سحر و جادو، آیا واقعیت دارد؟!چگونه میتوان جادو شده را معالجه کرد؟!
جادو و جادوگری از منظر اسلام
آوای سنت : هستی، همه آنچیزی که در حول و حوش ما قرار دارد، نیست. به پهنای وسیع جهان طبیعت یا فیزیک، جهان ماوراء طبیعت و متافیزیک گسترده است. قوانین موجود فیزیک مربوط به جهان فیزیک است. نمیتوان ماوراء طبیعت و متافیزیک را بر اساس این قوانین تجزیه و تحلیل نمود و تفسیر کرد، چنانکه نمیتوان فیزیک را با قوانین ماوراء طبیعت و متافیزیک باز شناخت.
عالَم سحر و جادو، یکی از عوالم متافیزیک یا ماوراء طبیعت است. این بخش از جهان را شاید نتوان به چشم دید، یا با دست لمس کرد، اما میتوان آثار بسیار آن را با حواس و ابزار فیزیکی درک کرد و دانست.
نباید منکر وجود جادو و جادوگری شد، زیرا این امر در همه ادیان سماوی و غیر سماوی اثبات شده، و تمام فرهنگها و ملل جهان وجود این پدیده را پذیرفتهاند.
اما جادو چیست و چگونه صورت میگیرد؟
نمیتوان تعریفی محدد و مشخص از جادو ارائه کرد. هر یکی از دانشمندان با توجه به یک سلسله علل و عوامل خاص به تعریف جادو پرداختهند. نیازی هم نیست همه این دیدگاهها را در اینجا ذکر کنیم. فقط میگوییم: جادو فن و علمی است مرموز برای اثر گذاری بر عالم ماده با دخالت اراده جادوگر، چه ابتدایی باشد و یا برای خنثی کردن جادوی دیگر؛ چه هدف متعالی داشته باشد یا پست؛ چه ورد بخواند و یا حرکاتی انجام دهد، و یا از وسایلی استفاده نماید.
پس جادو کلاً عبارت است از: خدعه، تخیل، افسون و گرههایی که در بدن و قلب انسان تأثیر میگذارد، میکُشد، بیمار مینماید، بین زن و شوهر جدایی میافکند و زن را از شو و شو را از زن میگیرد، و در عین حال سبب آن از انظار مخفی و پنهان است. (تهذیب اللغه، ص ۲۹۲. الکافی ابن قدامه، ج۴ ص۱۶۴. السحر بین الحقیقه والخیال، ص ۱۷. تفسیر کبیر، ج۳ ص ۲۰۸)
این کار بر اثر خوانش قصائد، اشعار، اوراد، نامها، کلمات، واژهها، جملات و ترکیبات خاصی صورت میگیرد و آثاری از خود در عالم فیزیک بر جای میگذارد. در آن شخص جادوگر با استفاده از عوامل پنهان و مخفی، بر روح و روان و جسم اشخاص و افراد تأثیر میگذارد و کارهایی را مطابق میل خود به انجام میرساند.
سحر در قرآن و احادیث نبوی(ص)
برای ما مسلمانان قبول و پذیرش جادو امری حتمی و الزامی است، زیرا ثبوت آن هم به قرآن کریم صورت گرفته و هم به احادیث نبوی(ص). و هم تمام فرق اسلامی بر وجود آن اتفاق نظر دارند. مشهور ترین آیهای که در مورد سحر آمده آیه سوره بقره است:
{وَاتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّیَاطِینُ عَلَى مُلْکِ سُلَیْمَانَ وَمَا کَفَرَ سُلَیْمَانُ وَلَـکِنَّ الشَّیْاطِینَ کَفَرُواْ یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَکَیْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا یُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى یَقُولاَ إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَهٌ فَلاَ تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُم بِضَآرِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ وَیَتَعَلَّمُونَ مَا یَضُرُّهُمْ وَلاَ یَنفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُواْ لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِی الآخِرَهِ مِنْ خَلاَقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْاْ بِهِ أَنفُسَهُمْ لَوْ کَانُواْ یَعْلَمُونَ} [البقره، ۱۰۲]
(و آنچه را که شیطانها در سلطنت سلیمان خوانده بودند، پیروی کردند. و سلیمان کفر نورزید، لیکن آن شیطانها به کفر گرائیدند که به مردم سحر میآموختند و نیز بر آن دو فرشته هاروت و ماروت در بابل فرو فرستاده شده بود، با اینکه آن دو فرشته هیچ کس را تعلیم نمیکردند مگر اینکه به او میگفتند ما وسیله آزمایش هستیم، پس زنهار کافر نشوی! ولی از آن دو، چیزهایی میآموختند که به وسیله آن میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند. هرچند بدون فرمان خدا نمیتوانستند به وسیله آن به احدی زیان برسانند، و چیزی میآموختند که برای شان زیان داشت و سودی بدیشان نمیرسانید. و قطعاً دریافت بودند که هر کسی خریدار این متاع باشد، در آخرت بهرهای ندارد. وه که چه بد بود آنچه به جان خریدند اگر میدانستند).
آنچه از این آیه فهمیده میشود و مفسران آن را بیان کردهاند، این است که جادوگران انسانهای شیطان صفتی هستند که از طریق خوانش کلمات و الفاظ و قصائد خاصی دست به افسون و جادو میزنند. و خوانش این کلمات و قصائد و اشعار منجر به سحر و جادو و افسون میگردد.
نیز فهمیده میشود که بسیاری از صُوَر جادو و جادوگری مساوی با کفر است، و آثاری که بر جای میگذارد افساد و تباهیگری است، مانند جدایی افکندن میان زن و شو. طبیعی است که چنین انسانهایی بهره و نصیبی از آخرت خوب نخواهند داشت.
ذکر سحر در سورهها و آیات دیگری هم از قرآن کریم صورت گرفته است، از جمله: ۱۱۳ تا ۱۲۰ اعراف، ۸۰ و ۸۱ یونس، ۷۰ تا ۷۳ طه، ۳ انبیاء، ۳۸ تا ۴۹ الشعراء.
بیشترین مواردی که در این سورهها از سحر و جادو یادآوری صورت گرفته، در مورد سحره و جادوگران زمان فرعون است که از طریق افسون و جادو دست به گمراه کردن انسانها میزدند. آنها در مبارزه خویش با موسی(ع) به حکم و اذن خداوند (ج) شکست خوردند، و بر بطلان و بی ارزشی کار خویش پَی برده به او و دینش ایمان آوردند.
ذکر سحر و جادو در احادیث نبوی(ص) نیز صورت گرفته است. از جمله اینکه پیامبر خدا(ص) توسط شخص یهودیِ به نام لبید بن الأعصم جادو شدند و از اثر آن مقدار کسالت بر پیامبر (ص) عارض گردید، و بر اساس آن کاری را که انجام نداده بودند، گمان میکردند که انجام دادهاند، تا اینکه حقتعالی دسیسه آن یهودی را افشا کرد، و نبی مکرم (ص) شفا یاب شدند. (صحیح بخاری، ج ۴ ص۱۰۱. سنن ابن ماجه، ج ۴ ص ۵۶۵)
پیامبر(ص) سحر و جادوگری را از جمله گناهان مهلک بر شمردند. ایشان فرمود: «اجْتَنِبُوا السَّبْعَ المُوبِقَاتِ»، قَالُوا: یَا رَسُولَ اللَّهِ وَمَا هُنَّ؟ قَالَ: «الشِّرْکُ بِاللَّهِ، وَالسِّحْرُ، وَقَتْلُ النَّفْسِ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالحَقِّ، وَأَکْلُ الرِّبَا، وَأَکْلُ مَالِ الیَتِیمِ، وَالتَّوَلِّی یَوْمَ الزَّحْفِ، وَقَذْفُ المُحْصَنَاتِ المُؤْمِنَاتِ الغَافِلاَتِ» (بخاری، ج۴ ص ۱۰)
(از هفت هلاک کننده بپرهیزید! گفتند آنها چه هستند یا رسول الله؟ فرمود: شرک به خدا، جادو، کشتن نفسی که خدا حرام گردانیده مگر اینکه به خاطر حق کشته شود، خوردن سود، خوردن مال یتیم، فرار از صحنه نبرد، متهم ساختن زنان پاک، مؤمن و غافل).
