آوای سنت : شاید بعضی از ما و شما بر این بندیشیم که چرا ما باید برویم دور خانهای سنگی طواف کنیم و یا به زیارت آن خانه برویم و اصولاً چرا مراسم حج به منظور زیارت کعبه مشرفه مقرر شده است؟ و فلسفه این گونه اعمال در چیست؟
پاسخ این گونه سوالها را هم میتوان خیلی راحت داد، و هم گاهی انسان در ارائه پاسخی به چنین سوالاتی دَر میماند. علت درماندگی در این نیست که این سوالات پاسخ ندارند، خیر، چنین نیست، همه این سوالها و از این قبیل پاسخ خود را دارند، لیکن هم پاسخ دهنده و هم پاسخ گیرنده باید واجد شرایطی باشند که در سایه آن شرایط، پاسخ دهنده بتواند پاسخ دهد و پاسخ گیرنده دریافت کند و قانع شود.
برای چنین کاری نیاز است دو عنصر در وجود انسان شکفته شوند: یکی عنصر ایمان و دیگر عنصر ذوق حاصل از ایمان. همه می دانیم که به گفته حضرت رسول (ص) ایمان از خود حلاوت و شیرینیِ دارد که باید چشیده شود، و آن زمانی است که انسان برخی از کارها را به انجام برساند. به عنوان مثال یکی از حالاتی که انسان در آن حلاوت و شیرینی ایمان را میچشد زمانی است که خداوند (ج) و رسولش محبوبترین کسان نزد مؤمن باشند، به گونهای که هیچ موجودی را در زمین و آسمان اعم از زن و فرزند و مال و منال و پدر و مادر و جز اینها به هیچ عنوان از الله متعال (ج) و پیامبرش بهتر و بیشتر دوست نداشته باشد.
برگردیم به پاسخ سوالات گذشته. میتوان در خلال یک نوشته پاسخ همه آن سوالات را یکجایی ارائه کرد:
ببینید دوستان جایگاه ایمان و ذوق حاصله از آن دل و قلب مؤمن است، زیرا محل ایمان همان قلب و دل انسان میباشد. پس ایمان باید در دل و قلب باشد. حلاوت حاصله از آن نیز در دل انسان شکوفا میشود. کاری که کعبه و زیارت خانه خدا(ج) انجام میدهد این است که در گام نخست عواطف ایمانی انسان را که گاهی بر اثر گناهان و گذشت زمان و عدم تحریک با طاعات و عبادات تَه نشین شده، تحریک مینماید و در آب راکد آن موجی عظیم ایجاد مینماید که این موج سبب میشود تا شخص مؤمن حقیقتاً ارزش و اهمیت و جایگاه ایمان را درک نموده، طعم خوش آنرا بچشد، طعمی که هیچ مزه و طعمی در دنیا به آن نمیرسد. این مطلب را نمیتوان از طریق علوم تجربی و فیزیک اثبات نمود، زیرا امور ذوقی و چشیدنی با بیان و گفتار تعریف و تبیین نمیشوند، بلکه نیاز است تا شخصی که میخواهد به آن درک برسد، عملاً اقدام به چشیدن کند که در چنین حالتی میتواند ادعا نماید که طعم خوش آن پدیده را دریافت کرده است.
بروز چنین حالتی نیازمند برخی از یادآوریهاست. یاد آوری یا “تذکر” ی که در قرآن کریم حایز اهمیت فراوان است. حقتعالی در جای جای قرآن کریم به چنین تذکر و یادی اشاره نموده و ضرورت آنرا برجسته ساخته است. به عنوان مثال اوتعالی میفرماید:
«أَفَمَن یَعْلَمُ أَنَّمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَبِّکَ الْحَقُّ کَمَنْ هُوَ أَعْمَى إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ» [الرعد، ۱۹] (آیا کسی که میداند آنچه به سوی تو از جانب پروردگارت نازل شده حق است، مانند نابیناست؟! همانا صاحبان خرد پند میگیرند)
و فرمود:
«إِنَّ فِی ذَلِکَ لَذِکْرَى لِمَن کَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِیدٌ» [ق،۳۷] (همانا در این [نابودی پیشینیان] یاد آوری است برای کسی که برای او قلبی است یا شنوایی خود را به کار انداخته در حالی که شاهد است).
در آیات دیگری نیز این مطلب تکرار شده و بیان گردیده است. این نشان میدهد که یاد آوری از خدا (ج)، از ایمان، از مؤمنبهها، از پیامبران، از تقدیر خیر و شر، از سیر امور زندگی به نحوی که هست، از حرکت ستارگان و کهکشانها و پدیدار شدن شب و روز و از این قبیل حایز اهمیت فراوان است.
حقتعالی برای چنین یادآوریِ آیات و نشانههای بسیاری را در هستی پراکنده ساخته است. برخی از این آیات و نشانهها “زمانی” است، مانند ده روز اول ذوالحجه، برخی “مکانی” است مانند کعبه و مشاعر مقدسه، برخی “عملی” است مانند مراسم و مناسک حج و برخی هم به شکل یک “آبده و نشانه حسی” و “تابلو” ارائه شده که کعبه از این میان یک سنگ نشان است تا که ره گم نشود، و با آن مسیر به سوی خدای تبارک و تعالی مشخص گردد، و هماره پر رهرو باشد.
کعبه به ما موارد بسیاری را یاد آوری میکند، از جمله:
– خداوند (ج) که خالق و رازق ماست و تمام امور ما در ید قدرت اوست.
– آدم (ع) را که اصل و اساس بشریت امروزین به ایشان بر میگردد. آدم(ع) در این منطقه حوا را یافت بعد از آنکه گم کرده بود بعد از هبوط از بهشت.
– یاد آور ابراهیم (ع) پدر انبیای الهی است که ریشههای اسلام، یهود و مسیحیت به ایشان بر میگردد، و ایشان خانم خود هاجر و فرزند نوزاد خود اسماعیل ذبیح را به این منطقه آوردند و در میان دشت و درههای سوزان مکه تک و تنها به امر خدا (ج) رها کرد تا هم آزمایشی برای او باشد و هم حقتعالی نشان دهد که چگونه به داد بندگان خود در اوقات صعب و مشکل میرسد.
– یاد آور کعبه که در روزگاران پیش از ابراهیم (ج) به جز پایههای آن دیگر چیزی از آن باقی نمانده بود و نیاز به بازسازی داشت.
– یاد آور روز الست است، زمانیکه حقتعالی ذریه آدم(ع) را از اول تا آخر جمع نمود و از آنها تعهد گرفت که جز او کسی یا چیزی دیگر را پرستش نکنند.
– یاد آور روز حشر و مشاهده تمثیلی این روز است که میلیونها انسان با لباسی شبیه کفن در آن جمع میشوند و در یک صحرا (عرفات) گرد میآیند و دور یک خانه طواف میکنند.
و بسیاری از موارد دیگر که اگر این فواید و منافع و یاد آوریها را همچنان ذکر کنیم نیازمند تألیف کتابی قطور خواهیم بود.
بنا بر این کعبه یک سنگ نشان است که ره گم نشود. هر حاجی باید از کعبه به سوی خدا (ج) که یار و یاورماست برود و احرام به سوی او بربنند و از کعبه به عنوان یک بهانه استفاده نماید.
حاجیان خانه خدا(ج) باید با مشاهده کعبه به یاد وظایف و وجایب خود در قبال خدا (ج)، پیامبر(ص) دین و ارزشهای ایمانی و دینی خود بیفتند و در آن جا میثاق ببندند تا دیگر به بیراهه نروند و خدای خود را فراموش نکنند.