اخبارخارجی

سرگذشت جالب دانشجوی لبنانی

آوای سنت : جوان لبنانی با چشمانی اشکبار در مراسم فارغ التحصیلی از دانشگاه: در یک مدرسه خصوصی تحصیل کردم چون مادر و پدرم،هر دو در آن نظافتچی بودند.

به گزارش سرویس ترجمه آوای سنت ، ایلی الخوند، فارغ التحصیل رشته مهندسی کامپیوتر با اعتماد به نفسی که سختی زندگی و تنگ نظری آن را متزلزل نکرده بود و با صدایی رسا در مقابل جمعیت زیادی از حاضران دانشگاهی و خانواده های فارغ التحصیلان در محوطه دانشگاه سخنرانی کرد.

مرد جوان وقتی از دانشگاه ایمیلی دریافت کرد که می تواند در مراسم جشن فارغ التحصیلی سخنرانی کند، دریافت کرد، نمی دانست چه می خواهد بگوید.

این جوان ۲۱ ساله با جستجو در موتورهای جستجوگر تلاش کرد مطلبی پیدا کند که در حد مراسم باشد،اما چیزی نیافت و تصمیم گرفت تجربه خودش را برای حاضران بیان کند تا آنچه از دل برمی آید بردلها بنشیند.

او گفت مادرم نظافتچی بود و هر جا سر کار می رفت مرا نیز با خود می برد.همین جمله او کافی بود تا سالن دانشگاه منفجر و اشک حاضران جاری شود و تحت تاثیر حرف های او قرار گیرند.

این خبر فقط در این مراسم بازتاب نداشت، بلکه در شبکه های اجتماعی لبنان دست به دست شد.به گزارش اسکای نیوز، ایلی سفره دل را باز کرد و با جسارت درباره دوران کودکی خود صحبت کرد.پدر و ماردش پس از ۱۱ سال زندگی مشترک بچه دار شدند و خداوند ایلی را به این خانواده هدیه داد.

او گفت من اهل شهر عاریه در جنوب لبنان هستم،من در یک مدرسه خصوصی تحصیل کردم،مدرسه ای که پدر و مادرم آنجا نگهبان و نظافتچی بودند.

وی ادامه داد: در جشن فارغ التحصیلی،حقیقت را همان طور که هست گفتم، دوست داشتم واقع بین باشم.

بنابراین مسیر زندگی ام را برای گفتن انتخاب کردم. انتظار نداشتم تا این حد با استقبال تماشاگران مواجه شود،اولین واکنش صدایی بود که از مردم به گوشم رسید این بود که گفت: زخم های ما در این دوران بد، خوب شد.

اگرچه ایلی متوجه شد که تجربه او ممکن است برای خیلی ها جالب نباشد، اما مطمئن بود که آنها را ترغیب می کند که تسلیم نشوند.

او افزود: بار تحصیلی ام را بر دوش پدر و مادرم نگذاشتم و از همان دوران کودکی متوجه سختی وضع مالی آنها شدم و تصمیم گرفتم که در مسیر تحصیل دانشگاه به خودم کمک کنم.

او گفت من در چندین مسابقه شرکت کردم که یکی از آنها مسابقه بانک بود که در آن  ۳۰ هزار دلار برنده شدم،که باعث شد بتوانم در سال اول تحصیل در دانشگاه شرکت کنم.دانشگاه نیز به من کمک کرد تا اینکه در رشته مهندسی برق و کامپیوتر فارغ التحصیل شدم.

این جوان افزود: قبل از فارغ التحصیلی با شرکت هایی در امارات نامه نگاری کرده بودم و خدا را شکر برای گذراندن دوره های تجربی در دبی قبول شدم.

ایلی درباره تعجب خانواده اش گفت:پدر و مادرم که در این مراسم حضور داشتند نمی دانستند که من در این روز داستان آنها را خواهم گفت. من به انگلیسی صحبت کردم و هیچکدام از پدر و مادرم به آن مسلط نبودند. اما وقتی سخنان من به عربی ترجمه شد  مادرم در حالی که از من فیلم می گرفت، از خوشحالی گریه می کرد،پدرم نیز همین طور.

او گفت پس از پایان مراسم،افرادی که مرا نمی شناختند به من تبریک گفتند.

می گفتند من همه کسانی را که در مهمانی شرکت کردند به گریه انداختم و همزمان تشویق شان کردم به خصوص در این لحظاتی که لبنان، شرایط سختی را می گذراند.

ایلی قول داد که پدر و مادرش را رها نکند. وی در پایان خاطرنشان کرد: من کشورم را ترک نخواهم کرد و تا آخرین نفس به پدر و مادرم افتخار می کنم.

اصل مطلب  را اینجا ببینید

برچسب ها

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن