آوای سنت : دو روز قبل از عید قربان، مادرم را برای تزریق واکسن کرونا (سینوفارم) به مرکز واکسیناسیون بردیم. در بین راه وقتی به شلوغی محل واکسیناسیون و معطلی در صف فکر میکردم، کلافه میشدم، اما وقتی به محل موردنظر رسیدیم، برخلاف تصورم خبری از صف و شلوغی و ازدحام نبود؛ اینهمه درحالیست که جمعیت زیادی از مردم شهر ما پنجاه سال به بالا دارند.
وارد سالن خیلی بزرگی شدیم که چندین ردیف صندلی پلاستیکی سفیدرنگ انتظار مراجعین را میکشید و تعداد زیادی پرسنل که در هر گوشهای از سر بیکاری با هم مشغول صحبت بودند. بعد از ثبت نام برای تزریق به آن سوی سالن رفتیم و بعد از تزریق واکسن و شنیدن توصیههای پرستار، از محل واکسیناسیون خارج و راهی منزل شدیم. همهاش ۱۰ دقیقه هم طول نکشید.
خیلی متأسف شدم که مردم شهر ما این فرصت را غنیمت نمیشمارند و هیچ علاقهای به تزریق واکسن نشان نمیدهند. در این روزهای بحرانی که عزیزان ما مثل برگ خزان یکییکی میافتند و روزی نیست که خبر وفات عزیزانی را نشنویم، تزریق واکسن بدونشک یک راهحل برای برون رفت از این بحران است.
از دیگر شهرهای کشورمان خبر صفهای طولانی و خوابیدن در صف نوبت واکسن به گوش میرسد و حتی کلیپهایی از زدوخورد و کتککاری در صف واکسن پخش شده است، ولی اینجا بازار شایعات علیه واکسن داغ است. وقتی کرونا آمد همه برای ساخت واکسن دعا میکردند و حالا که واکسن آمده همه فراری شدهاند!
هر نوع واکسنی شاید چند درصدی عوارض داشته باشد ولی درهرحال نفع آن زیاد است و به ریسکش میارزد.