آوای سنت : هر از چند گاهی تعدادی انگشت شمار از انسانهای بیمار و حاقد، به منظور کسب شهرت و جایگاه اجتماعی، دست به توهین به رموز اسلامی اعم از قرآن کریم و حضرت پیامبر اکرم (ص) میزنند. اینها انسانهایی هستند که عقده حقارت از کودکی در وجود آنها ریشه دوانیده و اکنون این عقده انفجار کرده و آنها را واداشته است تا دست به اقداماتی بزنند که نه عقل و خرد انسانی سلیم آن را قبول میکند و نه دمکراسی که آن را منهج و شیوه زندگی خود میدانند.
به راستی آیا قرآن میسوزد یا میسوزاند؟!
پاسخ آن را باید در طول تاریخ نزول قرآن کریم تا زمان حاضر جستجو کرد. دقت در این دوره به خوبی برای ما نمایان میسازد که قرآن کریم نمیسوزد ولی میسوزاند. اما چگونه؟!
چهارده قرن است که قرآن چون خورشیدی میفروزد و نور و گرما میبخشد. هر گاه انسان بتواند فروغ خورشید را خاموش کند، میتواند ادعا کند که فروغ قرآن را خاموش میکند. و اگر با فرض محال بتواند خورشید را خاموش کند، اما با آنهم هرگز نمیتواند فروغ قرآن را خاموش نماید، چون خورشید قرآن، برای آن نیست که کور گردد و خاموش شود، این کتاب آمده تا همیشه بدرخشد و پرتو افشانی کند و با پُف و دم کوتاه حاقدان و کوردلان خاموش نمیشود.
چراغی را که ایزد بر فروزد گر ابله پُف کند ریشش بسوزد
قرآن برای آن نیامده تا بسوزد. اگر قرآن میسوخت باید در طول این قرنها توسط آتش افروزان میسوخت و محو میگردید. چقدر با این کتاب دشمنی ورزیدند؟! از هنگام فروغ این کتاب در غار حراء تا زمان حاضر؛ اما نتیجه معکوس بود.
در زمانیکه قرآن سوزان عهد پیامبر(ص) همچون ابولهب، ابوجهل، ولید و دیگران میخواستند فروغ قرآن را خاموش کنند تا حالا این فروغ در وسعت و گستردگی بوده است. در زمان بولهب و بوجهل پیروان قرآن از مکه فراتر نمیرفتند، اما اکنون با وجود همه این اهانتها و دسیسهها، پیروان قرآن به بیش از یک میلیارد و نیم میرسد، و کمتر نقطهای از جهان را میتوان یافت که در آن آیات پاک کتاب الهی تلاوت نشود. فروغ قرآن محدود به زمین نبوده بلکه فضا را در نوردیده و امروز در برخی از فضا پیماها که پیروان قرآن در آن حضور دارند، آیات این کتاب آسمانی زمزمه میشود.
حضور قرآن در تمام صحنهها چون حضور خورشید است. در دانشگاهها، در مراکز علمی جهان، در سازمانهای بین المللی، در نهادهای دولتی کشورها، در رواقهای مساجد و معابد، در خانههای اهل تحقیق و مطالعه، در آزمایشگاهها، در سایتها، در فضاهای مجازی، در محافل و مجالس مختلف و… خلاصه کمتر جایی را میتوان یافت که این حضور پُر رونق نباشد.
با اینحال جای دیگری هم محل استقرار قرآن است که از همه اینها مهمتر است، و آن دلهای پاک مؤمنان است، مسلمانانی که قرآن را در اعماق دل خود جای دادهاند. مؤمنان سایر ادیان نیز به عظمت این کتاب با عظمت اعتراف دارند. میتوان این مطلب را از سخنان بسیاری از کشیشان و حاخامانی که نتوانستند احساسات خود را در قبال قرآن پنهان کنند استشمام کرد.
پس قرآن نیامده است که بسوزد و نه هم میسوزد، اگر میسوخت باید تا حالا دشمنانش آن را از صحفه روزگار محو میکردند و میسوختاندند. قرآن آمده است تا بسوزاند. قرآن آمده تا شرک، بت پرستی، خود پرستی، ظلم، ستم، بی عدالتی، جهالت و نادانی، زورگویی، تعدی و تجاوز، خشم و قهر، خرافات، خزعبلات، توهمات، و… را بسوزاند و به جای آنها عقاید و باورهای درست، شریعت روشن، عشق و محبت، صفا و صمیمیت، عدالت، علم و دانش، حق و حقوق، احترام، اعتراف به منزلتهای و مقامهای انسانی، و… جایگزین سازد.
انسانهای حاقد و بیمار که گرفتار عقده حقارتند، هرگز نمیتوانند قرآن را بسوزانند. شاید بتوانند اوراق آنرا آتش بزنند، اما هرگز نخواهند توانست آیات آنرا و ارزشهای والای آنرا بسوزانند. امروزه صدها هزار مؤمن این قرآن را در سینه و حافظه دارند و چه تعداد دیگری که میخواهند افتخار حفظ این کتاب را در سینهها حاصل کنند.
قرآن همه روزه جایگاه خود را در میان جوامع اسلامی مییابد. نفوذ قرآن در دلهای بشریت رو به گسترش است. هر لحظه بر پیروان قرآن کریم افزوده میشود. و این همان چیزی است که موجب خشم جمعی از اهل الحاد شده و احساس حقارتشان آنها را وا داشته تا دست به چنین اعمال پلشتی بزنند.
این انسانهای حاقد قرآن را نه که خود را آتش میزنند. اینها هم اکنون در آتش خشم میلیونها انسان مسلمان و حتی غیر مسلمان میسوزند. آنها منفور اکثریت قریب به اتفاق انسانها حتی غیر مسلمانان هستند، چون همه بر شناعت و پلشتی کار آنها واقفند و نمیپذیرند که چنین کارهای پلیدی به جوامع انسانیِ دارای علم و دانش و فرهنگ نسبت داده شود.