زن و خانوادههمسرداری

سلسله مراتب اداری در خانواده و لزوم رعایت آن

نویسنده : دکتر عبدالمجید صمیم

آوای سنت : برخی از خانواده‌ها به حدی بدبخت و سیه روزند که تمام اعضای آن هماره در رنج و محنت و درد ناشی از انواع و اقسام بی‌مهری‌ها، نا ملایمتی‌ها، منازعات، کشمکش‌ها، دعواها، جدال‌ها، رقابت‌ها و انواع و اقسام مصیبت‌های دیگر بسر می‌برند.

در چنین خانواده‌ای میان زن و شو که عناصر اصلی خانواده‌اند هیچ‌گونه توافقی وجود ندارد. اساس کار آن‌ها بر بهانه‌جویی و ایراد گیری بنا شده و طرفین پیوسته بدی‌های هم را به رُخ می‌کشند و بر سر هیچ و پوچ همچون کارتونی “تام و جری” به جان هم می‌افتند.

فرزندان آن خانواده هیچ محبتی نسبت به هم ندارند. پیوسته در جدال‌ها و منازعات بی‌مورد بسر می‌برند و بدی‌های هم را در کوی و برزن فریاد می‌دارند. نه محبتی نه صفایی نه مهری. همش دشمنی و کدورت و رنجش خاطر و دل‌های آکنده از حقد و کینه نسبت به هم.

اما چرا این‌گونه است؟

پاسخ این سوال کاملاً روشن است. علت همه این نا ملایمتی‌ها به این بر می‌گردد که سلسله مراتب اداریِ که از سوی اسلام و علوم اجتماعی برای یک خانواده وضع شده متأسفانه که در آن خانه رعایت نمی‌شود، زیرا همه خود را بزرگ و سرور و سردار و مدیر خانواده احساس می‌کنند. درحالی‌که آموزه‌های وحیانی و حتی تجربه‌های خوب انسانی حکم می‌کنند تا محیط خانواده چون مانند یک اداره است باید به شدّت مورد عنایت اداری قرار گیرد و تمام سلسله مراتب یک اداره سالم در آن مد نظر باشد.

قرآن کریم در خانواده سلسله مراتب از سنخ آن‌چه در ادارات مروج است به وجود آورده است. در این سلسله مراتب هر کدام از اعضای خانواده جایگاه خود را دارد، به این صورت:

– پدر یا همان شوهر: وی به عنوان مدیر کل، رهبر، رییس و قائم به امر خانه در رأس هرم این اداره قرار دارد. خدای تبارک و تعالی فرمود:
{الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ} النساء۳۴
(مردان قائم به امر زنانند به سبب فضیلت و برتریِ که خدا برای بعضی بر بعضی دیگر داده و به سبب این‌که از اموال خویش انفاق می‌کنند).

به موجب این آیه خدای تبارک و تعالی مقام سرپرستی و قیام به امر یا همان رهبری را برای مردان داده نه به این سبب که جنس مرد از جنس زن یا نوع او از نوع زن بهتر و برتر است، بل به این سبب که مردان وظیفه دارند از عواید و دسترنج خود بر زن خانه و فرزندان مصرف کنند. پس چون مصرف می‌کنند و کلید عواید در واقع نزد آن‌هاست پس آن‌ها مدیریت خانه را بر عهده دارند تا هر چیزی در جای مناسب خود قرار داشته باشد و مدیریت خانه به گونه‌ای باشد که دخل و خرج خانه به خوبی منظم شود و در واقع میان آن‌ها بیلانس لازم به وجود آید.

البته این سخن به آن معنی نیست که مرد حق داشته دارد تحت بهانه قوامت و سرپرستی هر نوع ظلم و ستمی که خواسته باشد بر علیه زن و فرزندان خود روا دارد و آن‌ها را به خصوص خانم خانه را برده و کنیز خود فکر کند، هرگز چنین برداشتی نباید از آیه داشت زیرا کاملاً مخالف ارزش‌های دینی است.

