مقالات و یادداشت ها
موضوعات داغ

دکتر جلالی زاده در بوته نقد

انتشار یک نقد و پاسخ آن درباره دکتر جلالی زاده در آوای سنت

آوای سنت:دکتر جلالی زاده از چهره های نام آشنای اهل سنت ایران است که علاوه بر داخل کشور در محافل علمی و اجتماعی خارج از کشور نیز شناخته شده است.در هفته های اخیر نقدهایی بر عملکرد این استاد و فعال اهل سنت مطرح شده است.

آوای سنت برای آگاهی خوانندگان خود در این زمینه ، به انتشار دو مطلب اقدام کرده است.درمطلب نخست که در کانال هم اندیشان نیوز منتشر شده است،عدنان حسینی راد در مطلبی تحت عنوان “نقدی بر فعالیت های جلال جلالی زاده نماینده ادوار سنندج در مجلس” به  نقد عملکرد سیاسی و اجتماعی دکتر جلالی زاده پرداخته است.در مطلب دوم که نویسنده آن نا مشخص بوده و در کانال شخصی دکتر جلالی زاده منتشر شده است نویسنده به برخی از نقدهای مطرح شده در زمینه عملکرد دکتر جلالی زاده پاسخ داده است.

مطلب عدنان حسینی راد:

جناب آقای جلالی زاده، شما گلایه‌ای را خطاب به خداوند متعال در فضای عمومی نشر داده‌اید قطعا دردلی خفی با باری تعالی نبوده است و به ما هم حق می‌دهید که پرسش‌هایمان را بلند بلند مطرح نماییم.

خداوند به دلم آگاه است که به هیچ وجه قصد تخطئه شما را ندارم.

در پاره‌ای از درد دلتان به نکاتی اشاره کرده‌اید که انگار در سرزمین دیگری زندگی می‌کنید و در ایجاد این بلبشو هیچ تقصیری نداشته‌اید و چون موسی علیه السلام به سرزمین بنی‌اسرائیل برگشته‌ و متوجه پرستش گوساله سامری شده‌ و با تعجب فریاد وامصیبتا سر میدهید. برادر بزرگوارم از قضا به زعم بنده متهم ردیف اول این پرونده شما فارغ التحصیلان حوزه و اساتید دانشگاه هستید. چون بستری را که خداوند متعال برایتان جهت ارتقای روحی، معنوی و تزکیه‌ای طلاب و دانشجوها فراهم کرده بود، بدون توجه به این مُهم، این بستر ارزشمند معنوی و هدیه الهی را به ورطه فراموشی سپردید و سالهای سال خود را مشغول به امور سیاسی روتین، از جمله کشمکش بین اصلاح‌طلبان و اصولگرایان کرده‌اید. بنده آدم سیاسی نیستم اصلا این لباس‌ها برای من و امثال من گشاد است که آن را بر تن کنیم.

این نکته را بدان جهت اشاره کردم که دچار سوء تفاهم نشوید.

شما با نفوذ اجتماعی‌تان به جای تقویت مدارس دینی و تغذیه روحانیون مظلوم اهل سنت در حجره‌ها و تقویت علمی و  تزکیه‌ای دانش‌آموختگان حجره‌ای و فقه دانشگاه تهران تا مقطع دکتری که از نخبگان این دیار هستند تمام وقت و زندگیتان را در فعالیت‌های سیاسی بی‌تاثیر و سرکشی به شخصیت‌های بی‌علاقه به دین و معنویت پر کرده‌اید.

با نگاهی گذرا به کانال و پیج‌هایتان متوجه می‌شویم که مملو از عکس با خوانندگان، شخصیت‌های سیاسی و… است، دریغ از یک سرکشی به حجره‌ای‌، دارالتحفیظی و مدرسه‌ای دینی! و گرفتن عکسی دو نفره‌ای جهت دلخوشی و به رسمیت شناختن چهار جوان حجره‌نشین.

برادرم زیر ساخت این افراط‌گرایی‌ها عدم توجه امثال شخصیت‌های چون شما است که پایتخت‌نشین و دانشگاه‌نشین شده‌اند و قلم فرسایی می‌کنند و به جای اصلاح این بدنه معیوب، صبح و شب در حال نقدند.

در ضمن بنده کاری به بخش‌های دیگر نوشته‌هایتان ندارم که احتمالا مخاطب خاص داخلی دارید و نگاه سیاسی در آن بیداد می‌کند.مقصود من جوانان اهل سنت است که در غُربتِ بی‌توجهی امثال شما در حال سوختن هستند و به جای دلسوزی و اصلاح این پیکر ستم دیده با نگاهی پوپولیستی، زیر تیغ نقد استادشان قرار می‌گیرند.

بنده در جریانم که در دانشگاه با دانشجوها فضای اندک دوستانه ایجاد کرده‌اید چه بسا کتاب و کمک مالی هم بهشان هدیه داده‌اید.

منظورم این مُسکن‌های مقطعی نیست منظورم بی توجهی‌های خانمان سوزیست که امروز در درددلتان با خدا به آن اشاره نموده‌اید، آخر فقیه ارجمند شما در دیالوگ محاوره‌یتان به ریش و پشم و … اشاره‌ می‌کنید این‌ها پاردوکسیکالند، نیت‌خوانی نمی‌کنم ولی ظَن غالبم این است قصد ایجاد تشویش دارید نه اصلاح!

فرق بین شما که با چاقوی قلم سر جوانان را با این الفاظ می‌برید با آن جوان چچنی در چیست؟اگر این موضوع را آسیب شناسی کنیم آن بنده خدا قطعا از بی‌توجهی امثال من و شما اینگونه به غربت افتاده است و حق را در سر بریدن دیده است ولی مدرس مُثَقَفی چون شما چرا؟ ظاهراً شما از توسل، مرده پرستی و مروجانشان دل نگرانید ولی در مدح بزرگانشان و عکس دو نفره گرفتن با آنان پیش قدم‌…

از مروجان نگاه افراطی به دین شاکی هستید ولی با بزرگانشان نشست و برخواست دارید؟

ما روزانه با چشم خود تخریب احساسات هزاران زن و مرد جوان را برای لقمه‌ای نان در خاورمیانه می‌بینیم ولی شما مطالباتتان را تا حدی تقلیل داده‌اید که در غم تخریب آثار باستانی هستید! شما با مخالفان سیاسی و سازمان یافته که به خانواده‌، پدر و برادر نازنین‌تان بیشترین ظلم ها را کرده‌اند با مِتُد اسلام رحمانی، مَنِشی صمیمی و به تعبیر قرآن رُحَماءُ بَینَهُم دارید ولی با جوانی مُتعهد و مُتدین گارد اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ گرفته‌اید. بنده معتقدم اگر اندیشه‌ای خوارج‌گونه در بطن جامعه در حال رشد است باید با زبان لَیّن، ارائه مُستنداتِ علمی درون دینی و برون دینی، ارتباط عاطفی و محبتی پیامبرگونه برخورد کرد و قوه قهریه را در قلم و زبان حذف و امحاء کرد که قطعاً اگر اینگونه نباشد آتش را خاموش نکرده‌ایم که هیچ، بلکه عامدانه بر آن بنزین ریخته‌ایم و دل به سوختنش بسته‌ایم.

از قضا بنده شما را استاد، دکتر و ماموستا میدانم که اگر غیر آن بود ثانیه‌ای وقت برای نقدتان نمی‌گذاشتم. امیدوارم حُسن نیتم را درک و در آن تامل نمایید.

مطلب ذیل در کانال دکتر جلالی زاده منتشر شده است.نویسنده متن مشخص نیست ،اما نگارنده تلاش داشته است برخی از نقدهای مطرح شده به دکتر جلالی زاده را پاسخ دهد.

گاهی در وضعیت اسفبار دنیای کنونی امتی که خداوند متعال آن را امت وسطی نامیده است و پیشروان آن را بهترین امت دانسته است و پیامبرش صلی الله علیه و سلم آنان را « خیر القرون » دانسته است،اما امروز نه رنگی از اعتدال گری در آن می بینم و نه نسبتی با خیر القرون، نظاره گری هستم که بقول سعدی   جز اینکه سنگ سراچه دل را باالماس آب دیده بسنبم، چاره ای ندارم.

ملتی که به آموزهایش افتخار می کند و بهره ای از آن را در خود ندارد. ملتی که آموزهای ایدیولو ژیکی اش سرآمد و پیشرو همه تعالیم ادیان است،لکن در همه زمینه ها در پس رفتی عجیب گرفتار شده است. ملتی که امروز بجای بندگی خدایی کردن در مسندد قضاوتهای خدایی قرار می گیرند.ملتی که قرائت های شخصی و فردی از دین  را عین تحکم خدایی فرض کرده اند و گذر بر وفق آن را  سبیلی ناگزبر برای سعادت و نجات می دانند. ملتی که آموزهای عقیدتی ،اخلاقی ، اجتماعی اش روشن و مبرهن است،لکن در اثر زنگارهای بی تقوایی و جهالت ،رنگ تفرق و تهتک به خود گرفته است و« قلوبهم شتی»، را در اذهان تداعی میکند.

ملتی که نه سیره شان به پیامبرشان شباهت دارد و نه اسوه حسنه شان اوست. ما نسلی هستیم که سیره عملی و نظری آیین محمد مصطفی را تبلیغ میکنیم و نمودی از رفتارهای متشرعانه ی او را برای مردمانی که نه او را دیده اند ونه با تعالیمش آشنا هستند مجسم می سازیم.به خود بیاییم و ریشه این معضلات را از هتاکی و گستاخی و تحقیر و رفتار و گفتار شنیع و موهن و محقرانه را در نحوه این مجسم ساختن ایده ای که بر سر آن هستیم، بدانیم و تجدید عمل کنیم.  بدگویی و توهین از جانب هرکسی باشد، ناصواب است، لکن ، با اظهار نظرهای آلوده ویا ندانسته،  بساط تشتتت و تفرق را بیشتر نکنیم و مسهلی برای این درد نباشیم.

بوته هایی از کتابت دوستان  را در کانالهای تلگرامی دیدم که لباس نقدین بر قامت داشت ، لکن بوی جسارت و تخطئه به مشام می داد.من نمیخواهم از کسی جانب داری کنم و سنگ کسی را بر سینه بزنم. همه نویسندگان این مطالب برای من محترم و قابل احترام هستند و آنان را  مؤمنینی هم آیین خود می دانم . و مؤمن در برابر مؤمنی دیگر ،جز سرود اخوت چیز دیگری نباید بسراید.

این موضع را هم قرآن به ما آموخته است.حیف و صد حیف ،گاهی  نیایش های شخصی مان را با موعظه های سهم آکین در هم می آمیزبم و توپی از تشرهای نا زیبنده می سازیم و چون چماقی بر سر همدیگر می کوبیم و الفبای روان زبان لین و  ادبیات اسوه حسنه  را به نسیان می سپاریم و به اختلاف السنه ، روی می نهیم  تا دانسته همدیگر را در جبهه خودی مجروح سازیم . هرجا که حسن ظن نباشد نباید نقد کرد. هرجا که اخلاص نباشد نباید موعظه کرد. بدون نفحه ی  رفق و ادب نباید خامه کتابت و زبان انتقاد دمیدن گیرد.

آقای دکتر جلالی زاده ،از چهرهای فعال ملی و مذهبی کردستان و اهل سنت می باشند.اگرچه  کسی از اشتباه مصون نیست، لکن سبک و متد هر شخصی  در بیان آرا و نظرات خود ، با اشخاص دیگر متفاوت است و در نمود آنها ممکن است رنگی محکمات یا متشابهات گونه داشته باشد. بیاییم مشتابهات اقاویل و رفتار برادران خود را با محکمات آنها تفسیر و تحلیل کنیم تا این روزنه بدبینی از  دیدگان نقادی بسته شود.

برچسب ها

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن