آوای سنت : ابی رافع رَضِیَ اللّهُ عَنْهُ می فرماید: چون رسول الله ﷺ نماز عصر را می خواند به سوی قوم بنی عبد الأشهل می رفت و در میان آنها تا مغرب سخن می گفت. ابی رافع رَضِیَ اللّهُ عَنْهُ می فرماید:
روزی که رسول الله ﷺ با عجله برای نماز مغرب رفتند، از بقیع گذشتیم که فرمودند: “أف بر تو باد أف بر تو باد”. این مسئله بر من دشوار آمد، پس با تاخیر حرکت کردم و گمانم این بود که این خطاب متوجه من است، پس رسول الله ﷺ فرمودنــد: چه شده؟ حرکت کن. پس گفتم: با خود گمانی نمودم رسول الله ﷺ فرمودند: چه گمانی؟ گفتم: به من گفتید أف بر تو باد؛ رسول الله ﷺ فرمودنــد: نه منظور من تو نبودی بلکه فلانی بود، مدتی من او را به عنوان نماینده برای جمع آوری زکات از مردم دور دست فرستاده بودم و پیراهنی از بیت المال را بدون اجازه برداشته و از آن استفاده کرده بود. به خاطر این خیانت امروز در قبر پیراهنی از آتش بر او پوشانده شده است.
📚 منابــع :
✍ ابــن خزیمه ۲۳۳۷
✍ مسند الرویانی ۷۲۵
✍ ســنن نسائی ۸۶۲ ــ ۸۶۳
✍ معجم الکبیر الطبرانی ۹۶۲
✍ مسند احمد ۲۶۶۵۱ ــ ۲۶۶۵۲
✍ ســنن الکبری النسائی ۱۰۲۳ ــ ۱۰۲۴
✍ شعب الایمان امام ابوبکر بیهقی ۴۰۲۴
✍ شرح الصدور فی احوال الموتیٰ والقبور امام جلال الدین سیوطی
این حکایت تهدیدی جدی برای آنهایی است که در ادارات دولتی مشغول به کار هستنــد و دارایی ملت بدست آن هاست. اگر چنانچه در بیت المال خیانت کنند عذابی سخت و دردناک در انتظار آنهاست، عذابی که پایانی ندارد.
