چرا صدای مولوی نیازی را خاموش کردند؟!
آوای سنت: واقعا ترور و شهادت این عالم باسواد، فهمیده و بادرک که مدرک دکترای علوم اسلامی خود را از دانشگاه الازهر مصر دریافت کرده و در سالهای پس از حاکمیت طالبان، یکی از چراغهای روشن و صداهای رسا برای تبلیغ و ترویج اسلام ناب محمدی(ص) و معتدل بود، در این شرایط حساس کشور که ترویج افراطگرایی و اندیشههای تفکیری گروههایی چون داعش و القاعده به شدت در حال توسعه و رشد است، از یکسو تأمل برانگیز و جای سوال و از سوی دیگر برای جبهه مبارزه با افراطگرایی و تکفیر، وهابیت و سلفیت، تکاندهنده بوده و ضایعه اسفناک و جبرانناپذیری به حساب میآید.
در طول سالهای گذشته، با ظهور داعش و اشاعه اندیشهها و ایدئولوژی سلفی این گروه، در حالی که وهابیت از دههها پیش جولان میداد، بسیاری از شخصیت دینی دانشگاهی با فریب جبهه دشمن و کفر، علنا دست به پیروی از این اندیشههای تفکیری زدند؛ تا جایی که دانشجویان زیادی در کابل و ننگرهار به صفوف داعش پیوستند و دانشگاه و دانشکده شرعیات، به سنگر داعش و مرکز جلب و جذب و سازماندهی حملات تروریستی به خصوص در کابل مبدل گردید.
برخی آگاهان مسائل دینی به دنبال ترور و شهادت مولوی نیازی، تصریح کردهاند که حمله تروریستی به جان ایشان، به نوعی حمله مکتبهای افراطی و تندرو دیوبندی، وهابیت و سلفیت علیه مکتب معتدل الازهر مصر است که با تربیت متعدد جوانان و عالمان روشن ضمیر و بازگشت آنها به افغانستان، سعی کرده روایت معتدلی از اسلام را در جامعه افراطیزده و همچنین درگیر تهاجم فرهنگی و تفریط غرب در افغانستان ترویج دهد.
سخنان مولوی ایاز نیازی، به خصوص خطبههای نمازهای جمعه و عید او در طول سالهای گذشته، همواره از طریق شبکههای تلویزیونی و رادیویی و همچنین خبرگزاریها منتشر میشد و مسجد وزیر محمد اکبر خان به سنگری برای مبارزه با افراط و تکفیر و همچنین افشای ماهیت و چهره حامیان و پشتیبانان ترویج افراطگرایی به خصوص پروژه داعشسازی در افغانستان مبدل شده بود.
از میان برداشتن علمایی که صدای رسای اسلام معتدل و ناب و وحدتساز چون مولوی نیازی، توسط شبکههای افراطی و تکفیری، به نوعی ادامه و تکمیلکننده پازل حملات خونین تروریستی بر اقلیتهای مذهبی به خصوص شیعیان افغانستان و تلاش برای به راهاندازی جنگ مذهبی در کشور است.
متأسفانه باید گفت همه این حملات و ترویج اندیشههای افراطی و تکفیری چون داعش، علاوه بر برخی زمینههای داخلی، حامیان پیدا و پنهان منطقهای و جهانی نیز دارد؛ از یکسو برخی کشورهای عربی منطقه، مبلغ و مروج اندیشههای وهابیت و سلفیت اند و از سوی دیگر، برخی قدرتهای جهانی و در رأس آن آمریکا، همواره به دنبال سوءاستفاده و استفاده ابزاری از افراطگرایی و تکفیر در محور منافع استراتژیک خود در افغانستان و منطقه بوده است.