طبقات مجتهدین و فقهاء
آوای سنت : در مورد علم فقه و اجتهاد، فقهاء به هفت طبقه تقسیم میشوند که بالاترین طبقه یعنی اولین گروه فقهاء، مجتهدین فی الشرع یا مجتهدین مطلق نام دارند. اینان با صرف عمر گرانبهای خود و با تحمل تمامی مشقتها و مرارتها توانسته اند از آیات قرآن کریم و با توسل به احادیث رسول اکرم صلی الله علیه و سلم اصولی تدوین کرده و طبق آن اصول، احکام شرعی و فروعات احکام را از آنها استخراج نمایند. فقهاء این طبقه اگر چه بسیار بوده اند اما با گذشت زمان و عدم وجود افرادی که از اجتهاد آنان متابعت نمایند، منحصر در چهار نفر شده اند که به ترتیب حضرت امام اعظم ابوحنیفه ـ حضرت امام مالک ـ حضرت امام شافعی ـ حضرت امام احمد بن حنبل رضی الله عنهم اجمعین هستند. اینان مجتهدین مطلق یا مجتهدین فی الشرع نام دارند و رئیس و سر سلسله ی مذهب بشمار میروند.
دومین طبقه از مجتهدین، مجتهدین فی المذهب نام دارند. همانند شاگردان امام اعظم ابوحنیفه، حضرت امام زفر ـ حضرت امام ابویوسف ـ حضرت امام محمد شیبانی رحمهم الله تعالی. اینان با استفاده از ادله و اصول مقرره توسط رئیس مذهب، بسیاری از احکام فقهی را استخراج کرده و بیان نموده اند. اینان در اصول، تابع استاد خود بوده اما در فروع، صاحب نظر هستند و هر کدام دارای رای و نظر خاص خود بوده اند. به عقیده ی برخی از فقهاء، سه شاگرد امام اعظم ابوحنیفه با آنکه به درجه ی مجتهد مطلق رسیده اند اما به جهت رعایت احترام استاد، اقدام به تاسیس یک مذهب جداگانه نکرده بلکه همچنان تابع استاد خود در اصول وی بوده و مقلد ایشان در اصول بوده اند
سومین طبقه ی مجتهدین، مجتهدین فی المسائل نام دارند. این افراد در مورد مسائلی که از مجتهدین طبقات بالاتر هیچگونه روایت و یا اشاره ای نشده است، اجتهاد نموده و حکم آنان را بیان نموده اند. اینان کاملا مقلد بوده و به هیچوجه توانایی مخالفت هم در اصول و هم در فروع را با صاحب مذهب ندارند. اینان بزرگان متاخرین محسوب میشوند و فقط قادر به بیان مسائل ناگفته ی مجتهدین ما فوق خود هستند. از مجتهدین بنام این طبقه میتوان امام خصاف ـ امام طحاوی ـ امام معروف کرخی ـ شمس الائمه الحلوائی ـ امام سرخسی ـ امام علی البزدوی ـ امام قاضیخان ـ برهان الدین و شیخ طاهر را نام برد.
چهارمین طبقه از مجتهدین، اصحاب التخریج نام دارند. این افراد نیز قادر به اجتهاد و توانایی خروج از اصول و فروع مدون توسط صاحب مذهب نبوده بلکه فقط قادر هستند به خاطر تبحر و مسلط بودن به تمامی اصول و فروع مذهب، مجملات و مسائلی که از مجتهدین ما فوق، مبهم و یا مجمل مانده اند، با رعایت نظیر و تطبیق با دیگر مسائل بیان شده، حکم آنرا بازگو نمایند. امام رازی و فقیه جرجانی از بزرگان این طبقه بشمار میایند.
پنجمین طبقه از طبقات فقهاء، اصحاب الترجیح نام دارند. این افراد نیز کاملا مقلد بوده و به هیچوجه توانایی خروج از اصول و فروع مذهب را ندارند. اما اینان به خاطر تسلط بر اصول و همچنین احاطه به تمامی مسائل فروع، میتوانند بین دو روایت، روایت صحیح و روایت ضعیف را ترجیح دهند. اینان قادر هستند بین مسائل گوناگونی که از صاحب مذهب و یا مجتهدین دیگر بصورت مختلف ذکر شده اند، روایت اولی و مناسب حال مقلدین را انتخاب نموده و ترجیح نمایند. از بزرگان این طبقه میتوان به امام قدوری ـ مرغینانی ـ علی الرازی ـ ابن کمال ـ العمادی و ابن همام اشاره نمود.
ششمین طبقه از طبقات فقهاء، اصحاب التمییز نام دارند. اینان فقط قادر به شناسایی روایتهای اقوی ـ قوی ـ ظاهر مذهب ـ روایت ظاهر ـ روایت نادر هستند و به خاطر شناسایی و شناخت خود از روایتها، در کتابهای خود هیچگونه روایت مردود و یا ضعیفی را نقل نمینمایند.
هفتمین نوع فقهاء، اصحاب التقلید نام دارند. یعنی کسانیکه دارای هیچیک از مهارتهای طبقات فوق را نداشته و فقط و فقط قادر به تقلید هستند. کسانیکه از هر گونه اظهار نظر و یا اجتهاد و یا تخریج یا ترجیحی عاجز و ناتوان هستند. این افراد به هیچوجه نمیتوانند بین روایتهای قوی و ضعیف تفاوتی قائل شده و بعضا اقوال و مسائل مجمل فقهاء ما فوق را تبیین نمایند. وظیفه ی این افراد فقط و فقط تقلید است و دیگر هیچ.
معتبر ترین گروه در مذهب، طبقه ی اول سپس طبقه ی دوم و بدین ترتیب تا طبقه ی هفتم ادامه مییابد. پائین تر از طبقه ی هفتم، کسانی قرار دارند که هیچگونه اطلاعی از دین و شریعت نداشته و جزء عوام الناس محسوب میشوند. اینان به علت اینکه هیچگونه اطلاعی از جزئی ترین مسائل فقهی ندارند و از هیچکدام از ادله و براهین مسائل، بی اطلاع هستند از طبقات فقهاء بشمار نمیایند.
اکنون با توجه به تفاصیل فوق، متوجه میشویم همه ی ما چاره ای به جز تقلید از مجتهدین نداریم. وظیفه ی ما فقط تقلید است و چیز دیگری نیست. ما چگونه میتوانیم بدون در نظر گرفتن رای و نظر مجتهدین، حکمی بر خلاف نظر آنان صادر کنیم؟
کانال حوزه علمیه عرفان آباد