در این حدیث پیامبر(ص) سحر و جادو را از جمله گناهان مهلک معرفی فرموده و آن را در کنار شرک به خدا(ج) قرار دادهاند که نشانگر اهمیت این گناه است. با استناد به این حدیث تعدادی از علما سحر را از جمله گناهان کبیره دانستهاند.
سحر چگونه عمل میکند؟
هنوز به صورت دقیق معلوم نیست که سحر چگونه عمل مینماید. ولی قدر مسلم این است که ساحر از طریق گفتن بعضی از کلمات، و تکرار یا ورد نمودن بعضی از الفاظ و یا نوشتن آنها و دمیدن در گرهها و از این قبیل، بر برخی از قوی شر پراکنده در هستی از جمله برخی جنیات شرور تسلط پیدا میکند، و از طریق آنها دست به سحر و جادو میزند. پس این اجنّه و قوای شرّ هستند که با همیاری و همکاری و به امر ساحر و از طریق تسلط بر روح و روان برخی از اشخاص کارهایی را انجام میدهند که در حالات عادی اتفاق نمیافتد.
انواع سحر و صور آن
امام فخر رازی انواع سحر را ۱۰ بر شمرده و گروهی از علما ۱۳ و بعضی هم آن را ۳ قسم دانستهاند. لیکن همه این اقسام در دوگروه جمع میشوند:
سحر حقیقی: و آن جادویی است که حقیقت دارد و به گونه حقیقی و واقعی اتفاق میافتد. این سحر در خارج از تخیّل و ذهن انسان وجود خارجی دارد و از خود آثاری بر جای میگذارد، مانند: مریض شدن، مردن، میان زن و شو جدایی افتادن، مانع نکاح شدن و از این قبیل که نوعاً تأثیر گذاری بالای احساسات و عواطف انسان است.
سحر تخیلی: و آن سحری است که از طریق فریب و تمویه و تخیل صورت میگیرد، و بر قوه مخیله انسان تأثیر دارد، و به او چیزهایی را نشان میدهد که واقعیت و حقیقت ندارد. مانند سحر جادوگران زمان موسی(ع) که خدای تعالی در مورد جادوی شان فرمود: {قَالَ أَلْقُوْاْ فَلَمَّا أَلْقَوْاْ سَحَرُواْ أَعْیُنَ النَّاسِ وَاسْتَرْهَبُوهُمْ وَجَاءوا بِسِحْرٍ عَظِیمٍ} [الأعراف، ۱۱۶]
(گفت بیفکنید و چون افکندند دیدگان مردم را سحر کردند و آنان را ترسانیدند و سحری بزرگ آوردند).
آنها با سحر کردن دیدگان مردم، طنابهای خود را طوری در این دیدگان جلوه میدادند که گویا مارهایی است بزرگ و خطرناک، حال آن که طنابهایی بیش نبودند.
حکم آموزش سحر
علما اتفاق نظر دارند که آموختن سحر و ممارست و انجام ان حرام و یکی از گناهان کبیره است. در شرح صحیح البخاری از قول امام نووی نقل شده که بر این نظر اجماع علما صورت گرفته است. (فتح الباری، ج۱۰ ص ۲۲۴. المغنی، ج۱۰ ص ۱۰۴)
آیا ساحر به سبب سحر خود کافر میشود؟
جمهور علما ساحر و جادوگر را کافر میدانند. از نظر امام ابوحنیفه، امام مالک و امام احمد رحمهم الله، ساحر و جادوگر کافر است. اما امام شافعی در این مورد نظر مفصلی دارند. از نظر ایشان حکم ساحر و جادوگر وابسته به نوعیت سحری است که انجام میدهد، بر این اساس اگر سحرش موجب کفر بود کافر میشود و اگر نبود نمیشود و در حد گناه کبیره باقی میماند. (الأم، ج۱ ص ۳۹۱. فتح الباری، ج۱۰ ص ۲۲۵)
واقعیت این است که برخی از ساحران به خاطر آنکه بتوانند بر قوای شر ماوراء طبیعت تسلط پیدا کنند و یا رابطه ایجاد نمایند، مجبور میشوند تا برخی کفر گوییها و اعمال کفر آمیز را انجام دهند، ورنه آن شیاطین حاضر به همکاری با این ساحر و جادوگر نخواهند شد.
جزای ساحر
جمهور علما بر این نظرند که ساحر و جادو گر باید کشته شود و خونش مباح است. هدف از کشتن او صیانت جان، مال و زندگی مردم از شر سحر و جادوی اوست. بر این نظر امام ابوحنیفه، امام مالک، امام احمد رحمهم الله و بسیاری دیگر از علما و اندیشمندان دیگر قرار دارند. امام شافعی قتل ساحر را وابسته به عملی میداند که آنرا انجام میدهد و اثری که آن عمل از خود بر جای میگذارد. (تفسیر قرطبی، ج۲ ص ۴۸)
دلیل قتل ساحر روایتی است که از عمر فاروق (رض) که ایشان در زمان خلافت خویش به والیان نگاشتند که ساحر و جادوگر را بکشید. نیز از حفصه ام المؤمنین نیز نقل شده که کنیزشان ایشان را جادو نمود، و چون ایشان خبر شد فرمان داد تا آن جادوگر کشته شد. (مؤطا، ج۲ ص ۸۷۲)
علاج سحر
در این شکی نیست که سحر و جادو از خود آثار بدی بر جای میگذارد که موجب اختلال در روح و روان و زندگی انسانها میگردد و گاهی آنها را تا سرحد مرگ میکشاند. هر کدام از این عوارض از خود علاج خاص خود را دارد. ولی مهمترین علاج و مؤثر ترین آنها استفاده از کلمه درمانی است. قبلاً گفتیم که سحر از طریق کلمات و افسونها و شعرها و طلسمها صورت میگیرد، پس راه حل و علاج سحر نیز کلمات است. بهترین کلماتی که در معالجه سحر مفید است، کلمات قرآنی میباشد. از این کلمات باید در دو عرصه استفاده کرد:
– وقایه از سحر: اگر کسی صبح و شام آیه الکرسی را بخواند و همچنان سورههای مبارک اخلاص، فلق و ناس را در جریان روز تلاوت نماید، در حفاظت انسان از سحر و جادو بسیار مؤثرند و ای بسا که سحر بسیاری از ساحران از این طریق دفع میشود.
در کنار اینها شخص باید به نمازهای پنچگانه پایبند باشد. اگر کسی این نمازها را ادا نماید، قطعاً که سحر هیچ ساحر و جادوگری بر او تأثیر نمینماید و اگر هم تأثیر کند، این تأثیر بسیار محدود و اندک خواهد بود.
– علاج سحر: علاج سحر میتواند به یکی از دو صور ذیل یا هر دو صورت بگیرد:
۱- از طریق تلاوت آیات خاصی از قرآن کریم و دعاهای مأثور از پیامبر(ص) مانند: آیه الکرسی، سورههای اخلاص و معوذتین، آیات آخر سوره بقره، آیاتی که در باره سحر و جادو آمده، دعاهای مأثوری که در احادیث نبوی ذکر شده است.
۲- از طریق کمک گرفتن از علما و انسانهای صالح تا بر انسان رقیه شرعی بخوانند و دعا کنند و از این طریق نیروهای شری که وارد بدن انسان شده دفع شود و انسان به آرامش برسد.
در این که آیا مجاز است انسان برای دفع جادو، نزد جادوگران بروند دو قول از علما وجود دارد: برخی این کار را مجاز نمیدانند اما برخی دیگر میگویند اگر چارهای نباشد، شخص مسحور میتواند نزد جادوگر برود و از او کمک بخواهد تا با استفاده از علم و دانش جادو، فقط به دفع سحر و جادو انجام شده بپردازد و جادوی دیگری انجام ندهد.
نویسنده : دکتر عبدالمجید صمیم