دیوار کوتاه کودکان بلوچ
آوای سنت : هنوز داغ کشته و زخمی شدن پنج کودک بلوچ که هفته پیش در شهر چابهار طی حادثه تخریب دیوار بر اثر خاکبرداری غیر اصولی رخ داد ، تازه است؛ اکنون خبر می رسد در پی یک اتفاق ناگوارو مشابه دیگر باز در همین منطقه متاسفانه هفت کودک معصوم به دلیل فرو ریختن دیواره یک گودال کشته و مجروح شده اند.
وقتی از لفظ «کشته » برای کودکان این دو حادثه و سایر حوادث سریالی که در طول روز، هفته، ماه و سال در سیستان و بلوچستان منجر به مرگ و میر طفلان معصوم ، مظلوم و بی صدا استفاده می شود و استعمال یعنی اینکه می شد و می شود با اندکی احساس مسئولیت اجتماعی منِ شهروند و درایت و مدیریت و مسئولین پذیری منِ مدیرو همه شهروندان از وقوع اینچنین حوادث مرگ بار و ناگواری کاست و جلوگیری کرد.
صد البته اینگونه حوادث تنها محدود به یک منطقه خاص از این جغرافیای پهناور و متکثر اما محروم نیست و اگر به بررسی و آسیب شناسی دقیق موارد مختلف پرداخته شود درخواهیم یافت علل و عوامل متعددی دست به دست هم داده تا سریال مرگ و میر کودکان بر اثر سوانح و حوادث طی سال های اخیر شتاب گیرد و پراکنش آن کل استان را دربر.
قبل از هر چیز به تنهایی نمی توان عواملی چون توسعه نیافتگی فیزیکی و محرومیت مطلق منطقه را در این موضوع دخیل دانست و باید در کنار این مهم عوامل دیگری چون آموزش،مسئله فرهنگی،عرف منطقه و مسئولیت پذیری اجتماعی را نیز موثر بر تکرارسریالی این حوادث عنوان نمود.
این دو حادثه مشابه تراژدیک که در طول کمتر از دو هفته در یک منطقه به وقوع پیوست و نیز ممکن است در سایر شهرها و روستاهای این استان اتفاق بیفتد اما کمتر مجال انعکاس یابد و طرح دعوی، نشان می دهد که روحیه مسئولیت پذیری در جامعه ما از بین رفته و روح مسئولیت پذیری در فضای اجتماعی رو به خاموشی گراییده است و زوال.
باید پذیرفت کودکان این دو حادثه بسیار تلخ و تاسف آور و مرگ بار که هر دو بر اثر خاک برداری غیر اصولی و بدون نظارت یکی در شهر چابهار و دیگری در دل روستایی در این منطقه اتفاق افتاد زیر آوار بی تعهدی و بی تفاوتی و بی مبادلاتی همه ما اعم از مسئول تا شهروند مدفون گشته اند و نهان.
در جامعه مسئولیت پذیر که روح تعهد بر فضای اجتماعی مستولی گشته و جاری هرگز اینچنین رخدادهای تلخ و مرگباری مجال بروز و ظهور نخواهد یافت و حتی اگر در مواقعی نیز با غفلت یک سویه مواجه شود سوی دیگر ماجرا بیدار خواهد ماند و آگاه و در صورتی که مسئول و مدیر و متولی امر اهمال کاری کند این نگاه تیزبین و ناظر شهروندان است که در قبال اینچنین حوادثی بازدارندگی ایجاد خواهد نمود.
متاسفانه در این استان بدلیل ناآگاهی بسیار بالا و پایین بودن سطح سواد و آموزش، والدین نسبت به وظایف خویش در قبال فرزندان و نیز حقوق کودکان خود در جامعه ناآگاه هستند بنابراین در چنین فضای مخاطره آمیزی این کودکان هستند که همواره به سهلی قربانی خواهند شد و در معرض آسیب های مختلف قرار خواهند گرفت و حقوق شان نیز نادیده گرفته خواهد شد و پایمال.
در سیستان و بلوچستان سالانه کودکان بسیاری براثر حوادث و سوانح مختلفی از قبیل غرق شدن در هوتگ ها و رودخانه ها،حمله گاندوها و سگ های ولگرد و حیوانات وحشی،ریزش دیوارها و سقف ها،واژگونی سرویس های مدارس،پرت شدن در درون گودال ها و حوادثی از این قبیل جان خود را سهل و آسان از دست می دهند و یا اینکه نقض عضو خواهند شد و مجروح که بطور معمول در این میان آنچه که به جایی نمی رسد فریاد بی صدای این معصومان است و تضییع حقوق ایشان.
آنچه که همواره این قشر مظلوم و فراموش شده را در معرض آسیب، تهدید و مخاطرات فراوان قرار داده در دسترس نبودن ابتدایی ترین امکانات و وسایل تفریحی و سرگرمی در روستاها و حتی بسیاری از شهرهاست که همین امر سبب گشته کودکان اوقات فراغت خویش را با آبتنی در رودخانه هایی که زیستگاه گاندوهاست، گل بازی در کنار هوتک های عمیق ، رفتن به اماکن پرخطر و پناه بردن به سایه سارمخروبه ها، دیوارها و سقف های لرزان و نیز تردد در حاشیه شهرها و روستاها که محل تجمع حیوانات درنده و وحشی است گذران کنند و سپری.
با این وضعیت تشدید حوادث مرگ بار کودکان این خطه بر اثر عوامل مختلف نشان می دهد اکنون که اوقات فراغت دانش آموزان و کودکان بدلیل مجازی بودن کلاس های درس و عدم حضور در مدرسه بیشتر شده در همین حین و هنگام سوانح مرگ بار مربوطه نیز طی این چند سال رشدی فزونی یافته و چشمگیر.
بنابراین می طلبد برای کاستن از حجم حوادث اینچنینی و مخاطراتی که همواره کودکان مناطق محروم با آن مواجه هستند تخصیص اعتبارات لازم برای راه اندازی کتابخانه های روستایی،احداث زمین های چمن مصنوعی و امکان کم هزینه ای چون پارک های کودک در اولویت برنامه ریزی ها قرار گیرد.
محمد بلوچ زهی