیگانه نکند. وقتی کتاب میخوانم مشکلات زندگی را از یاد میبرم یا بهتر میتوانم با آنها کنار بیایم و به فکر راه حل باشم. معتقد هم هستم که اگر در این کشور کتاب خوانده میشد ما این مشکلات و گرانیها را نداشتیم یا اگر مشکلات و گرانی بود، در عوض مردم هوای همدیگر را داشتند و اینگونه برای حل مشکلات خود پا روی شانۀ شکستۀ دیگران نمیگذاشتند.
نویسنده : یعقوب شهبخش