آوای سنت : همۀ انسانها در زندگی خود مشکلات دارند. دنیا دار شادیها و غمهاست. نه شادیهایش همیشگی است و نه غمهایش بی پایاناست. گاهی خوشی گاهی غم، شعار زندگی انسانی است.
هیچ کس از این قاعده و دستور مستثنی نیست. ولی یک چیز مسلم است و آن اینکه شادیها معمولاً به مراتب از غمها بیشتر است. آسودگی از مشکلات به مراتب بیشترند. آرامشها و آسایشها به مراتب از سختیها و مشقتها بیشترند. مشکل ما این است که شادیها را نمیبینیم و غمها را میبینیم. شادیها را کوچک نمایی میکنیم و غمها را بزرگ نمایی.
وقتی با دوستی از دوستان مینشینی کمتر از شادیها، آرامشها، آسایشهای خود میگوید. او پیوسته مینالد و شِکوَه دارد، شکوه از جفای روزگار، از مشکلات، از غمها، از کارهای بد فلان و علان. کمتر کسی را مییابی که بگوید من خیلی خوشحالم، شادم، آسودهام، مشکلی ندارم. امروز این همه نعمت شامل حال من شده، سالم هستم. عزیزان خود را دارم. زندگی نسبتاً در خور و مرفه دارم. انسان کمتر از این سخنان میشنود. اما چرا؟
علت در چند نکته نهفته است:
۱- ما بندگان در حقیقت امر واقعاً نا سپاسیم. خدای تبارک و تعالی در قرآن کریم میفرماید:
{وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللّهِ لاَ تُحْصُوهَا إِنَّ الإِنسَانَ لَظَلُومٌ کَفَّارٌ}إبراهیم۳۴
(و اگر نعمتهای خدا را برشمارید نمیتوانید که انسان ظلوم و کفار است)
نعمتهای پروردگار بسیار است، غیر قابل شمارش است: چشم سالم، گوش سالم، تن سالم و… اما نمیبینیم و فقط میچسپیم به مشکلات، به غمها به رنجها به بدبختیها.
۲- نگاه ما به قضایا نگاه منفی است. ما منفی نگریم و مثبت اندیش نیستیم. همیشه جنبههای منفی قضایا را میبینیم نه جنبههای مثبت آنرا. حال آنکه همه چیز در دنیا مثبت و منفی دارد به تعبیر قرآن خیر و شر دارد ولی مثبتها و خیرها پیوسته بیشتر از منفیها و شرهاست.
۳- بزرگنمایی میکنیم، از حق نگذریم واقعاً بزرگنمایی میکنیم به خصوص بدیها، غمها، دردها و رنجها را. منظور این است که یک بدی و شر و غم را بیش از آنچه اهمیت دارد به آن اهمیت میدهیم و این خود مشکل بزرگی است که زندگیها را بدبخت میکند.
سوال اینجاست که چرا شادیها را بزرگنمایی نمیکنیم، چرا از خوبیها یاد آوری نمیکنیم. چرا این همه نعمت را در نظر نمیگیریم.
۴- واقعیت این است که خودمان زندگی را با خود با نگاه منفی سخت میسازیم و منفی میگردانیم. زندگی دنیا طوری است که اگر انسان به آن به گونۀ مثبت ببیند تمام زندگی برایش مثبت میشود و اگر منفی ببیند منفی میشود و این اساس مشکل ماست که باید در آن تجدید نظر کنیم.
۵- حقیقتاً ما عادت کردیم بر منفی بافی. از دوران کودکی. پدرمان، مادرمان، اقوام و خویشاوندان و حتی مهمانان مان زمانی که به خانه و عیادت و زیارت ما میآمدند منفی بافی میکردند. از غم و غصه میگفتند. از رنجهای زندگی از بدبختیها و از کاستیها و ما میشنیدیم و این حالت بر ما تأثیر گذاشته و ما را نیز مانند آنان ساخته است.
پس چه باید کرد؟
کاری ساده است، باید تمرین مهربانی کنیم. ما تا کنون تمرین غم کردیم تمرین مشکل کردیم، حالا باید تمرین شادی کنیم. بدن ما عادت کرده به غمگویی، غم بینی، مشکل نگری و… باید این نگاه را عوض کنیم و تغییر دهیم. باید مثبت اندیشی را تمرین کنیم باید منفی نگری را از خود دور کنیم. دور دور. آن را پشت کوه بیندازیم. اگر نزدیک دریاییم در دریا افکنیم.
دنیا را نباید سخت بگیریم. باور کنید سختیهای دنیا با همۀ فراز و فرود خود باز هم آسان است، چون سختیهای بسیار بزرگتری در این دنیا هست که خدای تبارک و تعالی ما را از آنها دور میدارد. همیشه باید سختیهای بزرگ را ببینیم و خدا جل جلاله را شکر گزار باشیم که به ما لطف و عنایت کرده و از آن سختیهای بزرگتر ما را بر کنار گذاشته است.
رمضان فرصت خوبی برای چنین تمرینی است. رمضان در راه است. رمضان ماه مثبت اندیشی است. زیرا نعمتها از هر طرف سرشار است. رحمت پروردگار، مغفرت او، گذشت و عفوش، رضوانش، الطافش اعم از مادی و معنوی. پس باید از این فرصت استفاده کرد.
ماه رمضان ماه مهربانی است. پیامبر مان صلی الله علیه و سلم از همه بیشتر در این ماه مهربان بودند پس باید مثبت اندیشی و مهربانی را در این ماه تمرین کنیم. فرصت رمضان را از دست ندهید. هر کسی میخواهد دنیایش مثبت شود و به شادیها برسد از این ماه پر فیض باید بهره برد.