آوای سنت : هجده سالگی و بالاتر سن انس گرفتن با جرم و جنایت نیست، سن تماشای صحنههای دلخراش و عادت کردن به دیدن آنها نیست. گرچه هیچ جرم و جنایتی از انساننمایان بعید نیست و به قول مولانا: «آدمی خوارند اغلب مردمان” اما انسان راستین در هیچ سن و سالی از تماشای خشونت عریان لذت نمیبرد و هرگز به آن خو نمیگیرد.
انتشار بیپروای چنین اخبار و تصاویری روح و روان انسان را زخمی میکند.متأسفانه آمار خشونتهای خانگی و خانوادگی به طرز هولناکی در حال افزایش است و این امر از هشدار و زنگ خطر گذشته و بدبختانه اشکالی از خشونت به اکثر خانوادهها راه یافته است، دعواهای هرروزه و هرشبی، فحش و ناسزا به زنان و مادران، کتککاری و اسیر کردن بانوان در زندان خانه، ادبیات زشت و مستهجن برخی جانوران بیمایه در کوچه و پارک و خیابان و اماکن عمومی، و دهها و صدها مورد نابودگر و سهمناک دیگر، چشم و گوش و قلب هر انسان زندهای را آزار میدهد و این آزار مداوم روان انسان را افسرده و پریشان میکند.
قطعاً این همه خشم و خشونت علل و اسباب گوناگونی دارد، از اقتصاد و فرهنگ تا دین و سیاست، و نشان کردن یک دلیل امری دشوار و بلکه ناشدنی است، اما بیگمان برخی علل از دیگر علتها قویتر و قاتلتر است، شاید یکی از آنها فهم غلط و بسیار غلط از دین و به ویژه موضوع «ناموس» است، آنجایی که خون جلوی چشم افراد را میگیرد و شگفتا غالباً زنان قربانیان این ماجرا هستند.
جای آن است که عالمان وارسته و دانا، با تبیین دقیق حقوق خانواده و مخصوصاً موضوع ناموس در این باب ورودی تازهتر و قویتر داشته باشند، اگر مسلمان هستیم باید بدانیم که از محمد(ص) مسلمانتر نیستیم، به او نگاه کنیم، به یاران او بنگریم، به انسانهایی که یکی خورشید و دیگران ستارههای آسمان لطافت و مهربانی بودند، و هرگز به آزردن موری راضی نمیشدند. اگر هم مسلمان نیستیم، به غرب بنگریم، ببینیم آنها چگونه با درخت و پرنده و زن و فرزند و شهروند و همسایه رفتار میکنند.
خشونت با روشن کردن جاروبرقی در نیمهشب، جیغ و داد در نیمهروز، عربده در خیابان، حقخوری در مغازه و اداره، کلمات رکیک در ادبیات روزمره و… در ما رسوب میکند، و ممکن است در جایی ناگهان به فجایع هولناکتر ختم شود. هیچ کس تنها نیست، و هر کس هر جا مشغول زشتی و تباهی است، در واقع دارد رنگ زشتی و تباهی بر چهرهی انسان و اجتماع میپاشد.