زن و خانوادههمسرداری

از هم گسیختگی غیر محسوس خانواده‌ها

دکتر عبدالمجید صمیم

آوای سنت : به حکم همه ادیان سماوی و غیر سماوی، بر اساس داده‌های عقلی و علمی، و مبتنی بر تجارب ممتدّ انسانی که در طی قرن‌ها حاصل شده، انسان به کانون خانواده نیاز مبرم دارد. انسان بدون خانواده نمی‌تواند زندگی آرامی داشته باشد و از آسایش جسمی و آرامش روحی برخوردار باشد.

انسان‌ها در طور تاریخ خود به گونه خانوادگی زندگی کرده‌اند. سنت ازدواج و ارتباط زناشویی میان زن و مرد از قدیم الأیام رایج بوده است. این سنت به عمر انسان بر می‌گردد، زیرا از روزی که اولین انسان پا به عرصه وجود گذاشته تا کنون پیوسته به صورت خانوادگی زندگی کرده است.

تحقیقات زیست شناسانه به عمل آمده نشان می‌دهد که هیچ مجتمعی اعم از عشایر مختلف، قبایل خورد و بزرگ، سرزمین‌های سیاسی دارای حاکمیت، امپراتوری‌ها، پادشاهی‌ها و غیره بدون خانواده نبوده‌اند و همواره انسان‌های این توده‌های انسانی به صورت خانوادگی زندگی کرده‌اند.

قرآن کریم به عنوان بزرگ‌ترین کتاب آسمانی دین خاتم، خانواده را محل سکونت و آرامش و آسایش انسان‌ها می‌داند و اساس آن‌را مودت و مهربانی معرفی می‌کند. حق‌تعالی می‌فرماید:
{وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجاً لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّهً وَرَحْمَهً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ}الروم۲۱
(و از نشانه‌های او یکی هم این است که برای شما از ذات شما همسرانی بیافرید تا به سوی آن‌ها آرام گیرید و در میان شما مودت و مهربانی قرار داد،‌ همانا در این نشانه‌هایی است برای قومی که تفکر می‌کنند).

انسان‌ها به حکم نیازی که دارند موظفند تا این کانون اجتماعی با ارزش را حفظ کنند. طلاق که یکی از جمله وسایل و ابزار از هم پاشی خانواده‌ها بوده، همواره در میان مردمان مختلف یک عیب و نقص به شمار می‌رفته و انسان‌ها پیوسته تلاش می‌کردند از آن دوری گزینند، زیرا وقوع طلاق در یک خانواده به معنی بروز عار و ننگ و آبرو ریزی در آن خانواده بوده است. دین مبین اسلام نیز طلاق را مبغوض ترین حلال‌ها بر شمرده و بیان داشته است که انسان جز در حالات ضرورت و نیاز مبرم نباید از آن استفاده کند.

اما متأسفانه که با پیشرفت علم و صنعت و بروز تولیدات صنعتی و در سایه تمدن کنونی بشر که تمدن پیشرفت و علم و رشد انسان نامیده می‌شود، کانون خانواده از همه بیشتر مورد تهدید قرار گرفته است. نوعیت این تهدید را می‌توان تهدید غیر محسوس نامید، زیرا انسان‌ها به حالتی رسیده‌اند که خانواده‌های آن‌ها بدون اینکه آن‌ها متوجه شوند از هم می‌پاشد و در واقع وجود خارجی ندارد. بشر در عوض این‌که با رشد علمی که حاصل نموده بیشتر متوجه حفظ کانون خانواده باشد، متأسفانه که روز به روز نسبت به حفظ آن بیشتر بی توجهی می‌کند.

این بی توجهی از چند جهت است:

– ازدواج‌ها بسیار کمرنگ شده‌اند. ارتباطات نا مشروع و غیر قانونی میان زن و مرد به شدت گسترش یافته است. حتی در میان کشورهای اسلامی. پدیده “دوست دختری” و “دوست پسری” اولین ضربه را بر پیکر خانواده‌ها وارد نموده و این ارتباط به هدف تشکیل خانواده نه که به هدف بر آوردن نیازهای جسمی و جنسی است. بسیاری از جوانان ترجیح می‌دهند در عوض تشکیل خانواده به داشتن دوست دختر و دوست پسر اکتفا کنند. در این رویکرد هیچ گونه تعهد اخلاقی و قانونیِ میان زوجین در حفظ و حمایت از یک‌دیگر وجود ندارد و نمی‌توان آن را خانواده دانست.

– بر حجم جدایی‌ها و طلاق‌ها به گونه بی پیشینه‌ای افزوده شده است. در گذشته استفاده از طلاق در یک قوم و قبیله و خانواده عیب به شمار می‌رفت، اما حالا متأسفانه که این رویکرد به حدّی عادی شده که کسی در مورد آن‌ حاضر به عیبجویی نیست. و ای بسا انسان‌ها را می‌یابی که بعد از وقوع طلاق به خود می‌بالند و احساس غرور می‌کنند.

– در گذشته‌ها تنها مردان اقدام به طلاق می‌کردند و هیچ گاهی زنان مطالبه طلاق نمی‌کردند مگر در حالات نادر و اندک، اما امروزه مطالبه طلاق از سوی زنان به صورت بی پیشینه‌ای بالا رفته است.

– جلوگیری از فرزند آوری بلای دیگری است که خانواده‌ها را تهدید می‌کند. این رویکرد اکنون مُد شده که زوجین حتی بعد از ازدواج نیز تلاش می‌کنند برای سال‌های متمادی بدون فرزند زندگی کنند و آن‌گاه که تصمیم به فرزند دار شدن می‌گیرند تمام سعی‌شان این است که به یکی دوتن از فرزندان اکتفا نمایند.

و اما در کنار همه این‌ها آنچه از همه بیشتر خانواده‌ها را از درون به سوی متلاشی شدن سوق می‌دهد، حضور تکنالوژی معاصر در خانواده‌هاست.
فضای مجازی بزرگ‌ترین تهدید و رقیب برای خانواده‌ها به شمار می‌رود. وقتی درون یک خانه می‌شوی ملاحظه می‌کنی که آن محبت و صمیمیت گذشته‌ها در خانواده وجود ندارد. در گذشته‌ها اعضای خانواده با هم می‌گفتند و می‌خندیدند و از خاطرات و تجارب زندگی می‌گفتند، اما حالا متأسفانه که هر عضوی از اعضای خانواده یا گوشی موبایلی دارد که سرش توی آن است، یا تبلت و آی پدی، و یا لپتاب و دسکتاپی و اگر از این‌ها استفاده نمی‌کند تلویزیون‌های بزرگ رنگی حضور فعال و نقش گسترده دارند. اعضای این خانواده‌ها در عوض این‌که با هم انس بگیرند با موجودات داخل فضای مجازی از جمله آلبوم‌های عکس‌ها، کلیپ‌ها و فیلم‌ها خوی می گیرند و مأنوس می‌شوند، آلبوم عکس و کلیپی که اگر ۲۴ ساعت عمر انسان نیز در آن بگذرد قابل پایان و انتها نیست.

امروزه کمتر کسی را می‌توان یافت که در یکی دو تا از این فضاهای مجاز لا اقل عضو نباشد. نسل کنونی و انسان معاصر که در چندین تا عضو است. زن در گوشه‌ای از خانه سرش توی گوشی است، شوهر در گوشه دیگر و فرزندان نیز هر کدام به نوبه خود. یکی گیم بازی می‌کند، دیگر کارتونی می‌بیند و آن سوم مانند والدینش در فضاهای غیر حقیقی کامپیوتری، رسانه‌ای، موبایلی و از این قبیل سرگردان است و معلوم نیست دنبال چه چیزی می‌گردد.

پدر و مادر که در گذشته‌ها دو عنصر گرانبها و با ارزش بوده‌اند و همه اعضای خانواده بر محور آنها گرد می‌آمدند، در وقت پیری و حتی قبل از رسیدن به سن کهن‌سالی از خانه اخراج می‌شوند و مجبورند در خانه سالمندان بسر ببرند. درست است که در خانه سالمندان به لحاظ جسمی به آ‌ن‌ها رسیدگی می‌شود، اما به لحاظ روحی و روانی و ارتباطات اجتماعی کی خانه سالمندان می‌تواند جای خانه حقیقی انسان را پُر کند؟!!

آنچه مشاهده می‌شود از هم گسیختگی و از هم پاشیدگی خانواده‌هاست. متأسفانه که همه گرفتار این بلا شده‌اند. از جوامع غربی گرفته تا جوامع اسلامی که نزد آن‌ها نهاد خانواده یک نهاد مقدس است و از ارزش‌های دینی و اجتماعی به شمار می‌رود. این وضعیت در اکثر خانواده‌ها حاکم است. در این میان فرقی میان بی سواد و با سواد ملاحظه نمی‌شود. حتی در خانواده‌های علما و روحانیون نیز عین این وضعیت حاکم است.

پس راه چاره چیست؟

باید چاره‌یی سنجید. نابودی خانواده به معنی نابوده روح و روان و آرامش و آسایش انسان است. انسان در سراشیبی سقوط قرار دارد چون دارد خانواده را از دست می‌دهد. از دست رفتن خانواده به معنی از دست رفتن انسانیت انسان است، زیرا انسان با اُنس خویش انسان است.

چاره را در گام نخست باید در خود خانواده‌ها جستجو کرد. اعضای خانواده به خصوص مدیران این نهاد مقدس یعنی زن و شوهر یا پدر و مادر از همه بیشتر مسئولیت دارند، زیرا این آن‌ها هستند که ابتدا اقدام به تشکیل خانواده کرده‌اند و مسئولین درجه اول و رتبه بالای خانواده‌ها را تشکیل می‌دهند.

در گام بعدی دولت‌ها به خصوص دولت‌های اسلامی باید در این خصوص برنامه‌ ریزی‌های دقیقی به انجام برسانند تا کانون گرم خانواده‌های کشورها با این برنامه‌ها حفظ شود و پیوسته توسعه یابد. نه این‌که روز به روز محدود شود و با خطر مواجه گردد.

علما و اندیشه وران دینی، نویسندگان،‌ محققان اعم از علوم طبیعی،‌ انسانی و اجتماعی نیز وظیفه دارند هر کدام در این راستا همکاری کنند و نقش خود را ایفا نمایند. اطلاع رسانی، تبلیغ، دعوت و ارشاد، بیرون دادن آمار، بررسی‌ها علمی و از این طریق بخشی از کارهاست که می‌تواند توسط این اقشار به انجام برسد.

در کنار این‌ها شرکت‌ها،‌ نهادها و مؤسساتی که در فضای مجاز فعالیت دارند نیز باید فکری به حال خانواده‌ها بکنند. آن‌ها باید بدانند که یکی از علل و عوامل تهدید کننده کیان خانواده‌ها خود آن‌ها هستند، بنا بر این باید در قبال جامعه انسانی احساس مسئولیت کنند و نگذارند نهاد خانواده بیش از این از هم بپاشد، زیرا صاحبان این غول‌های رسانه‌ای نیز از این جهت به شدت آسیب خواهند دید.

نقش رسانه‌ها و اطلاع رسانی‌های برخاسته از آن‌ها را نیز نباید اندک انگاشت. آن‌ها می‌توانند با نفوذی که در لایه‌های مختلف اجتماعی دارند، این پیام را به ذهن انسان‌ها مخابره کنند که هیچ کانونی با ارزش‌تر، مهم‌تر، مقدس‌تر و بهتر از کانون گرم خانواده نیست و باید همه در راستای حفظ آن بکوشند و سعی و تلاش نمایند.

همه باید خطر از هم پاشی غیر محسوس خانواده‌گی را درک کنیم و قبل از پشیمانی چاره‌ای بسنجیم که بسیاری از پشیمانی‌ها سودی ندارد.

برچسب ها

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن