اهل سنت ایرانمذاهب و خطبه ها

ترک احتیاط،جهالت است!

آوای سنت : این روزها که بحث تصادفات در جاده ها داغ است و نوعی تنفر عمومی از تخلفات رانندگی اظهار می شود، متأسفانه هنوز هم کسانی با پیش کشیدن بحث حتمیت تقدیر، به توجیه بی احتیاطی ها می پردازند و بدفهمی خویش را همچون سمی خطرناک به فرهنگ عمومی تزریق می کنند!
راست است که تقدیر، برگشت ناپذیر و حتمی است و نیز، (اگر تیغ عالم بجنبد ز جای،نبرد رگی تا نخواهد خدای)

؛ اما نمی توان از این مقدمه،بی توجهی به اسباب و توصیه های احتیاطی را نتیجه گرفت ؛توکل و ایمان به تقدیر،به معنای ترک اسباب نیست
؛به روایت کتاب صحیح الترغیب (شماره ۳۰۷۸) پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم که قطعاً از همه بیشتر و عمیق تر به قضا و قدر باور داشت، می فرمود:

“من رکب البحر عند ارتجاجه فمات، فقد برئت منه الذمه”

یعنى: ” هر که در حالت طوفانی و موّاج بودن دریا به آب بزند و غرق شود، مسئولیتی بر عهده من نخواهد بود “!

اگر توکل بر اسباب شرک و بی دینی است ، بی احتیاطی و ترک اسباب به بهانه تقوا و توکل نیز، عین جهالت است؛ جهل نیز همانند شرک ویرانگر و نکوهیدنی است؛ کار مسلمان فراهم کردن اسباب و عوامل و سپس واگذاری نتیجه به خدای متعال است . توصیه به جهالت و ترک اسباب، کژاندیشی آشکار و برآمده از فقدان آگاهی دینی است؛

به قول صاحب کتاب شفاء العلیل:
“یکی از بزرگترین جنایت ها بر ضد شریعت،القای این توهم به ذهن هاست که لازمه ایمان و توکل ترک اسباب است”.
اگر معنای توکل و ایمان به قضا و قدر ، تعطیل و بیکارگی ، بی احتیاطی و ترک تلاش و برنامه ریزی می بود،پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم می بایست بیش از همه تنبل و بی نظم و بی پروا می بود؛حال آن که سراسر زندگی آن حضرت، کوشش و تلاش ،احتیاط و برنامه ریزی بود و بر کسی که شترش را به تعبیر عوام به امان خدا رها کرده بود فرمود ؛ که ابتدا شتر را ببند و سپس بر خدا توکل کن:

گفت پیغمبر به آواز بلند
با توکل، زانوی اشتر ببند
گر توکل می کنی در کار کن
کشت کن،پس تکیه بر جبار کن!

درست است که سرنوشت ما مقدر است و خدا نیز کافی است ؛اما نباید از این مقدمه شرعی، نتیجه خلاف شرع در آوریم و نباید تقدیر یا کفایت خدا را به ناحق، بهانه بی انضباطی و بی احتیاطی خویش سازیم و به کژ راهه جهالت بپیچیم.

؛نمی توان به میان دریای مواج و توفانی پرید و توقع ایمنی و سلامت داشت! قضا و قدر، یک نگرش پس رویدادی و مبتنی بر باور به یگانگی خداوند در اداره کائنات است نه یک تدبیر پیش رویدادی یا دستورالعمل اجرایی؛چیستی معنا و محتوای آن را باید از خود شرع گرفت نه از قیاس های خودسرانه.
؛ خدای متعال هم تشریع دارد و هم تقدیر که اولی آشکار و عملی و دومی پوشیده و نظری است؛چرا آشکار را به بهانه ناپیدا، تعطیل می کنیم؟! دستور العمل زندگی،شریعت است نه قضا و قدر که از جنس نگاه فلسفی است؛ توجیه بی احتیاطی به بهانه تقدیر، عین جهالت و یک جنایت فرهنگی آشکار است.
؛ به تعبیر بیدارگر امام عبدالقادر گیلانی، دیندار راستین کسی است که با تقدیر خدا به مصاف تقدیر دیگرش مثلاً با تقدیر دارو به جنگ تقدیر بیماری و با تقدیر علم به جنگ تقدیر جهل برود و با مقدر بستیزد نه این که بسازد!

برچسب ها

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن