آنتی شبهات

پاسخ به شبهه ای که در مورد «ماموستایان»، «مولوی ها» و «داعیان رسمیِ» دین مبین اسلام مطرح می شود…

شبهه: آیا تا کنون آخوندی را دیده ای کارگری کند؟ (همه ی شغل های سخت برای مردم است و آنها راحت ترین کار را دارند…)

پاسخ :

?الف)

قبل از پاسخگویی، دوست دارم دو موضوع را خدمت شما عزیزان عرض نمایم:

?۱. باید راه روحانیون بزرگواری که با «جان و دل» در این وادی قدم گذاشته اند و «حق مسئولیت پذیرفته شده را ادا می کنند»، از راه افراد «سود جو» و «بی عمل» جدا شود… چون جامعه ی اسلامی که سهل است، «اسلام» هم گروه دوم را به عنوان «روحانی» قبول ندارد…!

▪️-البته دشمنان اسلام، جهت تضعیف و تخریب این آیین مبارک، افراد دسته ی دوم را بیشتر قبول دارند! و همیشه تلاش می کنند آنها را به عنوان نماینده ی اسلام معرفی کنند، ولی حقیقت چیز دیگریست…

?۲. هدف بنده از نوشتن این یادداشت چیست؟

▪️-احتمال دارد برخی ها سطح یادداشت فوق را به سطح یک «دعوای شخصی» تنزل دهند و بگویند فلانی دارد از خودش یا پدرش دفاع می کند! ولی باور کنید عزیزان، نه خودم حجره ای (یا حوزه ای) هستم و نه خانواده ام چنین وضعیتی دارد…

▪️-اما چرا از آنها دفاع می نمایم؟ چون دفاع از داعیانِ «بر‌‌حق» و «مخلص» را دفاع از «دین» می دانم، قطعاً کسی که به «پاکی»، «تقوا»، «راستی»، «علم» و «دیگر خصال نیکو» شناخته شده باشد، سخنانش نیز تاثیر گذار تر خواهد بود و قلب ها را بهتر تسخیر می نماید.
اما کسی که بدنام شده باشد و مردم به دیده ی نفرت به او بنگرند به سخنانش هم گوش نمی کنند.
▪️به عنوان مثال یکی از آشنایان بسیار معتمد می گفت فلان داعی، هر شب به تهجد بر می خیزد و «نماز شب» هم می خواند…(آن شخص معتمد دوست اوست و با او ارتباط خانوادگی دارد…)
از وقتی این را شنیده ام و دیگر خصایص نیکوی آن داعی را دیده ام، به شدت به سخنانش متمایل شده ام و بسیار پیش آمده وقت گوش دادن به موعظه هایش متاثر شده ام (زیرا تقوای زیادی در سخنانش احساس می کنم…)
▪️اما برعکس این هم وجود دارد، از گناهان و سیاه نمایی های یک داعی برایم گفته اند، و بنا بر بررسی هایی که انجام داده ام، مطمئن هم شده ام… لذا اصلا دلم با موعظه هایش تکان نمی خورد…

?-آری عزیزان، “پایگاه اجتماعی” ما انسانها بسیار مهم است و نباید اجازه دهیم کسی داعیان ما را تخریب نماید…
مگر اینکه واقعا خودشان به تخریب خودشان پرداخته باشند.

▪️- یک سوال، کدام داستان قرآن «احسن القصص» به معنای «بهترین داستان» معرفی شده است؟ آری، داستان حضرت یوسف(علیه السلام) در سوره ی مبارکه ی یوسف(علیه السلام).

واقعا هم احسن القصص است و نکات بسیار ارزشمندی در آن نهفته است. به عنوان مثال به آیه ی ۵۰ الی ۵۲ سوره ی مبارکه ی یوسف توجه بفرمایید:

?وقَالَ الْمَلِکُ ائْتُونِی بِهِ ۖ فَلَمَّا جَاءَهُ الرَّسُولُ قَالَ ارْجِعْ إِلَىٰ رَبِّکَ فَاسْأَلْهُ مَا بَالُ النِّسْوَهِ اللَّاتِی قَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ ۚ إِنَّ رَبِّی بِکَیْدِهِنَّ عَلِیمٌ?

و پادشاه [مصر] گفت: یوسف را نزد من آورید. هنگامی که فرستاده [پادشاه] نزد یوسف آمد، یوسف گفت: نزد سرورت بازگرد و از او بپرس حال و داستان زنانی که دست های خود را بریدند، چه بود؟ یقیناً پروردگارم به نیرنگ آنان داناست.

