آوای سنت : هیچ دینی به اندازه اسلام در مورد حفظ حرمت خونها، به خصوص خون مسلمانان توصیه و تأکید نکرده است. قرآن کریم آیات بسیاری را در خود دارد که هر آیه اندیشه حفظ و نگهداشت حرمت خونها را مورد تأکید قرار داده است.
به این آیه توجه کنید:
{وَمَن یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُّتَعَمِّداً فَجَزَآؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِداً فِیهَا وَغَضِبَ اللّهُ عَلَیْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَاباً عَظِیماً}النساء۹۳
(و هر کس مؤمنی را به عمد بکشد پس جزایش دوزخ است که در آن جاودانه خواهد بود و خداوند بر او غضب کرد و لعنش نمود و برای او عذابی بزرگ آماده ساخت).
به گفته علما و فقهای دینی، هر آیهای که حاوی تهدید باشد، جایگاه عمل به آن بسیار برجسته از آیاتی است که چنین نباشد. و حرمت چیزی که در مورد آن تأکید بسیار صورت گرفته بسیار شدید تر است.
این آیه از جمله آیاتی است که حاوی تأکیدات فروانی است از جمله:
– تعلق گرفتن سزای جهنم برای قاتل عمد.
– جاودانه بودن در جهنم به سبب قتلی که انجام داده است.
– خشم گرفتن خدا (ج) بر او.
– مورد لعن خدا (ج) قرار گرفتن.
– آماده ساختن عذابی بزرگ برای کسی که مسلمانی را به عمد بکشد.
اینها تأکیدات بسیاری است که نشان از اهمیت حرمت خون مسلمان دارد، و اینکه این خون باید پاسداشته شود و مورد تعدی و تجاوز قرار نگیرد که اگر کسی چنین کند سزای مشخص شده در شریعت یعنی قصاص را در صورت عمد و پرداخت دیت را در حالت خطا باید تحمل نماید. حقتعالی میفرماید:
{وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ أَن یَقْتُلَ مُؤْمِناً إِلاَّ خَطَئاً وَمَن قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَئاً فَتَحْرِیرُ رَقَبَهٍ مُّؤْمِنَهٍ وَدِیَهٌ مُّسَلَّمَهٌ إِلَى أَهْلِهِ}النساء۹۲
(و برای یک مؤمن بایسته نیست که مؤمنی را بکشد مگر از روی خطا، و هر کس مؤمنی را از روی خطا بکشد، پس باید که بردهای مؤمن آزاد کند و دیتی به اهل آن بپردازد).
و فرمود:
{یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصَاصُ فِی الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالأُنثَى بِالأُنثَى فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ شَیْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاء إِلَیْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِکَ تَخْفِیفٌ مِّن رَّبِّکُمْ وَرَحْمَهٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِکَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِیمٌ}البقره۱۷۸
(ای آنانیکه ایمان آوردهاید بر شما در کشتهها قصاص فرض شده است، آزاد در برابر آزاد، برده در برابر برده، زن در برابر زن، پس کسی که از برادر خود چیزی را عفو کند، پس باید معروفی را در پی قرار دهد و به نیکویی به او ادا نماید، این تخفیفی است از جانب پروردگار شما و رحمتی است، کسی که بعد از این تجاوز نماید، پس برایش عذابی است دردناک).
به این ترتیب به حکم این آیه هر کس مؤمنی را به عمد بکشد در برابرش کشته میشود و قصاص میگردد. این قصاص هم سزای قاتل است و هم به عنوان یک عمل بازدارنده کارگر میافتد تا جلو ریخته شدن خونها را بگیرد، زیرا هرگاه قاتلان کشته شوند، بسیاری از جنایتکاران دیگر دست از جنایت باز میدارند. چنانکه با کشتن یک قاتل، یک قاتل از صفحه روزگار محو میگردد و امنیت افراد و جامعه اسلامی بهتر و بیشتر تأمین میگردد.
این حرمت در میان احادیث نبوی (ص) نیز جایگاه ویژه خود را یافته است. پیامبر اکرم (ص) در جریان خطبه حجت الوداع که مهمترین خطبه ایشان در یک مراسم با شکوه و بزرگ دینی است فرمود:
«فَإِنَّ دِمَاءَکُمْ وَأَمْوَالَکُمْ وَأَعْرَاضَکُمْ بَیْنَکُمْ حَرَامٌ، کَحُرْمَهِ یَوْمِکُمْ هَذَا، فِی شَهْرِکُمْ هَذَا، فِی بَلَدِکُمْ هَذَا». (سنن ابن ماجه، ج۴ ص ۲۴۳)
(همانا خونهای شما، و اموال شما، و آبروهای شما در بین شما حرام است مانند حرمت این روز شما در این ماه و در این سرزمین).
اینکه پیامبر اسلام (ص) در جریان مراسم با عظمت حج که در آن دهها هزار تن از مسلمانان از قبائل مختلف اشتراک دارند بر این نکته تأکید میکنند، این خود دلالت بر اهمیت حرمت خون مسلمانان دارد.
انسان هر گناهی بکند احتمال بخشش آن بیشتر از آن است که خونی را از مسلمانی بریزد. رسول گرامی (ص) فرمود:
«لَنْ یَزَالَ المُؤْمِنُ فِی فُسْحَهٍ مِنْ دِینِهِ، مَا لَمْ یُصِبْ دَمًا حَرَامًا». (بخاری، ج ۹ ص ۲)
(همچنان مسلمان در دین خود در گشایش است تا ما دامیکه خونی نریزد).
ایشان در حدیثی دیگر قتل یک انسان مسلمان را مساوی با کفر دانسته فرمود:
«سِبَابُ الْمُسْلِمِ فُسُوقٌ وَقِتَالُهُ کُفْرٌ» (صحیح مسلم، ج ۱ ص ۸۱)
(دشنام دادن مسلمان فسق و کشتن آن کفر است).
در کنار حافظ و سعدی که حالا دیگر تبدیل به برگهایی از تاریخ این شهر زیبا و خوش آب و هوا شدند، شیرازیان نیز از تأثیرات وضع خوش این شهر بی بهره و نصیب نیستند. آنها نیز به برکت این وضع خوش و آب و هوای گوارای شیراز مردمانی خونگرم، صمیمی، مهربان و با نظم هستند که خیلی زود الفت میگیرند و با انسان دوست میشوند و مصداق این حدیث پیامبر (ص) واقع میگردند که: مؤمن الفت گیرنده و الفت شونده است و خیری نیست در کسی که نه الفت میگیرد و نه مورد الفت واقع میشود.
و اما دو تا از جاذبههای این شهر:
در این شهر آرامگاه حافظ شیرازی بیش از سایر جاذبهها خود نمایی میکند. وقتی انسان در محوطه این آرامگاه گام میگذارد به خوبی آرامش، سودای عیش و نوش و شاهد و شمع و شراب (نوع عارفانه) و شکر و نای سرود را با تمام وجود خود حس و لمس میکند. چه آرامشی؟! چه معرفت و عرفانی؟! و چه سکون و وقاری در محوطه آرامگاه او مشاهده میشود.
مدفن حافظ در امتداد منطقه معروف به گلگشت مصلی قرار دارد، جایی که شاعر غزل سرای شیراز بار بار در شعر خویش از آن یادآور شده است. به یقین که چون جان و دل حافظ وابسته به این منطقه بوده و نقش آن در تقویت قریحه شعریاش بی مثال بوده، حقتعالی چنین مقدر نموده تا در همان منطقهای که خوش داشته چهره در نقاب خاک بر کشد و به آرامش ابدی بپیوندد.
شیخ اجل سعدی شیرازی نیز در شیراز آرمیده است، به فاصله سه کیلومتر از حافظیه یا آرامگاه حافظ. و چونان حافظ آرامگاه سعدی نیز هم آرام و سرشار از روحانیت والاست و هم به انسان آرامش خاصی میبخشد، و کدورتهای ایام و روزگار را از دل انسان میزداید، به خصوص که در زاویهای از زوایای رواقهای محیط بر قبر او این شعرش در تابلویی لاجوردین نقش بسته است که:
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
تا:
سعدیا گر بِکَنَد سیل فنا خانه دل
دل قوی دار که بنیاد بقا محکم از اوست
خواندن این غزل عارفانه حضرت شیخ اجل آرامش خاصی به انسان میبخشد.
چشم انداز آرامگاه هر دو بزرگوار محوطههای وسیع، طاق و رواقهای خِشتی زیبا، پارکها و فضاهای سبز و بناهای با شکوه و گلهای رنگارنگ است که هر لحظه یاد و خاطره گلگشت مصلی را در دل و ذهن انسان تداعی میکند و زنده میسازد. حیف است انسان از مشاهده زیباییهای این شهر کهن محروم بماند و به این شهر به غایت خوش سفری ننماید.
خداوند (ج) این شهر زیبا، شهر رندها، شهر کلوها و لولیان شوخ شیرین کار شهر آشوب را از چشم و دست بدخواهان و حاسدان و مفسدان و تبهکاران و آدمکشان نگهدارد و حفظ کند. بمنه و کرمه