مقالات و یادداشت ها

معنویت و مادیت دو بُعدی که مایه کمال انسانی است (برگی از معارف عارفان)

به قلم : دکتر عبدالمجید صمیم

آوای سنت : در این مورد باید اطمینان کامل داشت که انسان غیر از آن‌ چیزی است که می‌داند و می‌شناسد. انسان گوشت و پوست و استخوان نیست، انسان جان و دل و روح است و این است ماهیت و حقیقت انسان.

مولانا می‌گوید:
ای برادر تو همان اندیشه‌ای
ما بقی خود استخوان و ریشه‌ای
گر گل است اندیشه تو گلشنی
ور بود خاری تو همه گلخنی
گر گلابی بر سر و جَیبت زنند
ور تو چون بولی برونت افکنند

جسم انسان به غذا نیاز دارد و ما همه روزه به این جسم غذا می‌دهیم. صبحانه، ناهار و شام. در میان روز نیز هر آن‌چه از خوراکی‌ها و نوشیدنی‌ها که خدای تبارک و تعالی مقدر کرده باشد به جسم خویش می‌رسانیم و جسم مان هم از جهت این‌که سیر و تغذیه می‌شود و هم از جهت تنوع طعم و مزه‌ای که هر کدام از این خوراکی‌ها دارند لذت می‌برد و به گوارایی می‌رسد.

ببینید حق‌تعالی از این نعمت‌ها چگونه یاد آور می‌شود:
{وَهُوَ الَّذِی أَنشَأَ جَنَّاتٍ مَّعْرُوشَاتٍ وَغَیْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفاً أُکُلُهُ وَالزَّیْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهاً وَغَیْرَ مُتَشَابِهٍ کُلُواْ مِن ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُواْ حَقَّهُ یَوْمَ حَصَادِهِ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ} [الأنعام، ۱۴۱]

(و اوست کسی که باغ‌هایی با دار بست و بدون داربست و خرمابن و کشتزار با میوه‌های گوناگون آن و زیتون و انار شبیه به یک‌دیگر و غیر شبیه پدید آورد. از میوه آن چون ثمر داد بخورید و حق بینوایان را در روز بهره‌برداری بدهید ولی زیاده روی نکنید که او اسراف‌کاران را دوست ندارد).
“مختلفاً أکله” یعنی دارای طعم‌های رنگارنگ، یکی شیرین است و دیگری ترش و آن سومی میان شیرین و ترش؛ و بعد آن شیرین‌ها هم از خود طعم‌ها و مزه‌ها و درجات مختلف و متفاوتی دارند.

این‌ها همه غذای جسمند که باید به جسم برسند و اگر جسم تغذیه درست نشود علیل و مریض و بیمار و فرسوده می‌شود و انسان را به سوی نابودی سوق می‌دهد.

در کنار جسم، روح انسان نیز به غذا نیاز دارد. غذای روح چونان خود روح که مادی نیست، مادی نمی‌باشد. روح را باید با معنویات تغذیه کرد. هر آن‌قدر که انسان در رفعت معنویات خود سعی و تلاش کند و بر سطح آن بیفزاید، روح و روان او بیشتر و بیشتر اشباع می‌شود و به آرامش می‌رسد.

یادمان باشد جسم و تن به آسایش نیازدارد و روح به آرامش. آسایش از طریق مادیات به دست می‌آید و آرامش از طریق معنویات. چه بسیارند انسان‌هایی که از مادیات بسیاری برخوردارند اما آرامش روحی و روانی ندارند و از ثبات خاطر عاطر برخوردار نیستند. و چه بسیارند انسان‌هایی که از مادیات بسیار کم و اندک برخوردارند اما آرامشی دارند که بزرگترین سرمایه ‌داران و زمامداران کشورهای پیشرفته و ارباب تجارت‌های بزرگ و ملاکان و فیودال‌ها و سرمایه‌داران از آن بر خوردار نیستند.

مشکل ما انسان‌ها در تعامل با جسم و روح در این است که ما هماره متوجه نیازهای اجسام خویش چون مادی هستند و به چشم می‌آیند هستیم اما متوجه نیازهای روح و روان خویش نیستیم چون معنوی هستند و به چشم و حس در نمی‌آیند. تو می‌بینی انسانی همه روزه در کسب معیشت و به دست آوردن مال و منال دنیا سعی و تلاش می‌کند و اصلاً به فکر تغذیه روح و روان خود نیست و به اعتلای روحی نمی‌اندیشد. کم نیستند این‌گونه انسان‌ها.

کسی نمی‌گوید که مادیات مهم نیستند و انسان نباید به تغذیه جسم و رفع نیازها و آروزها و تمایلات آن بپردازد، اگر کسی چنین چیزی بگوید او انسانی است نادان که خود و دیگران و طبیعت روزگار انسانی را نشناخته و درک نکرده است. ما می‌گوییم انسان در کنار توجه به نیازهای جسمی باید به نیازها و ضروریت‌های روحی و معنویِ خود نیز توجه کند و آن‌ها را مد نظر داشته باشد.

و این عیناً همان مطلبی است که قرآن کریم پیوسته بر آن تأکید و توصیه دارد. اگر در آیات قرآن کریم دقت کنیم می‌بینیم که این کتاب راستین پروردگار پیوسته متوجه تغذیه روح و روان انسان است. قرآن تلاش دارد تا باطن انسان را پاک و بی آلایش بسازد. او می‌خواهد درون انسان از عقاید نادرست، خرافات، شرکیات برخاسته از پندارهای غلط، ظن و گمان‌های بی‌بنیاد، تحلیل‌ها و تفسیرهای بی‌جا و از این قبیل سایر اموری که روح و روان انسان را در مسیر غلط و نادرست قرار می‌دهد پاک باشد. روی این اساس بسیاری از استدلال‌های قرآنی جانب این موضوعات می‌چرخد تا به انسان مسیر و راه درست سیر و سلوک فکری و اعتقادی را بنمایاند.

پندارهای غلط واقعاً رنج آور و مایه سقوط و هبوط انسان است. حیف نیست که یک انسان با این همه توانایی‌هایی که در راستای تعلیم و تعلم و تجزیه و تحلیل دارد این‌گونه بدون فکر و اندیشه دنبال خرافات بی ارزش و بی بنیاد برود و عقاید و باورهای خود را بر اساس پندارهای برخاسته از درون خود و یا انسان‌های کج فهم و کج اندیش سامان دهد؟! این با شأن انسان درست نمی‌آید که چنین باشد و چنین بپندارد و بر اساس پندارها مسیر اعتقادی و باورهای خود را ترسیم نماید.

وقتی می‌بنیم قرآن کریم انسان را توصیه به طاعت و عبادت دارد این چه چیزی را می‌رساند جز این‌که روح و روان انسان از طریق این عبادات و طاعات به آرامش برسد. زمانی‌که این آیه را می‌خوانیم:
{الَّذِینَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللّهِ أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ} [الرعد، ۲۸] (آنانی‌که ایمان آوردند و قلب‌هاشان مطمئن می‌شود، آگاه باشید که با یاد خدا دل انسان مطمئن می‌گردد)
اشاره به چه چیزی می‌تواند داشته باشد جز دو نکته‌ای که در سطور قبلی بر شمردیم که عبارت بود از:
– ایمان با مجموعه شاخ و برگ‌هایی که دارد و حوزه‌هایی را که شامل می‌شود.
– ذکر و یاد خدا (ج) که در رأس اعمال انسان قرار دارد و باید داشته باشد.
مجموع ایمان و ذکر خدا (ج) یا به عبارتی دیگر عقیده و عمل موجب آرامش دل‌های بی قرار و مضطرب می‌گردد.

پس انسانی که می‌خواهد در زندگی خود مسیر درست را بپیماید و هم به آرامش برسد و هم به آسایش باید متوجه تغذیه روح نیز باشد، همان‌گونه که پیوسته متوجه سعادت و آسایش و تغذیه جسم است. و اگر انسانی با یکی از این دوبال پروداز کند قطعاً که سقوط خواهد کرد و نخواهد توانست به مقصد نهایی و اصلی خود برسد.

هیچ یک از عارفان نگفته‌اند که شما به دنیا پشت کنید و هرگز متوجه آن نباشید. و اگر عارفی هم چنین گفته باشد قطعاً که دچار سوء فهم و سوء برداشت شده است. آن‌چه در تعامل با دنیا از نظر عارفان بد و زشت است، دنیا پرستی است. منظور از دنیا ترجیح دنیا بر آخرت است. حق‌تعالی از این‌که انسان دنیا را بر آخرت ترجیح دهد باز داشته است:
فَأَمَّا مَن طَغَى{۳۷} وَآثَرَ الْحَیَاهَ الدُّنْیَا{۳۸} فَإِنَّ الْجَحِیمَ هِیَ الْمَأْوَى{۳۹} وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى{۴۰} فَإِنَّ الْجَنَّهَ هِیَ الْمَأْوَى{۴۱} [النازعات].
(پس هرکس طغیان کرد و زندگانی دنیا را ترجیح داد پس جهنم مأوی و جایگاه اوست و هر کس از مقام پروردگار خود بیم کرد و نفس را از هوی باز داشت پس بهشت جایگاه است).

ترجیح دنیا بر آخرت از طرق مختلف صورت می‌گیرد. به عنوان مثال هرگاه انسان آن‌قدر در دنیا آغشته گردد که آخرت را فراموش کند این ترجیح دنیاست. اگر به خاطر به دست آوردن دنیا تمام معیارهای شرعی از قبیل صداقت و راستی و تعامل نیک و از این قبیل را فراموش کند این ترجیح دنیاست. اگر دست به سرقت و دزدی و رشوت و ربا و انجام قمار بزند این ترجیح دنیاست. همه این‌ها مذموم و بد و زشت است.

اما اگر انسانی خواسته باشد دنیا را از مسیر درستی که شریعت تعیین کرده و ضمن احترام به حقوق دیگران به دست آورد این نه تنها که بد نیست که خیلی خوب هم هست. این نه تنها که ترجیح دنیا بر آخرت نیست که ترجیح آخرت بر دنیا به شمار می‌رود.

برچسب ها

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن