شفاعت در قیامت (۲)
?? مرتبط با پست قبلی
شفاعت برای مرتکبین گناهان کبیره :
احادیث کثیری در این باب روایت شده که ظاهراً خوارج و معتزله از آن بیاطلاع ماندهاند و این باعث شده که آنها این نوع شفاعت را قبول نداشته باشند و دانسته یا ندانسته در مقابل احادیث صحیح نبوی قد علم کنند.
امام احمد از انسبن مالک رضی الله عنه روایت میکند که رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمودند:
«شفاعتم برای اهل کبائر از امتم».( ابوداود و ابوبکر بزاز در مسندش و ابویعلی موصلی و طبرانی در معجم کبیر از ابن عباس، این حدیث را روایت نمودهاند)
بیهقی از جابربن عبدالله روایت میکند که رسول خدا صلی الله علیه وسلم این آیه را تلاوت نمود:
« وَلَا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى وَهُمْ مِنْ خَشْیَتِهِ مُشْفِقُونَ» (الأنبیاء / ۲۸)
«و آنان هرگز برای کسی شفاعت نمیکنند مگر برای آن کسی که بدانند خدا از او خشنود است و همیشه از خوف خدا ترسان و هراسانند».
سپس فرمود: «و این همان شفاعت من برای اهل کبائر از امتم است».( حاکم میگوید : این حدیث صحیح است. )
بیهقی گوید: ظاهر این حدیث مستلزم این است که شفاعت در اهل کبائر از خصوصیات رسول خدا صلی الله علیه وسلم است و فرشتگان در گناهان صغیره و بالا بردن درجات بهشتیان شفاعت میکنند و شاید هدف از ذکر آیه بیان این نکته باشد که مهمترین شرط شفاعتگیرنده، رضایت خداوند از ایمانش است. هر چند گناهانی بزرگ به جز شرک را مرتکب شده باشد. به عبارت دیگر دلالت آیه، نفی شفاعت کفار است. چون خداوند هرگز به شرک و کفر راضی نخواهد شد.
شفاعت در بالا بردن درجات بهشتی :
معتزله این نوع شفاعت را قبول کردهاند. هر چند تمامی انواع دیگر شفاعت را علیرغم روایات متعدده رد نموده و قبول ندارند.
در صحیحین و دیگر کتب حدیث به روایت ابوموسی اشعری ثابت است که:
وقتی عمویش ابوعامر در غزوه اوطاس (دشتی در سرزمین هوازن که مسلمانان در آن جنگی داشتهاند) به شهادت رسید و او این خبر را به رسول خدا صلی الله علیه وسلم داد، آن حضرت وضو گرفته و دو دست خود را بالا برده فرمود:
«خداوندا! ابوعامر را مورد بخشش قرار بده و در قیامت او را بالاتر از بسیاری از مخلوقات محشور بگردان».(در این حدیث رسول خدا صلی الله علیه وسلم برای ابوموسی اشعری نیز این چنین دعا کرده است. خداوندا! عبدالله بن قیس را ببخش و به او در قیامت جایگاه خوبی عطا فرما. )
و همین مطالب از امسلمه نقل شده است که وقتی ابوسلمه نقل شده است که وقتی ابوسلمه وفات نمود رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمودند:
«خداوندا! ابوسلمه را مورد مغفرت قرار بده و درجاتش را در هدایتشدگان بالا ببر و نسل او در آیندگان حفظ نما، و ما و او را شامل مغفرت خود بگردان و قبرش را وسعت داده و آن را نورانی گردان».( حدیث در صحیح مسلم روایت شده است )
بعضی از دانشمندان، از جمله قاضی عیاض، نوع دیگری از شفاعت را ذکر نمودهاند و آن شفاعت در حق گروهی است که بدون حساب وارد بهشت میگردند.
در بدایت امر مستندی برای این نوع شفاعت نیافتم و قاضی نیز دلیلی ذکر نکرده است. سپس حدیث عکاشه بن محصن که در آن از رسول خدا صلی الله علیه وسلم میخواهد که از خدا بخواهد او را از جمله هفتاد هزار نفری قرار دهد که بدون حساب وارد بهشت میگردند را به یاد آوردم و آن را با این مطلب مناسب یافتم چه بسا که این حدیث در صحیحین به ثبت رسیده است والله اعلم.
