زنان و ضرورتهای مشارکت در انتخابات
فرحناز ایگدری - فعال اجتماعی دکترای روابط بین الملل
آوای سنت : در ابتدا سعی خواهم کرد که بعنوان دانش آموخته ی علوم سیاسی با درک اوضاع اجتماعی زنان جامعه و استدلال مبانی موجود نگاه واقع بینانهای به عنوان و تیتر یادداشت داشته باشم چرا که تجربه ثابت کرده است نوشتارهایی که بنا به خصوصیات و انطباق زمانی این دو رویداد مهم اجتماعی (انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای اسلامی شهر و روستا) بیان میشوند در قالب کلیشه و تکرار بیان میشوند ولی بعنوان زن ترکمن سنی و ایرانی سعی خواهم کرد با عدم طرح مباحث نظری و تئوریک که رنگ و بوی سیاسی و شعاری نیز میگیرند از افتادن در این ورطه پرهیز کنم چرا که اعتقاد دارم با تکرار جملات و رفتارهای کلیشه ای علاوه بر اینکه گرهی از مشکلات ساختاری و اصلی جامعه ی زنان ایرانی باز نمیشود گاها نتایج معکوسی نیز حاصل میشود و آن غافل شدن از مشکلات زنان اقلیتهای قومی و مذهبی است.
اگر چه در بیان چارچوب و ترسیم ساختارهای جامعه از نظر حکومت زنان بعنوان همسران، مادران،خواهران ،در دیدگاهها و حوزه های کلان عرفی و فقهی جایگاه ویژه ای دارند اما با تدقیق در وقایعی که در متن جامعه میگذرد شاهد شکافهای عمیقی در حوزه ی نظری و عملی هستیم .
اگر چه وضعیت اختلاف در سطوح میانی و پایینی جامعه عیان تر است اما عاملی که در این سطح وضعیت موجود را بغرنج تر نشان میدهد نگاه نادرست فرهنگی و اجتماعی به زن ایرانی بعنوان جنس دوم بعد از مردان است .البته در جامعه های خرد چون جوامعی که از نظر جمعیتی و مذهبی در اقلیت هستند وضعیت به مراتب بدتر میشود چرا که در این جوامع به علت نگاه غالب مرد سالار و حتی زن ستیز موجود زنان با مشکلات بیشتری روبرو میشوند.
مثالی می آورم :
اگر چه ماهیت انقلاب اسلامی ایرانی جایگاه زن ایرانی را از حالت ابزار گونه خارج کرد و با فراهم کردن نوعی از امنیت روانی جایگاه آنان را ارتقا بخشید ولی شوربختانه با مسامحه ای که در تحریر و نگارش قانون اساسی در اوایل انقلاب حادث شد با قید «رجل سیاسی» زنان را از کاندیداتوری و ورود به جایگاه ریاست جمهور محروم کردند.
تقییدی که بعد از گذشت چهار دهه و اندی از عمر انقلاب در تفسیر آن نزاع و اختلاف وجود دارد (در سطح کلان و ملی) که منظور و هدف از رجل چه بوده و چه میتواند باشد .
در سطوح وزارتی یا معاونت یا مدیرکلی زنان علیرغم وعده هایی که در موسم انتخابات به قشر زنان بعنوان نصف جمعیت رای دهندگان داده می شود بطور کامل و منطبق به وعده های انتخاباتی عمل نمیشود و در سطوح میانی و پایینی مسوولیت های دولتی متناسب با درصد جمعیتی زنان نیست.
در جوامع خرد تر یا در اقلیت های قومی و مذهبی برای ورود زنان به عرصه های دولتی علاوه بر محدودیت های سیاسی و ساختاری ذکر شده نگاه فرهنگی جامعه و طرز برخورد و واکنش اجتماعی متاثر از باورهای مرد سالار جامعه است. اگر چه به باور همگان با ورود زنان به دوره های تحصیلات تکمیلی و تخصصی تکانه های عمیقی در این باورها بوجود آمده است .
در سطح شوراهای اسلامی شهر و روستا خیل کثیری از زنان متخصص و مستعد به علت بازخوردهای فرهنگی مذکور جامعه ی مرد سالار عملا به خود تحریمی اجتماعی دست میزنند در حالیکه اگر بسترهای فرهنگی مناسب در اجتماع وجود داشت جامعه با ورود این نیروها از پیشرفت های موثری برخوردار میشد .
با وجود تمام این مشکلات و معضلات اجتماعی و فرهنگی موجود، زنان ترکمن در عرصه های اجتماعی چون انتخابات نمایندگی مجلس و انتخابات شوراهای اسلامی در منطقهی ترکمن صحرا از دوره ی مجلس یاز دهم- خیزش اجتماعی عمیقی را آغاز کردند و با درک مشکلات موجود و باور به این موضوع که مرتفع کردن محدودیت های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی فقط توسط خود این قشر صورت خواهد گرفت با اعتماد و اعتقاد به توانایی های خود تا حدودی توانسته اند با غلبه بر مشکلات و باورهای نادرست فرهنگی تا حدودی به مرحله ای اثبات خود برسند مبنی بر اینکه دیگر مردان و کنشگران اجتماعی در معادلات سیاسی و اجتماعی نمیتوانند آنان را نادیده بگیرند. و تا حدودی باعث اقناع اجتماعی آنها شده اند.
با استمرار وضع موجود و گشایشی که در سطوح کلان مدیریتی روی دهد در طی سالیان نه چندان دور شاهد موفقیت های عظیم اجتماعی زنان ترکمن در عرصه های محلی و ملی خواهیم بود …