نامهای به علما در مورد کرونا و نماز جمعه و جماعات
آوای سنت : از علما و مفتیان عزیز تقاضا میشود که به نکات زیر توجه کنند:
حفظ جان نخستین و مهمترین ضرورت از ضرورتهای دین است و توقف موقتی جمعه و جماعات را میطلبد.
بینید: تمام احکام اسلام در راستای ضروریات پنجگانه قرار دارند که عبارتند از:
۱- حفظ جان. (مثلا حرام بودن قتل نفس و فرض بودن قصاص برای حفظ جان است.)
۲- حفظ دین. (مثلا دعوت و تبلیغ برای حفظ دین است.)
۳- حفظ النسل. (مثلا حرمت زنا برای حفظ نسل است.)
۴- حفظ العقل. (مثلا حرمت شراب برای حفظ عقل است.)
۵- حفظ المال. (مثلا حد سرقت برای حفظ مال است.)
اکثر علما حفظ نفس را بر حفظ دین مقدم میدانند و اصل هم همین است، چون جان محل دین است و اگر جان نباشد دین محلی از اعراب ندارد.
میگویند نماز جمعه فرض است که با نص «فاسعوا إلی ذکر الله» فرض شده و نصی برای توقف آن وجود ندارد.
اول این که توحید و شهادتین در فرض بودن بر نماز مقدم هستند، با این وجود به خاطر حفظ جان برداشته میشوند.
مثال: اگر کسی را مجبور به کفرگویی کردند میتواند این کار را بکند، چنان که عمار را مجبور به تعریف از خدایان و دشنام به پیامبر کردند و خداوند آیه نازل فرمود:
«إِلَّا مَنْ أُکْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِیمَانِ» [النحل : ۱۰۶].
«مگر کسانی که به زور وادار به اظهار کفر میگردند و در همان حال دلهایشان ثابت بر ایمان است.»
توجه: در بحث زور و اکراه بهتر است مسلمان به خاطر اعلای کلمه الله در مقابل دشمنان به عزیمت عمل کند و مرگ را ترجیح دهد ولی در بحث کرونا به دلایلی که ذکر میکنم – مثل بلای آسمانی بودن این این ویروس و سرعت انتشارش حتی با عطیه و سرفه و نفس و لمس – فتوا دادن به عزیمت جایز نیست.
دوم برای حفظ جان خوردن گوشت مردار و خوک و… که حرام هستند هم جایز است. خداوند متعال به صراحت میفرماید:
«فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَلَا إِثْمَ عَلَیْهِ» [البقره : ۱۷۳] «ولی آن کس که مجبور شود (به خاطر حفظ جان از اشیاء حرام بخورد) در صورتی که متجاوز (از حدّ سدّجوع) نباشد و بیخودی تکرار نکند، گناهی بر او نیست.»
به این معنی که اگر در جایی جانش از گرسنگی در خطر افتاد به اندازهی سد جوع میتواند از مواردی که به نص قرآن حرام است مثل گوشت خوک و مردار و شراب و… هم بخورد.
خدا بیامرزد سفیان ثوری را که جملهای گفت که تا قیام قیامت فرا راه فقها و علما قرار دارد:
«إِنَّمَا العِلمُ عِندَنَا الرُّخصَهُ مِن ثِقهٍ، فَأَمَّا التَشدِیدُ فَیُحسِنُهُ کُلُّ أَحَدٍ» (جامع بیان العلم وفضله، ابن عبد البر، ۲ / ۴۸۵)
«علم واقعی نزد ما گرفتن رخصت از فرد مورد اعتماد است، سختگیری را که هر کسی خوب بلد است.»
یکی از بزرگترین وظیفهی فقهای حقیقی و مورد اعتماد ارایهی رخصت و راه حل برای مشکلات مردم است ورنه سختگیری را که هر کس بلد است. هر کس بلد است حکم صادر کند و بگوید: طلاق است… ربا است… حرام است… کفر است… شرک است… بدعت است… و در این قضیه بگوید با توکل به خدا جمعه و جماعات را میخوانیم و هر چه میشود از خدا میشود… فقیه واقعی باید راه حلی پیدا کند که طلاق واقع نشود، معامله ربوی نگردد، چیزی حرام نشود، حکم کفر واقع نشود، حکم شرک واقع نگردد، حکم بدعت جاری نشود و جان مردم به خطر نیفتد!
ببینید امام ابو حنیفه در مورد یکی از فرائض چگونه راه حل ارائه میدهد:
مردی قسم طلاق خورد که در روز رمضان با زنش نزدیکی کند. کسی نتوانست راه حلی برای این که طلاق واقع نشود پیدا کند. نزد امام ابوحنیفه رفتند و این سؤال را از ایشان پرسیدند. امام ابوحنیفه گفت: با زنش به مسافرت برود و در روز رمضان با او همبستر شود. (ر. ک: غرائب القرآن ورغائب الفرقان، نیشابوری، ۱/ ۲۳۱)
پر واضح است مسلمان عاقل چنین قسمی نمیخورد، ولی اگر یکی چنین قسمی خورد، چگونه مانع جدایی بین او و همسرش شویم؟
کاش میشد در موضوع کرونا میگفتیم به شهری دیگر بروند و آن جا نماز بخوانند ولی علما و مفتیان عزیز! این کرونا با همهی مریضیها فرق دارد. اول این که دیگه ما را به شهر و کشوری دیگر راه نمیدهند و اگر هم راه دهند شاید کسی ناقل باشد و آن بیچارهها را هم آلوده کند.
نویسنده : محمد ابراهیم ساعدی رودی – دکتری تفسیر و علوم القرآن
در این باره بیشتر بخوانید