آوای سنت : در این شکی نیست که انسان هم بُعد مادی دارد و هم بُعد معنوی. هیچ کس نباید منکر وجود این دو بُعد در انسان باشد. انسانها همه به قطع نظر از نژاد، نوع، جنس، منطقه، زبان، حوزه تمدنی، کشور و رنگ و بو همه از این ویژگی بر خوردارند و هیچ کس از این قاعده بزرگ و عمومی مستثنی نیست.
انسان به خاطر آنکه زندگیِ به سامان و به قاعدهیی داشته باشد باید متوجه هر دو بُعد یاد شده باشد. یعنی هم به جنبه مادی زندگی خود توجه کند و هم به جنبه معنوی. اما متأسفانه که انسانها در این خصوص نمیتوانند یا نمیخواهند توازن را ایجاد و حفظ کنند.
در این میان انسانهایی هستند که به جنبههای مادی زندگی انسانی پشت میکنند و برخی به جنبههای معنوی. برخی از زهّاد و عبّاد به دنیا به تمام و کمال پشت مینمایند که این کار شان به قاعده و ضابطه و بر وفق آموزههای عرفانی نیست. اما متأسفانه مرتکب این عمل میشوند.
در کنار اینها کسانی هم هستند که به معنویات پشت میکنند و آنقدر در دنیا و ما فیها غرق میگردند تو گویی در نظرگاه آنها چیزی به نام معنویات و امور آخرت وجود ندارد. آنها در راستای کسب دنیا به هر وسیلهیی دست مییازند. دروغ میگویند، کلاهبرداری میکنند، سوگند ناحق میخورند، فریب میدهند، دسیسه میچینند، مکر میکنند، حیلهها به خرج میدهند و از این قبیل سایر کارها را انجام میدهند.
واقعیت این است که دنیا ارزش اینهمه غوطهور شدن در خود را ندارد. دنیا به قدر استفاده و حل مشکل و رسیدن به رفاه و آسایش و آرامش اهمیت دارد نه بیش از آن، زیرا همه این امور به شمول دنیا پدیدارهای زود گذری هستند که همانند سایه پیوسته در حال افول و زوال میباشند.
قرآن کریم این کلام راستین پروردگار عالم پیوسته انسانها را از گرفتار شدن در این یا آن حالت هشدار میدهد. خدایتعالی در سوره مبارکه نازعات سخن از برتری دادن دنیا بر آخرت دارد. در آن آیه حقتعالی میفرماید:
فَأَمَّا مَن طَغَى{۳۷} وَآثَرَ الْحَیَاهَ الدُّنْیَا{۳۸} فَإِنَّ الْجَحِیمَ هِیَ الْمَأْوَى{۳۹} وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى{۴۰} فَإِنَّ الْجَنَّهَ هِیَ الْمَأْوَى{۴۱}
(پس هر کس طغیان کرد و زندگانی دنیا را برتر دانست پس جهنم جایگاه است و اما آنکه از مقام پروردگار خود بترسد و نفس خویش را از هوی و هوس باز داد پس بهشت جایگاه است).
در این آیه چند نکته برجسته شده است:
اول در مورد دنیاگرایان:
– دنیا گرایی نوعی طغیان و سرکشی است.
– دنیا گرایی عبارت از این است که انسان دنیا را بر آخرت ترجیح دهد نه اینکه از دنیا به قدر نیاز و ضرورت و به خاطر رفاه و آسایش و آرامش خود استفاده نماید.
– دنیا گراهای جایگاهی جز جهنم ندارند. منظور آن دسته از دنیا گراهایی هستند که دنیا را بر آخرت ترجیح میدهند چنین کسانی طبیعتاً به منظور به دست آوردن دنیا به هر کاری متوسل میشوند و حق و ناحق در نظر آنها مطرح نیست. آنها برای به دست آوردن متاع ناچیز دنیا متوسل به انواع و اقسام شیوههای غیر شرعی و غیر قانونی و غیر شریفانه میشوند و حقوق دیگران را ضایع میکنند و به اصطلاح میقاپند.
دوم در مورد بازدارندگان نفس از هوی:
منظور کسانیاند که:
– کششهای نفسانی خویش را که به جانب دنیا دارند کنترل میکنند.
– نفس را از تمایلات و خواهشات بیجا باز میدارند.
– از خدا جل جلاله در تمام امور خویش میترسند و میهراسند، چون او را در تمام صحنهها و امور حاضر و ناظر میانگارند.
– بهشت جایگاه کسانی است که دنیا را بر آخرت ترجیح نمیدهند و از مقام و منزلت پروردگار میترسند و نفس خویشتن را از پیروی هوا باز میدارند.
اینها همه نشان میدهد که یک انسان مسلمان میان ماده و معنی یا دنیا و آخرت باید توازن ایجاد کند و اینگونه نباشد که به این یا آن پشت نماید و یکی را فدای دیگری سازد. انسان مأمور است در دنیا در طول مدت عمری که خدا جل و علا تعیین نموده زندگی کند. این زندگی ایجاب آنرا دارد تا شخص از متاع دنیا بهره برد و استفاده کند. بد این است که انسان آخرت را فدای دنیا سازد.
انسان مأمور این نیست که دنیا را فدای آخرت کند یا آخرت را فدای دنیا. انسان مأمور این است که میان آندو جمع نماید، جمعی که هر دو را به دست آورد نه اینکه یکی را از دست بدهد و فدای دیگری نماید. رسیدن به متاع دنیا و به دست آوردن مادیات به هیچ وجه با رسیدن به معنویات تضاد و تناقضی ندارد.