ابوعبدالله قرطبی در کتاب «التذکره» نوعی دیگر از شفاعت را ذکر نموده است و آن شفاعت آن حضرت در مورد عمویش ابوطالب است که خداوند عذابش را تخفیف دهد و به حدیث ابوسعید خدری در صحیح مسلم استناد نموده که وقتی عمویش را نزدش یاد نمودند، فرمود:
«شاید شفاعتم در قیامت به کارش آید و در اندکی از آتش که به قوزکش رسیده و مغزش را به جوش میآورد قرار گیرد».
قرطبی میگوید: اگر گفته شود که خداوند فرمود است:
«فَمَا تَنْفَعُهُمْ شَفَاعَهُ الشَّافِعِینَ» (المدثر / ۴۸)
«دیگر شفاعت میانجیگران (اعم از فرشتگان، پیامبران و صالحان) به ایشان سودی نمیبخشد».
باید گفت: آیه در مورد خروج از جهنم است و این شفاعت در تخفیف عذاب است نه خروج از جهنم. پس منافاقی ندارد.
شفاعت غیر پیامبران:
در صحیح مسلم از حدیث عطاءبن یسار از ابوسعید خدری از رسول خدا صلی الله علیه وسلم روایت شده است که فرمودند:
«وقتی مؤمنان از آتش رها شده و میبینند که نجات یافتهاند، با اصرار فراوان در مورد برادرانشان که به جهنم رفتهاند با خدا به مناقشه میپردازند و میگویند: خداوندا! این برادران با ما نماز گزارده و روزه میگرفتهاند و حج کرده و با ما جهاد مینمودهاند. گفته میشود: بروید و هر کسی که در قلبش به اندازه یک دینار ایمان وجود دارد را از جهنم خارج سازید. سپس میگوید: به اندازه نصف دینار سپس میگوید: حتی اگر ذرهای نیز ایمان در دلش وجود داشت، آنها را خارج سازید».
ابوسعید خدری میگوید: اگر خواستید این آیه را تلاوت کنید:
« إِنَّ اللَّهَ لَا یَظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ وَإِنْ تَکُ حَسَنَهً یُضَاعِفْهَا وَیُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْرًا عَظِیمًا » (النساء / ۴۰)
«خداوند به کسی ذرهای ظلم روا نمیدارد و اگر کار نیکی سر زند آن را چندین برابر میگرداند و از سوی خود پاداش بزرگی عطا میکند».
بعد از این خداوند ندا میدهد:
«فرشتگان شفاعت کردهاند، پیامبران نیز شفاعت کردهاند، مؤمنان نیز شفاعت کردهاند. حال فقط ارحم الراحمین مانده است که شفاعت نماید، گروهی از اهل جهنم را در قبضه میگیرد و آنها را علیرغم اینکه هیچ عمل صالحی در پرونده ندارند، از جهنم بیرون میآورد و چون مثل زغال سوخته شدهاند، آنها را در رودخانهای به نام رودخانه زندگی در دهانه بهشت انداخته و همچون رویش دانه در مسیر سیلاب دیگر بار میرویند و مرواریدوار از آن بیرون آمده در حالی که بر گردنشان مُهری زده شده که بهشتیان آن را شناخته و میگویند: اینان آزادشدگان خدایند که آنها را بدون هیچ عمل نیک و ثوابی به بهشت وارد نموده است.
خداوند به آنها میگوید: به بهشت داخل شوید و هر آنچه مشاهده کردید، مال خود شماست. میگویند: خداوندا! نعمت و عطایی را که به ما بخشیدهای به هیچ یک از مخلوقات ندادهای. خداوند می گوید: من بهتر از این نیز برایتان نگه داشتهام. میگویند: خداوندا! چه چیزی بهتر از این وجود دارد؟ خداوند میفرماید:
«رضایت و خشنودی من. من هرگز بعد از این، بر شما خشم نخواهم گرفت».( امام طحاوی انواع دیگری از شفاعت، از جمله شفاعت پیامبر صلی الله علیه وسلم در مورد کسانی که اعمال نیک و بدشان یکسان میگردد و کسانی که مستحق جهنم شدهاند بر اینکه وارد جهنم نشوند را ذکر نموده است. )
وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.
وآخر دعوانا أن الحمدلله رب العالمین.