مقالات و یادداشت ها

پروتکل‌های یهود برای تسخیر جهان

به قلم : عبدالغفور آخوند رومی

آوای سنت : صهیونیسم می‌گوید: برای آنکه سیاستمان عملکرد رضایت‌بخشی داشته باشد، نخست باید توده مردم را بشناسیم و به سستی اندیشه آنها، عدم درک و عدم توجه آنها به رفاه خویش پی ببریم.

چهار برنامه صهیونیست در این زمینه: ۱-شناسایی توده مردم؛ ۲-تکیه بر سستی اندیشه مردم؛ ۳-توجه به عدم توانایی درک مسائل؛ ۴- اهمیت عدم توجه مردم به رفاه خویش؛ پس توسط انحراف مردم در این زمینه‌ها با انحراف اندیشه، رفاه‌طلبی بی‌حد و مرز، تحلیل اشتباه و… می‌توانند دولت‌ها را وارد آشوب کرده و به مرز فروپاشی بکشانند

 سلاح فقر!

در اندیشه صهیونیسم، زنجیرى که انسان ها را به دام و تله فقر می بندد، به مراتب محکم تر از زنجیر بردگى اسـت. بـه بیـان دیگر، از زیر یوغ بردگى می توان به خوبی آزاد شد؛ ولى رهائى از زیر یوغ بینوائى و فقر بسیار دشوار است. ما (صهیونیسم) در قانون اساسى خود، حق رفاه مادى توده ها را «به صورتى خیالى» گنجانیده ایم و هرگـز هم به این حق جامه عمل نمی پوشانیم.

تلاش لابی صهیونیست و آمریکا برای عدم توسعه دیگر کشورها و مانع تراشی در زمینه پیشرفت که عاملی برای رشد و رفاه است، در این دایره قابل ارزیابی است؛ فقر مردم، عاملی برای قبول دستورات و برنامه های قدرت های اقتصادی است.

 مبارزات گلادیاتوری!

صهیونیسم برای آنکه قدرت طلبان جهان نتوانند از قدرت خود استفاده کرده و قدرت در حیطه یهود باشد سه برنامه دارند که نتیجه آنها این است که دولت ها به صحنه مبارزات گلادیاتوری وارد شده و با ستیز و جدال بر سر مسائل، بی نظمی و گسیختگی، همه جهان را فراگیرد.

۱-تمایلات قدرت طلبان را از آزادی خواهی متوجه استقلال طلبی می کنند. ۲-احزاب گوناگون به وجود بیاورند و آنها را رو در روی هم قرار دهند. ۳-از به وجود آمدن قدرت های بزرگ جلوگیری کرده و رسیدن به قدرت را برای هر شخصی به عنوان یک هدف قرار دهند.

 کور و عصا!

در برنامه صهیونیسم، معیاری های قانونی غیریهودیان به دلیل دخالت یهود، درهم خواهند شکست؛ در این جوامع رهبر چون محوری است که به واسطه درباریان احاطه شده و درباریان آن قدر بر او می شورند تا سرانجام او را از پای در آورند و رهبر از مردمی که مایه قدرت او هستند فاصله می گیرد و نتیجتاً مغلوب می شود.

البته آنها قائل هستند که این ما هستیم که میان رهبر و توده مردم شکاف عمیقی ایجاد کرده ایم و قدرت را از هر دو سلب نموده و هر دو را چون کور و عصا از هم جدا نموده ایم.

 قوانین نامتعادل!

صهیونیست معتقد است که غیریهودیان گمان می پندارند که معیارهای قانونی شان از تعادل و ثبوتی همیشگی برخوردار است؛ اما نمی دانند که روزی با عدم تعادل موازین قانونی خود مواجه می شوند.

ریشه عدم تعادل این است که آغاز تأسیس این قوانین توسط لابی یهود انجام شده که با نوعی عدم تعادل همراه بوده است.

 طلای خوشبختی!

صهیونیسم معتقد است که جای بسی خوشبختی است که ما علاوه بر مطبوعات، طلا را هم در اختیار داریم. ولی باید یادآور شد که ما این دو عامل را با از خودگذشتگی فراوان و از میان اقیانوسی از خون و اشک به دست آورده ایم و برای دستیابی به آنها قربانیان فراوانی داده ایم، البته هر قربانی که ما می دهیم، از نظر خداوند با هزار قربانی غیریهودی برابر است.

 اهمیت شناخت ملت ها!

طبق اندیشه صهیونیسم، برای آنکه در مسائل سیاسی دچار لغزش و اشتباه نشویم، باید به طرز تفکر، تمایلات و خصوصیات ملل مختلف توجه دقیق داشته باشیم.

صهیونیسم با شناخت نسبت به این خصوصیات، برنامه دقیقی برای انحراف در فرهنگ ها، به زانو درآوردن حکومت ها و سیطره بر آنها، طرح ریزی کرده است.

 تعلیم و تربیت ویرانگر!

یکی از برنامه های اصلی صهیونیسم تأثیرگذاری بر قشر دانشجو با انحراف در آموزش و ویران کردن تعلیم و تربیت است؛ در این زمینه صهیونیسم می گوید، دقت کنید که ما چگونه موفق شدیم داروینیسم، مارکسیسم و نیچه ایسم را پروبال دهیم. یهودیان باید به سادگی به اهمیت نقش ویرانگر نظریه های بالا، روی ذهن و اندیشه غیر یهود پی ببرند.

برچسب ها

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن