گفتگو و مصاحبه

شرایط نامناسب اقتصادی و مشکلات جوانان

فردین علیخواه در گفتگو با آوای سنت

آوای سنت:یک عضو هیئت علمی دانشگاه گیلان دلیل بالا رفتن سن ازدواج را حاصل عدم کارایی دولت در ایجاد اشتغال و گرانی بیش از حد قیمت مسکن عنوان نمود.

به گزارش آوای سنت، فردین علیخواه در گفتگویی با تحلیل  شرایط اقتصادی کشور و با اشاره به پیامدهای وضعیت حال حاضر مردم گفت:در چند سال گذشته اقتصاد ایران دچار بحران یا بحران‌ های جدی و متعددی شده است که در زندگی روزمره‌ پیامدهای تلخ آن را تجربه می‌کنیم. البته از دهه های گذشته به یاد ندارم که در این کشور اقتصاد، بحرانی یا بی‌ثبات نبوده باشد، چرا که ارتباط ما با جهان همواره دچار تنش و کشمکش بوده است و گویا امیدی هم به بهبود آن نیست. به همین دلیل می‌توان گفت که در چند سال اخیر بحران‌ های اقتصادی؛ شدیدتر و پیامدهای اجتماعی آنها عیان‌ تر گشته است.

وی یکی از آن پیامدهای اجتماعی ناشی از وضعیت وخیم اقتصادی را زندگی جوانان با والدین شان دانست و افزود: بخشی از این گروه اعم از دختر و یا پسر، امروز به سنی رسیده‌اند که دیگر از نظر جمعیت‌ شناختی نمی‌توان آنان را جزو گروه جوانان حساب کرد. زیرا آنها در حال تجربه دوره میانسالی خود هستند. بررسی های میدانی نشان داده است که هیچ کدام از این گونه مخاطبان مجرد، فارغ از جنسیت، رغبت ندارند که در این سن و سال کنار والدین‌شان زندگی کرده و با وجود بالا رفتن سن و ورود به میانسالی،زندگی مستقل را تجربه نکرده باشند.آنان به معنای واقعی از وضعیت خود ناراضی‌ هستند. این گروه از جوانان را می‌توان به دو گروه فرعی تقسیم کرد.گروهی که شاغل‌ بوده و درآمد دارند، ولی به دلیل اوضاع و احوال اقتصادی و سیاسی و یا این احساس که “هیچ چیز در این کشور مشخص نیست” گامی برای تشکیل زندگی مشترک یا منفرد بر نمی‌دارند.

علیخواه در ادامه این بحث اظهار داشت: البته بحرانهای اقتصادی و تورم افسارگسیخته باعث شده است که آنان در عمل نیز توان آن را نداشته باشند تا برای خود امکانات سکونتی فراهم کنند. گروه دوم را بیکاران تشکیل می دهند. آنان کسانی هستند که علاوه بر سکونت، از نظر اقتصادی نیز به خانواده وابسته‌اند و نارضایتی از وضع موجود در بین این گروه بسیار بیشتر است. گروهی که به معنای واقعی کلمه شرمنده پدر و مادر خود هستند.

این وضعیت در بین فارغ التحصیلان دانشگاهی بیکار بسیار شدیدتر و جدی‌تر است. کسانی که با هزاران امید و آرزو به دانشگاه رفته‌اند و حتی تحصیلات تکمیلی را نیز پشت سر نهاده‌اند، ولی همچنان در کنار پدر و مادر  خود روزگار می‌گذرانند.

استادیار، جامعه شناس و عضو هیات علمی دانشگاه گیلان پیامدهای اجتماعی بحران اقتصادی را ختم به دو مسئله یاد شده ندانست و یادآور شد: علاوه بر آنچه توصیف شد در چند سال گذشته شاهد پدیدۀ “بازگشت اجباری به خانه” نیز هستیم. به این معنا که با افزایش افسارگسیخته اجاره‌ بها، آن گروه از فرزندان خانواده که زندگی مشترک یا منفرد تشکیل داده بودند نیز دوباره به والدین خود ملحق شده‌اند. بدون تردید احساس شکست و ناکامی در کنار حسِ ناامیدی و رنج در بین این گروه سوم بیش از دو گروه ابتدایی است.

پیامدهای اجتماعی همچون زنجیر بهم پیوسته هستند که از دل هر پیامد،پیامد دیگری سر باز می‌کند. یکجا نشینی، وقتی که از سر استیصال باشد، مدام زمینه را برای تنش در روابط فراهم می‌کند. لذا کوچک ‌ترین تشر یا طعنه‌ در محیط خانواده می‌تواند منجر به نزاعی تلخ شود.

علیخواه در جمع بندی این مبحث تاکید کرد: دولت در ایران تبدیل به “«دستگاه تولید شرمندگی” شده است. آنچه وضعیت را تلخ ‌تر می کند آن است که این دستگاه در عین تولید شرمندگی، اصرار دارد که بهترین وضعیت ممکن را برای مردم فراهم کرده است و باید قدردانش بود!

متاسفانه این روزها فرزندان میانسال بیکار، شرمنده والدین خود هستند. مدیر عامل شرکت شرمنده کارکنان خود است، ناشر شرمنده مولف یا مترجم است، مشتری شرمنده خواروبار‌فروش و یا قصاب محل است، معلم شرمنده دانش‌آموزان است. هر کس به شکل و طریقی شرمنده آن دیگری است. در این بین،همچنان به انتظار نشستیم تا شاید اندکی شرم را در کسانی ببینیم که این وضعیت را برای ما رقم زده‌اند. دستگاه تولید شرمندگی چه زمانی اندکی شرم خواهد کرد؟ به نظر نمی رسد که دولت این ایراد مهم را نسبت به عملکرد هشت ساله خود وارد دانسته و پاسخ قانع کننده برای آن ارائه دهد.

برچسب ها

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن