آوای سنت : بسیار شنیده شده که در کشورهای عربی زعما و رهبران این کشورها، سیاسیون و حتی نظامیان آن ها هنگام سخنرانیهای سیاسی، مصاحبهها و گفتگوها، در جریان همایشهای مختلف علمی و غیره از مصطلحی به نام الأمه الربیه بسیار استفاده میکنند و آن را با فخر و اعزار و نوعی جانبداری و تحیز مطرح میکنند، تو گویی حاضرند به خاطر امت عرب تمام هست و بود خویش را به فنا دهند و از حقوق اعراب در جهان با تمام قوت و قدرت خویش دفاع و حمایت نمایند. اما وقتی پای عمل به میان میآید همین سیاسیون و زعما را در حالتی میبینی که مهر سکوت بر لب نهاده و مطابق ضرب المثل معروف خویش هیچ ساکنی را متحرک نمیسازند.
در روزگارانی نه چندان دور و حتی در زمان ما در بلاد عرب حکامی سر بر آوردند که با فورم و نشانهای نظامی و القاب شاهی ملوکانه بر گردههای مردم خود سوار شدند و به گونهای با مردم تعامل کرده و میکنند تو گویی مالک مردم عربند. آنها خود را بسیار دوستدار عرب جلوه داده و میدهند و با بوق و کرنا این ندا را سر میدهند که نزد آنها منافع ملت عرب و عزت و آبروی آنها فوق همه معیار هاست.
برخی از این حکام که از میان نظامیان و عسکریان سر بر آورده بودند، به منظور این که خود را به مردم عرب مخلص جلوه دهند به جای بسم الله الرحمن الرحیم، بسم الشعب العربی النبیل میگفتند که گناهی است آشکار و غلطی است فاحش.
آنها بادها به غبغبه میدمیدند که به والله و بالله اگر عربی در بیابانی برهوت گیر آید ما خود را به کمک او خواهیم رساند و هست و بود و جان خود را فدایش خواهیم کرد تا نجات یابد.
آنها برای دفاع از حقوق عربها دست به تأسیس احزاب و جریانات مختلفی زدند که حزب بعث عربی اشتراکی یکی از این احزاب بود. برای این حزب هواداران و شاخههایی در کشورهای مختلف عرب از جمله در سوریه و عراق صدام حسین ایجاد و جلب شد و توسط آنها در محافل بسیاری شعار همیشگی برتری قوم و نژاد عرب بر سایر نژادهای دنیا مطرح میشد.
در حال حاضر عربها سرمایههای هنگفتی را در اختیار دارند. شهرهای باشکوهی در شبه جزیره عربستان جایگاه بلندی در عرصههای تجارت، جهانگردی، سیاست، اقتصاد و غیره دارد.
اما با وجود همه اینها روزانه دهها و بلکه صدها عرب در غزه، سودان، سوریه، عراق یمن و بسیاری جاهای دیگر کشته میشوند و خونشان بر زمین میریزد بدون اینکه شاهان و شیوخ کشورهای عرب و ژنرالهای نظامی حاکم بر برخی از این کشورها صدای آنچنانی بکشند و کاری در راستای جلوگیر از این کشتارها انجام دهند.
نقش کشورهای عرب منطقه خاورمیانه در دفاع از حقوق اعراب تا کنون در ضعیفترین حد ممکن خود بوده است. این در حالی است که در عرصه مطرح نمودن شعارهای قومی و ملی این کشورها از سایر دول جهان گوی سبقت را پیوسته ربوده و صدر نشین جدول قومگراهای جهان شدهاند.
رهبران و جریانهای سیاسی این کشورها میتوانند اگر خواسته باشند جلو تراژیدی بزرگ جنگ غزه را بگیرند و طرفهای درگیر در منازعه سودان را پای میز مذاکره بکشانند و آنها را وادار به توقف جنگ نمایند، چنانکه میتوانند در راستای توقف جنگ یمن و سوریه نیز نقش خود را ایفا کنند، اما با کمال نا باوری که نقش این کشورها در مهار این بحرانها تا کنون در ضعیفترین حالت خود بوده و رهبران کشورهای عرب در این عرصهها کار چندانی از پیش نبردند.
در حال حاضر روزانه خون دهها و بلکه صدها غیر نظامی در سرزمین پهناور عرب نشین بر زمین میریزد و حتی به زنان، کودکان، کهن سالان و بیماران بستر در بیمارستانها نیز رحم نمیشود. در حالیکه این کشورها مهر سکوت بر لب نهاده از دور نظارهگر این تراژیدی هستند.
در حال حاضر یا باید شعار الأمه العربیه را مرده قلمداد کرد و یا گفت در این کشورها مردمانی سست عنصر، ترسو و بی احساس حکومت میکنند که حاضر نیستند به مردم خود خدمت نمایند و خود را به خاطر آنها با خطر مواجه سازند. این کشورها اگر با حماس مشکل دارند و از آن حمایت به عمل نمیآورند، لا اقل میتوانند از غیر نظامیان محاصره شده در غزه که روزانه دهها تن آنها در زیرا آوارها جان میدهند دفاع کنند و از طریق سازمانهای جهانی جلو این تراژیدی را بگیرند اما متأسفانه که کاری جز محکوم کردن زبانی انجام نمیدهند.
یا در سودان که چیزی جز جنگ قدرت در جریان نیست. چه کسی بر سودان تجاوز نموده که بتوان آنجنگ را مشروع دانست. دو تا از ژنرالهای خودخواه آن کشور در حال کشتار مردم خویش به خاطر سلطه و قدرت هستند. در این قضیه نیز میبینیم که شعار الأمه العربیه بی رنگ ترین شعار است و کسی در راستای جلوگیری از این جنگ کاری از پیش نمیبرد.
اینها همه میرساند که رهبران کشورهای عرب امروز باور چندانی به این مصطلح ندارند و باید آن را مرده و برچیده شده دانست که جز در اذهان در جای دیگر محل ورود ندارد.