– زن یا همسر و مادر: در این سلسله مراتب زن نیز جایگاه خود را دارد. مقام و جایگاه زن از چند لحاظ حایز اهمیت است. این جایگاه و مقامات را می‌توان در موارد زیر بر شمرد:

۱- زن به عنوان دختر: منظور ما از دختر در اینجا از زمان تولد دختر تا زمانی است که به خانه بخت می رود و عروس می‌شود. در این مرحله دختر ارزش فراوان دارد. هنگامی که تولد می‌شود با خود انواع و اقسام خیرات و برکات را در محیط خانه سرازیر می‌سازد، زیرا دختر مایه خیر و برکت است و قدمش نیکو و با ارزش است. این امر از روایات بسیاری مفهوم می‌شود.

پیامبر (ص) ارشاد فرمود که در خانه هر کسی دو تا دختر تولد و شود و والدینش آن‌ها را بزرگ سازند و به نکاح دهند، حق‌تعالی بهشت را بر آن ها واجب می‌سازد.

ببینید کودک دختر چقدر در خانه شیرین است و چقدر مایه شادمانی اعضای خانواده است که همه او را دوست دارند و به او محبت می‌ورزند.

۲- زن به عنوان همسر: بعد از این‌که دختر عروس می‌شود و به اصطلاح به خانه بخت می‌رود به حیث همسر شریک زندگی می‌گردد. شریک به معنی واقعی کلمه. او در همه چیز خانه شریک است. او عنصر منفعل و غیر فعالی نیست که تمام زندگی‌اش توسط مرد اداره شود بلکه دیدگاه و نظر او به عنوان یک شریک حتماً باید مد نظر باشد. او از حق و حقوق بسیاری برخوردارست اعم از حق مهر، حق نفقه، حق معاشرت نیک، حق مشوره و ابراز نظر و حتی حق اعتراض در مورد برخی از تجاوزات مرد.

۳- زن به عنوان مادر: در این خصوص که جایی برای بحث باقی نمی‌ماند زیرا دختر وقتی مادر می‌شود قرآن کریم و جمع بزرگی از روایات به مدد او می‌آیند و جایگاهش را بیان می‌دارند. این‌که رسول گرامی اسلام (ص) بهشت را در زیر پای مادران معرفی می‌دارند، این خود در واقع این مقام و منزلت را نشان می‌دهد.

– جایگاه فرزندان: فرزندان خانواده چه یکی باشند یا بیشتر، چه دختر باشند یا پسر مجریان وکارمندان این خانواده هستند که دستورات والدین را تا زمانی‌که به سن رشد و بلوغ عقلی و جسمی و جنسی می‌رسند و حتی بعد از آن باید اجرا و اطاعت کنند. مگر این‌که فرامین والدین در جهت مخالف با خدای تبارک و تعالی باشد که در چنین حالتی این حق بر آن‌ها نیست. حق‌تعالی این فرمان را به فرزندان داده و فرموده است:

{وَإِن جَاهَدَاکَ عَلى أَن تُشْرِکَ بِی مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَصَاحِبْهُمَا فِی الدُّنْیَا مَعْرُوفاً وَاتَّبِعْ سَبِیلَ مَنْ أَنَابَ إِلَیَّ ثُمَّ إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ}لقمان۱۵

(و اگر با تو کش و گیر کردند که به من کسی را شریک آوری که نسبت به آن علم نداری، پس از آن‌ها اطاعت نکن و با آن‌ها در دنیا به معروف مصاحبت نما و از راه رجوع کنندگان به حق پیروی کن که سپس به سوی من است مرجع شما پس شما را به آن‌چه انجام می‌دهید خبر می‌دهم).

این سلسله مراتب باید در خانه رعایت شود. همه اعضای خانواده باید جایگاه خود را بشناسند و به اندازه آن جایگاه و صلاحیتی که دارند ابراز نظر نموده امور مربوط به خود را انجام دهند. این گونه نمی‌شود که همه فرمانده و رهبر باشند و هیچ کس مجری نباشد. نمی‌شود هم زن و هم مرد رهبر و مدیر خانه باشند زیرا مرجع فرماندهی متعدد می‌شود و این اساس فروپاشی و بی اعتباری است. نباید فرزندان از امر والدین خود تمرد کنند. بلی حق ابراز نظر و ارائه مشوره نیک را دارند اما نه حق تمرد و سر کشی را.

یقیناً هرگاه چنین شود آن خانواده را می‌تواند یک اداره سالم دانست.

برچسب ها

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن