آوای سنت : همه میگوییم که بشر امروز در اوجنای رشد و پیشرفت خود قرار دارد. همه میگوییم انسان امروز قطعاً که با انسان دیروز از هر لحاظ به خصوص از جهت سیطره بر علوم مختلف و گشودن دروازههای معرفت بسیاری از پدیدارها متفاوت و بلکه متمایز است.
همه میگوییم جهان به برکت وسایل ارتباط جمعی همانند یک قریه شده است. همه میگوییم همه در انسانیت شریکیم و تفاوتی نباید میان انسانها در این خصوص باشد. همه با مواد منشور “نورنبرگ”، “اعلامیه جهانی حقوق بشر”، کنوانسیونهای بین المللی و دادگاههای کیفری و … کلنجار میرویم و جنایت علیه بشریت، جنایت جنگی، آپارتاید، استفاده از سلاح کشتار جمعی و از این دست مواردی دیگر را اموری دون شأن انسان متمدن، انسان خردمند، انسان آموزش دیده و … میدانیم و میبینیم؛ ولی با همه اینها هم دست به کشتار میزنیم، هم جنایت جنگی مرتکب میشویم و هم جنایت علیه بشریت و هم آپارتاید و جز اینها.
وقتی صفحه تلویزیونی را میگشاییم، و زمانیکه میان شبکههای خبری متخلف سیر و حرکت میکنیم و آنگاه که روزنامهای را میگشاییم یا وارد فضای مجازی میشویم، آنچه به دیده میآید جنگ است و وحشت و خونریزی و تجاوز و کشتار و جنایت علیه بشریت و جنایت جنگی و آپارتاید و تعصب و…
اما چرا؟!
آیا انسان به آن مرحله از رشد عقلی و فکری خود نرسیده که در ساحت او چنین جنایاتی آنهم در حق هم نوعان او صورت میگیرد؟
آیا صدور چنین اعمالی از سوی برخی از انسانها نشانه دوری انسان از مدنیتی که به آن مینازد و هماره با آن خود را برتر عالم معرفی میدارد نیست؟
آیا در سایه این همه جنایت میتوان گفت انسان متمدن و یا به گفته یووال نوح هراری انسان خردمند است؟
پاسخ این سوالات را به آسانی نمیتوان داد ولی میتوان گفت:
بشر امروز با وجود آنکه از عقل میلافد و با شعار مدنیت و رشد علمی بر خویشتن خویش طامات میبافد، اما باید بداند به رغم این همه پیش رفت، هنوز نتوانسته خود را از درندهخویی و وحشت و بربریتی که در نهاد اوست برهاند و به سوی سایر انسانها با دیده توقیر و احترام لازم بنگرد. بلی چنین چیزی در سطح رسانهای و در فضاهای مجازی مشاهده میشود ولی هرگز نمیتوان نمادهای عینی متعدد و وسیعی از آن در سطحی که ترویج میشود در خارج از فضاهای مجازی و تبلیغات رسانهای مشاهده کرد.
چه کسی میتواند ادعا کند این همه سلاحهای کشتار جمعی اعم از هستهای، شیمیایی، هیدروژینی، تخریب جمعی و میلیاردها گلوله ذخیره شده در انبارها نشان از انسانیت انسان و مهربانی و شفقت اوست؟ چه کسی میتواند وجود این همه عامل مخرب و خطرناک و تهدید کننده حیات جمعی انسانها را در سایه این همه رشد و پیشرفت علمی بپذیرد و قبول کند؟
بشر امروز اگر واقعاً به مدنیت دست یافته و یا به گفته هراری به خرد رسیده و گویا خردمند شده باید:
۱- در فکر و اندیشه خود تجدید نظر کند.
۲- شیوههای فکری و مبانیِ که از آن تفکر کنونی خود را پایه ریزی میکند مورد باز نگری مجدد قرار دهد.
۳- دست از دروغپراکنی در رسانهها و فضاهای مجازی و برجسته ساختن امور خلاف واقع بردارد و به واقعیتهای موجود تن در دهد.
۴- رفتار خود را در تعامل خود با سایر انسانها اصلاح کند و مطابق شأن انسان لا اقل در همان حدی که ادعا دارد بنماید.
۵- به جای این همه سلاح و ابزار جنگی و کشتار، وسایل احیای مجدد انسانها را از حیث مادی و معنوی بسازد.
۶- به هرگونه تعصب و آپارتاید پایان دهد و تمام انسانها را آنگونه که در اعلامیه جهانی حقوق بشر تأکید شده از حقوق مساوی برخوردار بداند.
۷- به حقوق همه انسانها در داشتن دین، دولت، سرزمین، فرهنگ، علم حالا هر علمی که میخواهد باشد اعتراف کند و آنرا به رسمیت بشناسد.
۸- نظمی را در سطح جهان ایجاد کند که در آن به هیچ انسانی چه فرد باشد یا گروه و یا کشور و کتله ظلم و اجحافی صورت نگیرد.
۹- زمینههای اعتلای انسان را در تمام زمینهها فراهم کند با توجه به اینکه این اعتلا باید متوازن باشد و فرقی میان شرقی و غربی یا اروپایی و آفریقایی در آن نباشد.
۱۰- عدالت را در تمام زمینههای زندگی اعم از سیاسی، اقتصادی، علمی، اجتماعی، فرهنگی، اقتدار و غیره تأمین کند.
و امور دیگری که بتواند چهره درست انسان متمدن را به نمایش بگذارد. اگر انسان کنونی نتواند به این موارد آن گونه که باید و شاید رسیدگی کند به ضرس قاطع میتوان گفت که انسان هنوز به تمدن نرسیده و هنوز در فضای بدویت سالهای قرون وسطی و حتی قبل از آن زندگی مینماید.