در این آیه بیان شده، وقتی حضرت یوسف(علیه السلام) آن خواب را تعبیر نمود پادشاه مصر، می خواهد ایشان را آزاد کند… ولی ایشان قبول نمی کند… چرا؟

زیرا می خواهد اول «بی گناهی خود را اثبات نماید»، تا هیچ شک و شبهه ای باقی نماند، پس از آن وارد دستگاه و حکومت پادشاه مصر می شود…

آیه ی ۵۱ می فرماید:

▪️قالَ مَا خَطْبُکُنَّ إِذْ رَاوَدْتُنَّ یُوسُفَ عَنْ نَفْسِهِ ۚ قُلْنَ حَاشَ لِلَّهِ مَا عَلِمْنَا عَلَیْهِ مِنْ سُوءٍ ۚ قَالَتِ امْرَأَتُ الْعَزِیزِ الْآنَ حَصْحَصَ الْحَقُّ أَنَا رَاوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِینَ ?

[پادشاه به زنان] گفت: داستان شما هنگامی که یوسف را به کام جویی دعوت کردید چیست؟ [زنان] گفتند: پاک و منزّه است خدا! ما هیچ بدی در او سراغ نداریم. همسر عزیز گفت: اکنون حق [پس از پنهان ماندنش] به خوبی آشکار شد، من [بودم که] از او درخواست کام جویی کردم، یقیناً یوسف از راستگویان است.

و آیه ی ۵۲ می فرماید:

?ذلِکَ لِیَعْلَمَ أَنِّی لَمْ أَخُنْهُ بِالْغَیْبِ وَ أَنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی کَیْدَ الْخائِنِینَ?

(یوسف گفت:) این (اعاده حیثیّت) براى آن بود که (عزیز) بداند من در نهان به او خیانت نکرده‌ام و قطعاً خداوند نیرنگ خائنان را به جایى نمى‌رساند.

▪️-ببینید عزیزان، پاک بودن و حیثیت داشتن برای تبلیغ دین و کارهای دعوتی چقدر مهم است… حضرت یوسف (علیه السلام) تا اعاده ی حیثیت نکرد، حاضر نشد نزد پادشاه مصر برود…

▪️-حال چطور باید نسبت به شبهاتی که به مخلص ترین داعیان ما وارد می نمایند، بی خیال باشیم؟ و بگوییم اشکالی ندارد… مطمئن باشید کم ارزش شدن به ناحق داعیان، در نهایت باعث می شود روح دینداری در جامعه خدشه دار شود…

?ب)

▪️-اما پاسخ شبهه ی مورد نظر چیست؟( شبهه ای که می گوید چرا آخوندها کارگری نمی کنند…)
▪️پاسخ واضح است… چون آنها مشغولیت دیگری دارند…وقتی مشغول تبلیغ دین، تدریس و حل مشکلات اجتماعی هستند… چرا باید کارگری کنند؟

▪️- آیا کسی می نویسد:
چرا پزشک ها کارگری نمی کنند؟ چرا پرستارها کارگری نمی کنند؟ چرا وکلا کارگری نمی کنند؟ چرا کارمندان بانک کارگری نمی کنند؟ خیر کسی این را نمی گوید چون می دانند آنها مشغولیت مخصوص به خود را دارند…
حال چرا کار ملاها و داعیان را به رسمیت نمی شناسید؟ آیا آنها هم مشغولیت مخصوص به خود را ندارند؟ قطعاً آنها هم این گونه اند… (هر چند داعیانی داریم که به دلیل مشکلات مالی کارگری هم می کنند ولی از این مثال نقض صرف نظر می کنیم و با فرض عدم آن، به شبهه پاسخ می دهیم)

▪️- لطفاً صادق باشید، مشکل شما با “محتویات سخنان دعوتگران” است، یا با «کارگری کردن» و «کارگری نکردن» آنها؟ آنگونه که مشخص است، شما دعوت برای آیین مبارک اسلام را اصلا به رسمیت نمی شناسید…!

▪️ و تصور می کنید چون شما این دعوت را قبول ندارید و به دید یک امر کم ارزش می نگرید… مردم هم باید این گونه باشند…
▪️در حالی که ما معتقدیم دعوت گر شدن توفیق می خواهد و این افتخار نصیب هر کسی نخواهد شد…

?- در خصوص راحت بودن کار دعوتگران نیز… از مشقت ها و محدودیت هایش چیزی نمی گوییم، از مسئولیت های دنیوی و خصوصا قیامتی اش چیزی نمی گوییم، فقط به یک نکته اشاره می نماییم و خواهیم گفت:

➖همین که شما (شخص شبهه افکن و گمنام) و صدها فرد اسلام ستیز دیگر، شب و روز در حال تخریب و تخطئه ی دعوتکران هستید، و برای آنها انواع شایعه درست می کنید… آیا همین سختی کارها آن ها را نشان نمی دهد؟
➖واقعا این همه شایعه برای شما درست کنند، و شما را مورد بی احترامی قرار دهند، احساس می کنید کارتان راحت است!

?به قلم:دکتر مراد یوسفی

برچسب ها

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن