آوای سنت : سال ۲۰۲۲ با تمام درگیری ها،جنگ ها و تراژدی های بین المللی اش تمام شد و ما وارد سال جدیدی شده ایم.
با این حال این سال همان پرونده هایی را که سال گذشته با آنها شروع کرده بود،بر دوش خود حمل می کند بدون اینکه نشانه ای مبنی بر امکان حل آنها یا رهایی از هزینه های سنگین آنها وجود داشته باشد.
رخدادهای ۱۲ ماه گذشته، نشان دهنده نکات مهمی در نظم جهانی و روابط بینالملل است،از جمله:
اول: نابودی سیستم تک قطبی در جهان است که در سه دهه گذشته با آن مواجه بودیم
به ویژه پس ازفروپاشی اتحاد جماهیر شوروی که پس از آن ایالات متحده بدون مشارکت سایر قدرتهای بینالمللی که به نظر می رسد رضایتی از این انحصار آمریکا نداشتند،سعی در رهبری یکجانبه جهان داشت.
شاید یکی از دلایل تهاجم روسیه به اوکراین که در اواخر فوریه آغاز شد،به همین موضوع و تلاش پوتین برای شکستن هژمونی آمریکا در صحنه بین المللی مربوط شود.
این امر در اظهاراتش مشهود بود که در آن آمریکا و غرب را متهم کرد که با گسترش قلمرو پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و رسیدن به مرزهای کشورش، آتش جنگ در اوکراین را شعله ور می کنند و به قول خودش همین امر او را به انجام یک عملیات نظامی ویژه در مقابل کیف واداشت.
دوم: صعود چین به عنوان یک بازیگر مهم در عرصه بین المللی
چین نه فقط از نظر اقتصادی،تجاری وفناوری که در طول دو دهه گذشته یک بازیگر مهم بود بلکه این کشور اکنون به عنوان یک بازیگر مهم استراتژیک و نظامی به ویژه در منطقه شرق آسیا و اقیانوس هند و اقیانوس آرام نقش آفرینی می کند. این همان چیزی است که باعث شد آمریکا در استراتژی امنیت ملی که در اکتبر گذشته منتشر شد، پکن را یک تهدید استراتژیک برای خود و منافع خود در آن منطقه بداند.
به نظرم برخلاف آنچه برخی ها از آن به عنوان خیزش مسالمت آمیز چین یاد می کنند،ظهور چین یک خیزش مسالمت آمیز نخواهد بود.
بلکه همراه با تنش،رقابت و درگیری خواهد بود.حتی ممکن است به جنگ با ایالات متحده مجر شود که تلاش می کند از طریق حضور نظامی سنگین خود در دریای چین جنوبی و اتحاد استراتژیک خود با تایوان، ژاپن، کره جنوبی و هند،در این مسیر اختلال ایجاد کند.
سوم: دگرگونی منابع انرژی جهانی
به عنوان مثال نفت و گاز به یک بازیگر اصلی در تعاملات منازعه نظام بین المللی تبدیل شده اند ونقش فزاینده نه تنها تولیدکنندگان بلکه مصرف کنندگان آن نیز افزایش یافته است.ما دیدهایم که چگونه جنگ روسیه علیه اوکراین آتش مبارزه بر سر منابع و مدیریت،تولید و مصرف آنها را بین شرق و غرب شعلهور کرد.
ما برای اولین بار شاهد ظهورکارتل موسوم به کارتل مصرفکننده هستیم تا کارتلهای تولیدکننده را متوازن کند.
این کارتل ها چه در سازمان کشورهای تولیدکننده و صادرکننده نفت (اوپک) و چه اوپک پلاس که شامل روسیه و سایر کشورهای غیرنفتی میشود ظهور کرد.
به عنوان مثال،کشورهای اروپایی و کشورهای گروه هفت که از بزرگترین کشورهای مصرف کننده انرژی در جهان هستند،برای اولین بار در تاریخ این کشورها با تعیین سقف قیمت برای نفت و گاز روسیه موافقت کردند.
چهارم: رنج بردن از بحران های امنیت غذایی
رنج ناشی از بحران امنیت غذایی دیگر محدود به کشورهای فقیرجنوب نیست،زیرا کشورهای ثروتمند شمال که از پیامدهای مشکل غذایی ناشی از جنگ روسیه و اوکراین رنج برده اند نیز به آن ملحق شده اند.
قبل از مداخله سازمان ملل و حل مشکل با میانجیگری ترکیه،زنجیره های عرضه و توزیع برای هفته ها مختل شده بود،ما عواقب این امر را در همه کشورها به شکل افزایش بی سابقه قیمت کالاهای اساسی مانند گندم و روغن های خوراکی که بیشتر آنها از روسیه و اوکراین وارد دیگر کشورها می شوند،دیدیم.
پنجم: رنج های ناشی از بحرانهای اقتصادی متعدد در سال گذشته
این مشکل در نتیجه جنگ روسیه با اوکراین به وجود آمد.اقتصاد جهانی تقریباً درحال خروج از پیامدهای بحران کرونا بودکه موجب تعطیلی کامل اقتصادهای بزرگ به ویژه اقتصاد چین شده بود، تا اینکه جنگ روسیه و اوکراین موجب شعلهور شدن بحرانهای تورمی،گرانیها و افزایش هزینههای زندگی در کشورهای غربی شد.
به گونهای که این مشکل حداقل در ۴۰ سال اخیر بی سابقه بود، این امر منجر به بسیاری از نابسامانیهای اقتصادی واجتماعی ازجمله اعتراض،تحصن و اعتصاب درتمام بخشهای حیاتی شد.حتی دولت های برخی ازکشورهای اروپایی سرنگون شدند،مانند چیزی که دربریتانیا و ایتالیا اتفاق افتاد و ما شاهد ظهور بی سابقه راست افراطی در چند کشور اروپایی بودیم.
با ورود به سال جدید وبهویژه با توجه به فقدان افق روشن برای پایان دادن به جنگ روسیه علیه اوکراین،انتظار میرود این بحرانها پیچیدهتروبدترشوند،شاید مهمترین شاخص های نگران کننده احتمالی وقوع بحران های متعدد درسال جدید به شرح زیر باشد:
افزایش درگیری های منطقه ای و بین المللی و افزایش احتمال جنگ های جدید در منطقه شرق آسیا(بین چین و تایوان،یا بین دو کره،یا بین ژاپن وچین و غیره)یا در منطقه اروپای مرکزی(به ویژه دراروپای شرقی وبالکان)یا درخاورمیانه(به ویژه بین ایران ومتحدان این کشوربا اسرائیل و متحدانش)یا درآفریقا یا درآمریکای مرکزی و لاتین.
این جنگهای منطقهای ممکن است آتش جنگ جهانی جدیدی را بین چین و ایالات متحده،یا روسیه و آمریکا و یا روسیه و سایر کشورهای اروپایی،شعلهور کند که نتیجه آن افزایش ناآرامیهای اجتماعی و سیاسی به سبب بحرانهای اقتصادی خواهد بود.
این موضوع محدود به مرزهای خاورمیانه نخواهد بودکه انتظار میرود شاهد بیثباتی سیاسی بیشترو شاید فروپاشی رژیمهای استبدادی باشد.بلکه اروپا نیز ممکن است شاهد یک حرکت جدید به سمت جریان های پوپولیستی راست باشد.
ممکن است از طریق انتخابات یا کودتا،شاهد سقوط رژیم های دموکراتیک مستقر درچنگال راست افراطی باشیم،احتمالاشاهد سقوط اقتصاد جهانی هستیم نه صرفاً رکود یا کاهش رشد،به ویژه با توجه به وضعیت وابستگی متقابل بین اقتصادهای جهانی و ارتباط بی سابقه آنها با یکدیگر به سبب جهانی شدن اقتصاد.
کشورهای درحال توسعه وفقیر بیشترین هزینه را برای این فروپاشی خواهندپرداخت که ممکن است درنتیجه درگیری های سیاسی ورقابت استراتژیک بین قدرت های بزرگ رخ دهد.
احتمال شعلهور شدن بیسابقه جنگهای منابع وجود دارد،بهویژه با توجه به این دو مورد: اول افزایش تقاضا برای این منابع (بهویژه منابع انرژی مانند نفت و گاز) ودوم استفاده از این منابع به عنوان یک سلاح استراتژیک درمناقشه بین المللی.
همچنین با توجه به تغییرات شدید آب و هوایی مانندخشکسالی،بیابان زایی و غیره که جهان به طور پیوسته شاهد آن است،احتمال درگیری های آبی و شعله ور شدن جنگ در این عرصه نیز وجود دارد.
در نهایت،انتظار می رود تغییرات عمده ای در نقشه اتحادهای منطقه ای و بین المللی به ویژه در مناطق آسیا وخاورمیانه رخ دهد،با توجه به ناتوانی کامل سازمان ملل متحد و سازمانهای بینالمللی ومنطقهای درحل این منازعات،این امر ممکن است منجر به افزایش تنشها ودرگیریهای بی سابقه شود،به گونهای که پس از جنگ جهانی دوم چنین تنش هایی رخ نداده است.