مقالات و یادداشت ها

مسلمانان روهینگیا مظلومیتی که بارها به فراموشی می‌رود

نویسنده: دکتر عبدالمجید صمیم

آوای سنت : همه ما با نام “میانمار” آشنایی داریم. سرزمینی که باربار در صدر اخبار قرار گرفته است. میانمار یا “برمه” کشوری است در جنوب شرق آسیا که در میان کشورهای: بنگلادیش، چین، هند، لائوس، تایلند، دریای آندامان و خلیج بنگال واقع شده است. بزرگترین شهر میانمار “یانگون” و پایتخت آن شهر “نایپیداو” است.

جمعیت میانمار بر اساس آخرین سرشماری‌ها بیش از ۵۴ میلیون نفر بر آورد شده که از این میان ۶۸ درصد شان “برمه‌ای”، ۹ درصد “شان”، ۷ درصد “کارن”، ۴ درصد “راخین” و بقیه از اقوام دیگر ساکن این کشورند.

از میان این جمعیت اکثریت با بودائیان است. بودائیان ۸۸ درصد از مردم این سرزمین را تکشیل می‌دهد. نفوس مسیحیان ۶.۲ درصد، و مسلمانان ۴.۳ در صدر برآورد شده که عمدتاً از قوم “روهینگیا” هستند و بیشتر در ایالت “راخین” ساکنند.

کشور میانمار با وجود داشتن منابع طبیعی سرشار، اما بازهم به علت حاکمیت حکومت‌های خودکامه نظامی و دخالت نظامیان و بودائیان متعصب در اداره کشور، از جمله توسعه نایافته‌ترین سرزمین‌های جنوب شرق آسیا به شمار می‌رود. این کشور از سال ۱۹۶۲م تا کنون همواره زیر تسلط نظامیان قرار داشته است، به استثنای پنج سالی که آنگ‌سان‌سوچی بین سالهای ۲۰۱۵م تا ۲۰۲۰م قدرت را در اختیار داشت و نهایتاً با کودتای ارتش سرنگون شد، و مجدداً ارتش قدرت عام و تام را در اختیار گرفت. این در حالی بود که در مدت پنج سال حکومت مدنی این کشور، بازهم حضور ارتش در عرصه قدرت قوی و وسیع بوده است.

مشکل مسلمانان میانمار از سال ۱۹۸۲م به اوج خود رسید. اگرچه تبعیض سیستماتیک بودائیان متعصب بر علیه مسلمانان از زمان استقلال این کشور در سال ۱۹۴۸م به بعد وجود داشته است، اما اوج این مشکل در این سال به وقوع پیوسته است. دولت آن‌کشور در این سال قانون شهروندی را به تصویب رساند و به مرحله اجرا در آورد. بر اساس این قانون از میان ۱۴۴ قومیت ساکن در این کشور، ۱۳۵ قومیت حق شهروندی یافتند، و متباقی از جمله قوم “روهینگیا” که صددرصد مسلمانند از این حق محروم شده و صرفاً به آن‌ها کارت هویت داده شد. با توزیع این کارت که حق شهروندی را با خود نداشت، مسلمانان از بسیاری از حقوق خویش محروم شدند.

تبعیض سیستماتیک بر علیه مسلمانان پیوسته وجود داشته است. این تبعیض بیشتر از هر تبعیضی بوده که بر علیه سایر اقلیت‌های قومی این کشور اعمال می‌شده است. بودائیان میانمار به شدت متعصب و انحصار طلب هستند. آن‌ها همه چیز میانمار را برای خود می‌خواهند، و به حقوق سایر ساکنان بومی این سرزمین به خصوص قوم روهینگیا که عمدتاً مسلمانند احترام ندارند، و این حقوق را نه تنها که رعایت نمی‌کنند که حتی به رسمیت نیز نمی‌شناسند.

اوجنای مشکل دولت میانمار و بودائیان آن کشور بر علیه مسلمانان به قضیه مشبوهی بر می‌گردد که صحت و سقم آن توسط محققان مستقل مورد بررسی قرار نگرفته است. در این قضیه ظاهراً سه مرد روهینگیایی بر زنی از راخین گویا تجاوز کردند. این حادثه در عوض آن‌که مورد بررسی جنایی قرار گیرد و مرتکبان آن دستگیر، محاکمه و مجازات شوند، متأسفانه که توسط دولت نظامی و متعصبان بودائی، رنگ و بوی دیگری به خود گرفت، و با تبلیغات وسیع و گسترده همراه شد، و احساسات بودائیان متعصب را بر علیه مسلمانان بر انگیخت.

با وقوع این حادثه، هم دولت میانمار و هم بودائیان متعصب مواضع تندی بر علیه مسلمانان روهینگیایی اتخاذ کردند، و در سایه سکوت و تأیید دولت نظامی،‌ متعصبان بودائی بر قریه‌ها و روستاهای مسلمانان هجوم آورده، صدها قریه را به آتش کشیدند، و هزاران نفر را کشتند، و صدها هزار نفر را مجبور به فرار و مهاجرت کردند.

در این میان دولت میانمار که توسط نظامیان کودتاگر متعصب بودائی اداره می‌شود، در تصمیمی نژاد پرستانه تصمیم می‌گیرد برای رفع اختلافات تمام جمعیت ۸ میلیون مسلمانان روهینگیایی را وادار به کوچ اجباری نماید. فشارها بر مسلمانان افزایش یافت. حملات شدت گرفت و مسلمانان در هیچ جایی از کشور میانمار و در ایالت راخین و مناطقی که برای قرن‌ها در آن ساکن بودند، امنیت نداشتند، و جان و مال‌شان در فجیع‌ترین وضعیت پیوسته مورد تهدید بودائیان متعصب با چراغ سبزی قرار گرفت که توسط دولت نظامی آن کشور نشان داده می‌شد.

در جریان کوچ اجباری فشارها به حدی افزایش یافت که ده‌ها هزار تن از مسلمانان روهینگیایی مجبور به ترک خانه و کاشانه خود شدند. در همان روزهای اول ۱۵۰ هزار نفر مجبور به مهاجرت به بنگلادیش، ۵۰ هزار نفر مجبور به مهاجرت به تایلند، و ۴۰ هزار نفر مجبور به مهاجرت به مالزی شدند.

سریال حمله به روستاهای مسلمانان در طول یک دهه گذشته به شدت ادامه داشته است. حتی در پنج سالی که دولت غیر نظامیِ برای مدت پنج‌سال به رهبر “سوچی” در این کشور حکم می‌راند، باز هم مسلمانان روهینگیایی از بطش و ظلم دولت و بودائیان متعصب در امان نبودند، و پیوسته مورد حمله قرار می‌گرفتند، و خانه و کاشانه شان به آتش کشیده می‌شد، و کودکان و زنان و سالمندان شان در کنار سایر اقشار روهینگیایی به شکل فجیعی به قتل رسیدند و می‌رسند.

واقعیت امر این است که مسلمانان این منطقه در مظلومیتی تاریخی قرار دارند. آن‌ها آرام‌ترین، سربه‌راه ترین مردم میانمار هستند که سرشان در کار روزمره شان است. کشاورزی و دامداری در حالی در میان آن‌ها شایع است که بر اساس قوانین متعصبانه، حق ندارند مناصب سیاسی یا نظامی و یا اداری داشته باشند، در حالی که سابقه حضور روهینگیایی‌ها در این سرزمین از سابقه سایر اقوام کمتر نیست.

تمام این ظلم‌ها و ستم‌ها در سایه بوق و سرنایی واقع می‌شود که جهان مدرن در عرصه حقوق بشر می‌دمد. جهان کنونی که خود را پرچمدار رشد علمی، صنعتی و تکنالوژیکی می‌داند، در قبال این مظالم بیشتر مهر سکوت بر لب نهاده و به جز محکومیت زبانی و صدور برخی اعلامیه‌ها کار دیگری که وضعیت مسلمانان را تغییر دهد انجام نداده است.

حتی کشورهای اسلامی از اصل این قضیه تا حد زیادی غافل بوده و حمایت لازم را در خصوص آن به عمل نیاورده‌اند. این در حالی است که اگر در یکی از کشورهای قدرتمند تعداد انگشت شماری از آدم‌ها بر اثر حمله‌ای کشته شوند، تمام جهان مدرن از آن‌ها حمایت می‌کنند و به محکومیت حمله‌کنندگان می‌پردازند و این خواست را مطرح می‌کنند که عاملان آن حمله باید محاکمه و به شدت مجازات شوند. بی تردید که این عملکردشان تأیید است و کشتار مردم بیگناه و غیر نظامیان در هر جایی محکوم و نا درست است، ولی سیاست دو گانه‌ای که در قبال مسلمانان روهینگیایی اعمال می‌شود، قطعاً که به مراتب بدتر از نفس کشتار است. سازمان‌های بین المللی باید از حقوق حقه مسلمانان آن سرزمین که مظلومیت‌شان مظلومیت این قرن است دفاع و حمایت کنند، ورنه این سیاست یک بام و دو هوا در عرصه حقوق بشری انسان‌ها به هیج وجه مورد پذیرش و تأیید افکار بشر امروز نخواهد بود، و لکه ننگینی بر جهان مدرن و حقوق‌پسند خواهد بود.

برچسب ها

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن