آوای سنت :محمّد عمّاره متفکر معاصر مسلمان میگوید:روزی در یک همایش بزرگ در گوشهای نشسته بودم که یک جوان سکولار روی به من نموده و بیمحابا و تمسخرآمیز گفت: من از کتابها و نوشتههایت چنین برداشت نمودم که تو در صدد تطبیق احکام شریعت هستی و میخواهی ما را به گذشته برگردانی، درست است!؟
من نیز پرسشگونه در پاسخاش چنین گفتم: کدام گذشته؛
گذشتۀ سیاسی:
- شاید هدف تو از گذشته صد سال پیش باشد، آنگاه که سلطان عبدالحمید ثانی بر نصف کرۀ زمین حکم میراند!
- یا زمانیکه حکمرانان اروپایی به اجازۀ پادشاهان عثمانی حق حکمروائی بر ملت های خود را داشتند!
- یا هدف تو کمی زمان دورتر از صد سال است، آنگاه که پادشاهان مسلمان جهان را از کام مغولها و تاتارها برای همیشۀ تاریخ نجات بخشیدند!
- یا مقصد تو زمانیست که نیمی از سرزمینها با آیینها و تمدنهای مختلف زیر درفش مرفرف عباسیها زندگی سر میکردند!
- یا هدفات پیشتر ازینها روزگار امویها و عمر بن عبدالعزیز است؛ آنکه بر بیش از نیمی ازین کرۀ خاکی با امنیت و عدالت و بر قلبها حکومت میکرد!
- یا هم مقصد تو از گذشته، ایام حاکمیت هارون الرشید است، او که با این مضمون برای «نقفور» حاکم آنزمانِ روم نامه نوشت: «مِن هارون أمیرالمؤمنین إلی نقفور کلب الروم…!»!
- یا هم دوران حاکم یک گوشه از خلافت اسلامی «عبدالرحمن الداخل» آنکه در پیشگاه لشکریان او به تنهایی، ایتالیا و فرانسه را سر خم نموده و فرمان میبردند!
عزیزم! اینها که گفتم شمهای از گذشتۀ سیاسی ماست.
گذشتۀ علمی ما:
- آنگاه که بزرگدانشمندان مسلمانی چون ابنسینا، فارابی، ابنجبیر، خوارزمی، ابنرشد، ابنخلد، عباسبنفرناس و… الخ، به دنیا درس طب و داروسازی، هندسه و ریاضیات، هوانوردی و ستارهشناسی، و شعر و ادبیات وغیره میدادند!
اما عزت و عظمت ما:
- آنگاه که یک کافر یهودینژاد چادر و حجاب یک زن مسلمان را به تمسخر گرفت و آن زن ندا زد: وا معتصماه!
بیدرنگ معتصمبالله که خلیفۀ وقت بود، لشکری تدارک دید و تمامی یهود را از آن سرزمین به بیرون راند؛ در حالیکه اینک روزانه با عزت و آبروی هزاران زن در عصر فمنیسم و در شرق و غرب انواع بازیها و معاملهها صورت میگیرد، و در حالیکه اینهمه جنایت بشری با تبانی و زیر پلک همین حاکمان ستمپیشه بر زنان روا میرود!
- یا هدف تو از گذشته زمانیست که مسلمانان دانشگاهی در قلب اسپانیا ساختند، و شاید تو بیخبری ازینکه آن نخستین دانشگاهی بود که اروپائیان شاهد آن بوده و به چشم سر دیدند!
و جالب اینکه از همان زمان مد شد که در همایشهای فراغت دانشگاهها چونان امروز زیّ عربی با کلاه (لباس ویژۀ دانشجویان امروزی) بپوشند، با این فرق که در آن زمان بالای این کلاه مسطّح نسخهای از قرآن کریم را از روی تبرّک و تعهد بر سر دانشجوی که تازه از تحصیلات اش فراغت یافته میگذاشتند!
- یا هم هدف تو از گذشته آن زمانی است که قاهره زیباترین و رویاییترینِ شهر دنیا بود!
- یا آنگاه که یک دینار عراقی معادل ۴۸۳ دلار آمریکایی ارزش پولی داشت!
- یا آنزمان که اروپاییها از فرط فقر به اسکندریه پناه میآوردند!
- یا آنگاه که آمریکا از مصر خواسته بود تا اروپا را از خطر گرسنگی نجات بخشد!
عزیزم!
من بدین باورم که «تاریخ ما تلخ نیست»، اما منتظر تو نیز هستم تا قصیدهات را برایم شرح دهی و واضح بگویی که به کدام گذشته میخواهی برگردی!!!
نوشته: دکتور محمد عمّاره
ترجمه: بصیراحمد مبصّر