آوای سنت : “سازمان کنفرانس اسلامی” یا “سازمان همکاری اسلامی” که عربها به آن “منظمه المؤتمر الإسلامی” میگویند، یک سازمان بین المللی متشکل از کشورهای اسلامی است که در سال ۱۳۴۸ خورشیدی مطابق با ۲۵ سبتامبر سال ۱۹۶۹ میلادی به هدف ایجاد همبستگی میان ملل اسلامی در شهر رباط پایتخت کشور عربی مغرب یا همان مراکش تأسیس و راه اندازی شد.
اندیشه ایجاد این سازمان زمانی به وجود آمد که در همان سال ۱۹۶۹م مسجد الأقصی این قبله اول مسلمین در یک حادثه جنایی عمدی دچار آتش سوزی مهیب شد و آسیبهای جدی دید. این حادثه موجب جریحه دار شدن احساسات نزدیک به دو میلیارد مسلمان در سراسر جهان گردید و آتش خشم را در درون آنها شعلهور ساخت. کاری که موجب فشار روز افزون افکار عامه بر رؤسا و زعمای این کشورها گردید و آنها را واداشت تا به منظور ابراز وجود دست به تأسیس این سازمان بزنند.
مهمترین شعار کنفرانس اسلامی که با تأسیس آن به عنوان یک هدف عالی و متعالی درج اساسنامه سازمان گردید این بود: “حفظ منافع و تأمین پیشرفت مسلمانان”. این هدف در واقع خط سیر کلی این سازمان را ترسیم میکرد که مبتنی بر حفظ منافع و تأمین پیشرفت مسلمانان بود.
در حال حاضر ۵۷ کشور مسلمان در چهار قاره عضویت این سازمان را دارند. ابتدا نام آن سازمان کنفرانس اسلامی بود اما در سال ۲۰۱۱ میلادی جای آن را “سازمان همکاریهای اسلامی” یا “منظمه التعاون الإسلامی” گرفت. نشست سران کشورهای اسلامی در هر سه سال یکبار بر گزار میشود و یکی از کشورهای اسلامی میزبان آن است. ریاست این نهاد به صورت دورهای از میان کشورهای عضو برای مدت سه سال انتخاب میشود و کشور متبوع او میزبان سران کشورهای اسلامی عضو این سازمان خواهد بود.
در سال ۱۹۷۰ میلادی اولین نشست کنفرانس اسلامی در سطح وزیران امور خاجه کشورهای عضو در شهر جده عربستان سعودی به علت قرب آن به مکه مکرمه منعقد شد. در این جلسه تصمیم بر آن شد تا دبیر خانه دائمی این سازمان در شهر جده باشد.
وظایف مهمی برای این سازمان در هنگام تأسیس و در جریان کنفرانسهای متعددی که در سطح سران و وزیران امور خارجه کشورهای اسلامی منقعد شد وضع و ترسیم گردید، از جمله:
ریشه کن ساختن فقر، پایان دادن به بهرهکشی کشورهای توسعه یافته از کشورهای در حال توسعه، انجام همکاریهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی میان کشورهای اسلامی، ایجاد محیط مناسب برای همکاریها، کمک به حفظ بناهای اسلامی و میراث فرهنگی، بر قراری شرایط مناسب برای مبادله میان کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه در زمینه صادرات مواد اولیه و واردات کالاهای صنعتی و نیز تأمین حاکمیت، کنترل کامل کشورهای در حال توسعه بر منابع طبیعی خود، همکاری و همبستگی متقابل اقتصادی میان کشورهای اسلامی.
ناظر در این اهداف به خوبی مشاهده میکند که این سازمان حتی در برآورده ساختن یکی از این اهداف نیز موفق نبوده است. نه همکاری اقتصادی چندانی میان کشورهای عضو وجود دارد نه تبادله فرهنگی و نه توسعه اجتماعی چنانکه از همکاریهای کشورهای عضو در عرصه بهبود اقتصادی این کشورها و رفاه مردم ساکن در این گستره بزرگ جغرافیایی نیز هیچ خبری نیست.
طوری که از بررسی کارکرد نیم دهه این سازمان و نتایج فعالیت آن و آثاری که بر جای گذاشته بر میآید، هم مجلس سران این سازمان و هم مجالس و کنفرانسهای وزیران امور خارجه آن فرصتی بوده برای دید و بازدید و تفریح و سرگرمی و جهان گردی و حاصل این همه نشست و کنفرانس صدور چند بیانیه در محکومیت این یا آن اقدام فلان کشور بر علیه کشورهای اسلامی بوده و هیچ اقدام و گام عملیِ از سوی این سازمان در راستای حل مشکلات عالم اسلام بر داشته نشده است.
در جریان جنگ اخیر غزه و تهاجم صهیونستها بر این باریکه با وجود این که هزاران انسان بی گناه غیر نظامی اعم از پیرمردان و پیر زنان و کودکان با انواع و اقسام اسلحه خطرناک به گونه وحشیانه قتل عام شدند و حتی به بیماران بیمارستانها نیز رحم نشد، این سازمان با تمام طول و عرض خود هیچ ساکنی را متحرک نساخت و کار چندانی از پیش نبرد.
این در حالی است که حتی داد کشورهای حامی رژیم متجاوز اسرائیل همچون امریکا، فرانسه، انگلیس و سایر کشورهای عضو اتحادیه اروپا به خاطر قتل عام مردم غزه به هوا بر خاست و آنها لا اقل ناخورسندی خود را از این حادثه اعلان کردند ولی از سازمان کنفرانس اسلامی صدای چندانی بر نخاست.
سازمان همکاریهای اسلامی در مدیریت بحران غزه کاملاً ناکام و نا موفق بوده است، چنانکه در مدیریت سایر بحرانهای کشورهای اسلامی نیز چنین بوده است. مسلمانان از این سازمان با توجه به هزینههایی که برای آن صورت میگیرد انتظارات بسیاری داشتند تا با اعمال فشارهای لا اقل سیاسی و اقتصادی جلو کشتار مردم غزه را بگیرند اما متأسفانه که چنین مأمولی از این سازمان به حدی صعب الوصول شده که هیچ توقعی از این سازمان در این خصوص نباید داشت.
این نشان میدهد که در ساختار این سازمان، اهداف و برنامههای آن باید تجدید نظر کلی صورت گیرد. کشورهای عضو یا باید به سوی الغای آن گام بر دارند و یا باید آنرا بازسازی و حتی نوسازی کنند. سازمانی که تبلیغاتش در هنگام اجلاس سران گوش جهانیان را کر میکند اما در عمل از جمله ضعیفترین سازمانهای بین المللی جهانی است که هیچ بحرانی را از بحرانهای کشورهای اسلامی نتواسته و یا نخواسته مدیریت درست کند و حل نماید.
این ناکامی و ضعف مدیریت به حدی بوده که وجود و عدم این سازمان را در عرصه جهانی علی السویه ساخته و در واقع آبروی کشورهای عضو را به تمام و کمال برده است.