مقالات و یادداشت ها

سعادت معنوی و روحی یا جسمی و مادی؟ (برگی از معارف عارفان)

به قلم: دکتر عبدالمجید صمیم

آوای سنت : در آموزه‌های عرفانی تفاوت بسیاری میان انسان و غیر انسان وجود دارد. این تفاوت در جسم و شکل و حس و ماده نه که به جان و روح است. عرفا نمی‌گویند جسمی و تنی لازم نیست، لیکن می‌گویند اعتبار و ارزش انسان به روح و روان اوست که حتی با مرگ انسان از بین نمی‌رود. جسم انسان از بین می‌رود و خاک می‌شود، اما روح انسان که اساس و جوهر اوست، همیشه ماندگار است و هیچگاه خاک نمی‌شود و فانی نمی‌گردد.

انسان می‌تواند هم به جسم خود سعادتمند باشد هم به روح خود و هر دو را در سفره گسترده سعادت جمع کند. ولی گاهی می‌شود انسان تنها به جسم خود سعادتمند باشد نه به روح خود، و یا به روح خود سعادتمند باشد نه به جسم خود. بسیاری از کسان از کمترین امکانات مادیِ زندگی برخوردارند، اما چون روحی بلند و پاک و مطهّر دارند شادمان و سعادتمندند.

جسم انسان با مادیات و حسّیات به اعتلا می‌رسد البته روح نیز نقش خود را در سلامت جسم و سعادت آن دارد. جسم معمولاً از طریق غذای خوب، میوه متنوع، استراحت و خواب کافی، ورزش، تفریح و سرگرمی، بر آورده ساختن نیازهای جسم و تن و از این قبیل به سعادت می‌رسد، و از طریق همین مادیات علیل و مریض و بیمار می‌گردد و چون دارو که آن هم حسی و مادی است بگیرد شفایاب می‌شود، اما روح انسان این‌گونه نیست.

شک نباید داشت که میان سعادت جسمی و سعادت روحی پیوند دو جانبه است، یعنی هرگاه جسم انسان سعادتمند گردد روح انسان نیز لا اقل از جهت جسم به فرحت و خوشی می‌رسد، و نیز اگر روح انسان در شادمانی و سرور باشد طبیعی است که جسم انسان نیز آسوده خواهد بود و از عوارض بیماری‌های روح در امان. ولی باید توجه داشت که نقش مادیات و سعادت جسم در سعادتمندی روح و روان بسیار اندک است. اعتلای روحی انسان که برای او سعادت و خوشبختی را به ارمغان می‌آورد در جایی دیگر است.

لیکن سوال اصلی اینجاست که آیا اعتلای انسان در سعادت و آسایش تن و جسم اوست یا در آرامش روح و روان او؟ و اگر قرار باشد انسان از میان آن دو یکی را بر گزیند کدام را باید برگزیند؟

در پاسخ باید گفت که بر اساس آموزه‌های اسلامی و عرفانی، انسان باید سعی و تلاش کند تا هم تن او در آسودگی و آسایش باشد و هم روح او در آرامش و آسودگی قرار گیرد. اما اگر ناگزیر از برگزیدن یکی از این‌ها باشد، قطعاً که باید سعادت روحی را برای خود برگزیند نه سعادت جسمی را، زیرا اگرچه جسم و تن انسان در آسودگی و آسایش باشد ولی چون به لحاظ روحی در آرامش قرار ندارد قطعاً که این آسودگی نمی‌تواند او را به آرامش کامل و سعادت وافر برساند. چه بسیارند انسان‌هایی که پول و سرمایه فراوان دارند اما سعادت و خوشبختی ندارند. کمی نیستند انسان‌هایی که بر اثر عدم آرامش روحی با وجود داشتن پول و سرمایه فراوان دست به خود کشی زده خود را به دیار عدم فرستاده‌اند، چنان‌که کم نیستند انسان‌هایی که از هیچ امکانات مادیِ برخوردار نیستند اما بسیار شادمان و خوشحالند.

در آموزه‌های اسلام تأکید شده که خوش بختی بیشتر در روح و روان است نه در جسم و بدن. البته از مجموع نصوص قرآنی و حدیثی و برداشت‌ها و تفاسیر علمای دینی از جیل صحابه و تابعان گرفته تا فقها و عارفان چنین دانسته می‌شود که هم جسم انسان در سعادت و خوشبختی او نقش دارند و هم روح او، لیکن اگر انسان میان یکی از این دو مخیر گردد باید آرامش روحی را برگزیند تا بتواند زندگی سرشار از سعادت داشته باشد.

اسلام به جهت اعتلا و سعادت روحی انسان بحث ایمان را مطرح کرده است. ایمانداری یک امر معنوی و روحی است اگرچه آثار آن در جسم و تن انسان نیز مشاهده می‌شود. وقتی قرآن کریم می‌فرماید:

{إِنَّ الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ وَأَقَامُواْ الصَّلاَهَ وَآتَوُاْ الزَّکَاهَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ} [البقره، ۲۷۷] (آنانی‌که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده‌اند و نماز بر پای داشته و زکات داده‌اند برای آن‌ها مزدشان در پیشگاه پروردگار شان است و نه خوفی است بر آن‌ها و نه هم آن‌ها غمگین می‌شوند).

منظور قرآن دقیقاً انگشت اهمیت گذاشتن بر ایمان و عمل صالح است، زیرا هم ایمان مهم است و هم عمل صالح که بهترین نمایاننده هر دو ادای نماز و پرداخت زکات است.

در این آیه باید دقت کرد. وقتی انسانی ایمان آرد و عمل صالح انجام دهد و نماز بگذارد و زکات بدهد طبیعی است که برای او مزدی نزد پروردگار اوست که همان سعادت و خوشبختی دائمی و ابدی است. از چنین شخصی ترس و حزن و اندوه دور می‌گردد و او نباید از هیچ چیزی بیم داشته باشد.

برچسب ها

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن