آوای سنت : سرگی رومانویچ، بازیگر جوان روسی که بعد از بازی در فیلم چرنوبیل معروف شد، اسلام آورد.او پس از مسلمان شدن مورد هجمهی سوالات فراوانی قرار گرفت سوالاتی از این دست که،
چرا؟ چطور شد؟ برای چی؟ تو که روس هستی! نکنه خائن شدی؟ و…
” من با خدا ارتباطات خودم را داشتم، از طرفی خیلی سعی نمیکردم راجع به مسیحیت تحقیق کنم، چون از اصولش چیزی نمیفهمیدم. مثلا خلق اشکال و شمایل مختلف برخلاف فرمان دوم خدا بود(ساختِ بت و تصویر موجودات زنده، ممنوع) یا خدا خواندن حضرت عیسی(علیه السلام)! سوالاتی دیگر هم در قلبم وجود داشت که از من یک موجود معترض ساخته بود! به خصوص بعد از رفتن به کلیسا و صحبت کردن با کشیشی که نه تنها جوابِ قانع کنندهای برای پرسشهای من نداشت، بلکه در برابر اسلام هم موضع گرفت و مواردی نه چندان جالب را به من گوش زد کرد. در آن زمان من حدود ۱۷ سال داشتم. درست همان زمان بود که دست از رفتن به کلیسا دست کشیدم وهماننده بقیهی مردم به خودم گفتم: خدا در قلبم هست! و مدت زیادی را بدین صورت زندگی کردم، اما متاسفانه این باور از افسردگی و عیش و نوش نجاتم نداد و فقط خود فریبی بیش نبود!
اندکی بعد هم متوجه شدم که “خدا در قلبم هست” کلا بی معنی است! اون موقع بود که احساس تنفر بهم دست داد و حس کردم که اصلا ایمانی در من وجود ندارد! هنوز هم متوجه نمیشوم که چطور این گونه شد! فقط به یاد دارم که از دست خودم عصبانی شده بودم! چطور به خودم اجازه داده بودم تا دربارهی چیزی قضاوت کنم که علمی ازش نداشتم! بعد از آن به فروشگاهی رفتم و قرآن و کتاب مقدس مسیحیت را خریدم و بلافاصله شروع به خواندن کردم.
هر زمان چیزی از حضرت عیسی(علیه السلام) مییافتم، سری به کتاب مقدس مسیحیت میزدم تا از درستی موضوع و کلیپهای اسلامی مطمئن شوم. در زمان مطالعه، در درونم تلاطم عجیبی وجود داشت، بارها مغزم تا مرز ترکیدن پیش رفت! به یاد دارم که صفحات آخرین قرآن را با چشمهایی متحیر میخواندم! باورم نمیشد! چون جواب همهی سوالاتم را در آنجا پیدا کرده بودم! انگار کسی داشت با من صحبت میکرد، گاهی اوقات حس میکردم جملهایی را که میخوانم فقط برای من نوشته بودند! تمام چیزهایی که نمیفهمیدم در قرآن به سادگی توضیح داده شده بود. خدا کیست؟ حکمت آفرینش انسان چیست؟ چرا زندگی دنیوی به ما داده شد؟ فلسفه ی وجود مومنان و کافران در چیست؟ چطور باید با پدر و مادر رفتار کنیم؟ چطور با همسر رفتار کنیم؟ چگونه پول بدست بیاوریم؟ با چه کسانی دوستی کنیم و از چه کسانی دوری کنیم؟ چطور ایمان را تقویت کنیم؟ از چه چیزهایی و چه کسانی بترسیم؟ پاسخ تمامی این سوالات و پرسشهای دیگر را اسلام، قرآن و سنت رسول الله به من داد.
پاسخ تمامی این سوالات و پرسشهای دیگری را که در ذهن داشتم در اسلام یافتم، بوسیلهی قرآن و سنت رسول الله. و آن جا بود که فهمیدم، همه ی آن چه را که نمی توانستم درک کنم. در همان روز هم به این نتیجه رسیدم که دیگر نمی توانم در برابر خالقی که من را آفریده و حقیقت را به من نشان داده است ناسپاس باشم، پس مسلمان شدم.
از من زیاد میپرسند: “مسیحی بودنت چه مشکلی داشت؟” اسلام تنها دینی است که توحید از اصولش است، در حالی که این اصل در اصول دیگر دینها نیست. و این آن چیزی بود که من را به خود جذب کرد! تو و خدا، بیهیچ واسطهی دیگری.
همچنین برایم قابل قبول نبود که حضرت عیسی(علیه السلام) خدا یا پسر خدا باشد! این فرمولبندی را به هیچ وجه قبول نداشتم، چون در نظرم ایشان تنها پیغمبری از جانب خدا بود. عقلم نمیتوانست قبول کند که خدا در وجود انسان ظهور کند و بعد خودش را قربانی کند! جایگاهی که مسیحیان برای حضرت عیسی(علیه السلام) در نظر گرفتهاند از نظر من باور کردنی نبود. من حتی تاییده نظر خودم را در قرآن هم یافتم.
هنگامی که من تمامی این مطالب را خواندم، متوجه شدم که وقتی در راه راست گام برمیداری، دیگر حق نداری پیامبری را انتخاب یا رد کنی! همه ما در یک مسیر هستیم، به یک سو میرویم! وقتی ایمان میآوری، انگار که دیگر حق انتخاب نداری، همه چیز را خدا سازماندهی کرده و تو این را درک میکنی! پس چطور میتوانی از نور عبور کنی و به ظلمات برگردی؟ پس من به تعقیب آخرین فرستاده اکتفا کردم و او نیز من را با عقلش، منطقش، صمیمیتش و عشقش متحیر کرد.
قصدی برای مقایسه ادیان ندارم، تنها نظر اسلام را بیان میکنم. اما در پایان نکتهایی را که یک واعظ مسلمان در جواب یک مسیحی گفت را بیان میکنم: ما مسلمانها بیشتر از مسیحیها تعلیمات حضرت عیسی(علیه السلام) را دنبال میکنیم. او در تایید سخنانش گفت: حضرت عیسی(علیه السلام) در روز هشتم تولدش ختنه شد** و ما هم این کار را میکنیم، ولی مسیحیان نه! شراب در مسحیت ممنوع است آنها آن را مینوشند ولی ما آن را مصرف نمیکنیم! حجاب برای زن واجب است و زنان مسلمان باحجابند، اما اغلب زنان مسیحی نه! در کتاب مقدس مسیحیان خوردن گوشت خوک حرام است، ما آن را نمیخوریم، ولی آنها میخورند.
منبع : aboutislam