آوای سنت : مهاجرت یا جابهجایی انسانها، رخدادی است طبیعی و جهانی. هیچ سرزمینی را در دنیا نمیتوان سراغ گرفت که با این پدیده درگیر نبوده باشد. یا مهاجر فرستاده و یا مهاجر پذیرفته است. برخی از تاریخنگاران بروز این پدیده را به صدها هزارسال قبل بر میگردانند، زمانیکه انسان به منظور دریافت شرایط بهتر زندگی از طریق دستیابی به چراگاه و شکار و تسلط بر زمینهای حاصلخیز و بارانی از سرزمینی به سرزمینی دیگر میکوچید و جابهجا میشد.
پس عامل مهاجرت تنها جنگها و خونریزیها و نا امنیها نبوده بلکه در کنار آن رسیدن به شرایط زندگی بهتر، انسان را واداشته تا دست به مهاجرت بزند. برخی از ترس جان، گروهی به خاطر نان، تعدادی هم جذب جاذبههای فرهنگی، علمی، اقتصادی و فرصتهای شغلی دیگر کشورها شدند و به سوی آنها کوچیدند.
از ربع آخر قرن ۲۰ میلادی تا ربع اول قرن ۲۱ میلادی پدیده مهاجرت شاهد رشد چشمگیر بوده است. چنانکه رقم مهاجران در سال ۱۹۶۰ میلادی از ۷۹ میلیون به ۲۵۰ میلیون مهاجر در سال ۲۰۱۵ میلادی افزایش داشته است. بر آورد سازمانهای بین المللی مهاجرت حاکی از وجود ۲۷۲ میلیون مهاجر در سال ۲۰۱۹ میلادی است.
اما آیا این مهاجرتها فرصت بوده است یا چالش؟
بررسی و واکاوای تاریخ مهاجرت به خوبی واضح میسازد که مهاجرت هم برای مهاجران یک فرصت خوب بوده و هم برای میزبانان. از طریق مهاجرت بسیاری از کشورها به اوج شکوفایی رسیدند. به عنوان مثال کشور آمریکا از طریق مهاجران اروپایی تشکیل یافت و تبدیل به یک قدرت بزرگ سیاسی، نظامی و اقتصادی شد. اگر چه این قدرت را در عرصههای نا مشروع به کار میگیرد. یا استرالیا و یا بسیاری از کشورهای آمریکای جنوبی از قبیل برازیل، آرژانتین، شیلی و دیگران.
مهاجران نیز توانستند با جذب شدن در بازار کشورهای میزبان به نان و نوایی و فرصتهای شغلی عادلانهای دست یابند و از این طریق زندگی مرفه و امنی را برای خود دست و پا کنند.
بنا بر این میتوان گفت حرکت هجرت در طول تاریخ بشر یک فرصت بوده نه چالش. چالشهایی که احیاناً بروز نموده ریشه در بی نظمی و عدم مدیریت درست این رخداد عظیم جهانی داشته نه در ذات مهاجرت.
با شروع انقلاب صنعتی و نیاز کارخانهها به نیروی کار و استخراج معادن و مواد اولیه این کارخانهها که ۲۴ ساعت بدون وقفه کار میکنند، نیاز به نیروی انسانی بیش از پیش بر جسته شده است. به خصوص که جنگها و ویرانیهای برخاسته از آن مانند جنگهای جهانی اول و دوم دهها میلیون انسان را به کام مرگ فرو برد و کشورهای درگیر را با افت شدید جمعیت مواجه ساخت و نیازمند نیروی کار نمود.
در کنار این، تغییرات سریع و وسیع اجتماعی و فرهنگیِ که بشر در آونه اخیر با آن مواجه بوده نیز توانسته تا حد زیادی سبب کاهش جمعیت بسیاری از کشورها شود، زیرا گرفتاریهای برخاسته از صنعتی شدن انسان کانون خانواده و نظام آنرا به سوی فروپاشی سوق داده و بشر را به جایی کشانیده که دیگر به تشکیل خانواده آنگونه که در دوره سنتی شاهد بود علاقه ندارد.
در حال حاضر بسیاری از انسانها ترجیح میدهند اقدام به تشکیل خانواده نکنند و نیازهای جنسی و عاطفی خود را از طریق دوستیها و مراکز خدمات جنسی بر طرف نمایند و علاقهای به بچهدار شدن نداشته باشند که این خود نیز بر ابعاد چالش کمبود جمعیت و نفوس افزوده است.
این وضعیت سبب شده کاهش جمعیت و کمبود نیروی کار برای بسیاری از کشورها تبدیل به یک چالش مهم شود و آنها را به سوی جذب مهاجران سرگردانی بکشاند که از اثر جنگها و ویرانیها و سیاستها به منظور رسیدن به رفاه و آسایش و فرصتهای شغلی در کوهها و دشتها و دریاها سرگردانند.
کارگزاران بسیاری از کشورهای صنعتی بر این باورند که باید نیروی انسانی بیشتری را جذب بازار کار خود کنند تا چرخه اقتصادی آنها از حرکت باز نایستد. به خصوص که تنبلی و تن پروری اتباع بسیاری از کشورها در سایه وسایل رفاه و آسایش از این اتباع انسانهای بیکاره و بی روزگاری را به وجود آورده که حاضر به تن دادن به کار و فعالیت چندانی نیستند.
در حال حاضر عقاید جدیدی در عرصه مهاجرت شکل گرفته است. بسیاری از کشورها مهاجر پذیری را عامل رشد و پیشرفت خود میدانند و بر این باورند که اگر مهاجر پذیر نباشند در طول چند سال آن شکوه و قدرت و عظمت خود را از دست میدهند و دیگر نمیتوانند با قدرتهای نظامی و بازیگران اقتصادی جهانی رقابت کنند.
آمارها نشان میدهد که کشورهای توسعه یافته از مهاجران و نیروی کاری تولید شده توسط آنها توانستند بهرهبرداریهای فراوانی کنند. بر اساس گزارشهای بین المللی در سال ۲۰۰۵ کشورهای با درامد بالا پذیرای ۹۱ میلیون مهاجر، کشورهای با درامد متوسط پذیرانی ۵۱ میلیون نفر بوده اند. تنها در ایالات متحده آمریکا ۳۹ میلیون مهاجر زندگی میکنند و جذب بازار کار این کشور شدهاند. در اروپا لوکزامبورک ۴۵ درصد نیروی کاری خود را از مهاجران تأمین نموده و سویس ۲۲ در صد.
در کنار اینها کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس توانستند در صد بالایی از نیروی کاری مهاجران آسیایی را به خود جذب کنند. بر اساس آمارها ۹۰ در صد نیروی کاری امارات متحده عربی، ۸۶ در صد نیروی کاری قطر و ۸۲ درصد نیروی کاری کویت از مهاجران فراهم شده است.
تمام اینها میرساند که مهاجرت یک چالش نه که یک فرصت است، آنهم فرصت طلایی در راستای رشد و شکوفایی اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و حتی نظامی زیرا نیروی انسان در تمام این عرصهها حرف اول را میزنند.