مقالات و یادداشت ها

قرآنی که دراختیار ماست همانی است که بر پیامبر(ص) نازل شده

آوای سنت : برای من افتخاری است که امروز به منظور صحبت درباره قرآن در خدمت شما هستم. در حقیقت تجربه شخصی من درباره قرآن چیزی است که در نهایت باعث مسلمان شدن من شد.

به همین دلیل است که باعث افتخار من است که درباره قرآن به خصوص با غیرمسلمانان صحبت کنم. سعی می کنم قرآن را به آنان معرفی کنم تا شاید آنان نیز بتوانند بعضی از تجربیات و احساساتی را که من در رابطه با قرآن تجربه کردم را، درک کنند.

من یک آمریکایی بودم، حدس میزنم یک آمریکایی سنتی، با یک گذشته مسیحی، این گذشته ای بود که من به آن تعلق داشتم. آن زمان که مطالعه و تحقیق درباره اسلام را شروع کردم.
جنبه های بسیاری ار قرآن است که مرا تحت تأثیر قرار داده است. یکی از این جنبه ها که به نظرم بسیار مهم است، حفاظت از قرآن است.

اگر بخواهیم درباره مباحثی صحبت کنیم، اگر بخواهیم بگوییم که به خدا اعتقاد داریم و بر این اعتقاد توافق کنیم. حتی اگر حقیقت یا مفهوم وحی از جانب خدا را بپذیریم و اگر بخواهیم پیرو این وحی باشیم. یکی از اولین و مهم ترین مسائل این است که باید دلیل محکمی داشته باشیم که این وحی از منبع اصلی خود واقعاً محافظت شده است.
در واقع عاقلانه نیست که بگوییم که ما وحی خدا را اطاعت می کنیم زمانی که بدانیم چیزی که در اختیار ماست ممکن است که محافظت نشده باشد یا حتی دلایل محکمی داشته باشیم که این حفاظت به درستی انجام نشده است.
به همین دلیل یکی از اولین مسائلی که توجه مرا، به احترام به قرآن جلب کرد، به محافظت از قرآن ارتباط داشت.

قرآن در طول ۲۳ سال بر حضرت محمد(ص) نازل شده است و این کتاب توسط ایشان به پیروانشان منتقل شده و پس از آن تا امروز از آن محافظت شده است.
به عنوان یک غیر مسلمان که درباره ی اسلام مطالعه می کردم، از تعداد زیاد غیر مسلمانانی که اعتراف کرده و پذیرفته بودند که قرآنی که امروز در اختیار ماست همان است که بر حضرت محمد(ص) نازل شده بود، شگفت زده بودم. بسیاری از این غیر مسلمانان حتی در نوشته های خود ادب را نیز نسبت به اسلام رعایت نمی کردند.

همان طور که گفتم، این مطلب برای من یک نکته مهم بود، زیرا من تاریخ انجیل را قبل از آن خوانده بودم. البته من قصد ندارم درباره ی جزئیات مسائلی از این قبیل صحبت کنم، تنها می توانم بگویم که تاریخ قرآن با انجیل کاملاً متفاوت است. از همان روزهای اول قرآن شناخته شده، مشخص شده و مورد محافظت قرار گرفته است. و حتی تا دو یا سه قرن پس از زمان حضرت محمد(ص) مورد تفسیر و بررسی قرار نگرفته بود.
این مطلبی بود که توجه مرا به خود جلب کرد و برای من اهمیت بسیاری داشت، زیرا اگر ما قصد داریم از چیزی پیروی کنیم که از جانب خداوند آمده، باید از منبع آن اطمینان حاصل کرده باشیم.

دعوتی به سوی تفکر و تعقل
با احترام به آموزه های قرآن، یکی از جنبه های قرآن این حقیقت است که خداوند در آن انسان را به تفکر و تعقل فرا می خواند.
آن چیزی که خداوند انسان ها را به سمتش دعوت می کند، در دیدگاه دانشمندان مسلمان، همان چیزی است که در طبیعت انسان ها یکسان است. چیزی که برای بشر قابل درک است، زیرا طبیعتی است که انسان با آن آفریده شده است. بنابراین خداوند به شما می گوید که درباره ی خلقت و سایر موارد تفکر کنید.

این دعوت و بحث و نتیجه ی آن این است که شما به حقیقتی دست می یابید. حقیقتی که تنها یک خالق وجود دارد و این خالق شایسته پرستیدن است. هیچ اعتقادی در اسلام بدون اثبات وجود ندارد. تعریف ایمان در اسلام، چه از دیدگاه اسلامی و چه از دیدگاه قرآنی، این نیست که به چیزی معتقد باشید که نمی توان آن را اثبات نمود. راه قرآنی این نیست. قرآن مردم را به حقیقتی فرا می خواند که آن ها می توانند آن را تشخیص دهند، حقیقتی که قابل درک است. همان طور که اشاره کردم، دانشمندان مسلمان توضیح می دهند که این حقیقت همان است که تمام طبیعت انسانی به آن وابسته است. این حقیقت چیزی است که روح به سمت آن گرایش دارد.

این امر مسلمی است که قرآن به طور پیوسته مردم را به تفکر و تعقل و بحث فرا می خواند. حتی درباره ی خود قرآن، خداوند بحث هایی را مطرح می کند تا حقانیت قرآن را نشان دهد. این جنبه ی دیگری بود که در آن زمان توجه مرا جلب کرد.

 

برچسب ها

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن