آوای سنت : برخی از مردم دوستتر میدارند خود را پیرو سلف بدانند. احیاناً برخی از اینها از روی جهالت و نادانی و نداشتن علم کافی بر علیه امام ابوحنیفه (رح) موضع میگیرند و شخصیت ایشان را زیر بمباران انتقادی خود قرا میدهند که بیشتر برخاسته از نبود آگاهی است تا بر خاسته از عقل و منطق و فهم عمیق و درست.
باید گفت اگر بحث سلف باشد امام ابوحنیفه (رح) در رأس سلف صالح از جیل تابعان قرار دارند، زیرا ایشان در ربع چهارم قرن اول هجری که اولین مرتبه را در میان قرون ثلاثه دارد، تولد شدند و نشو و نما کردند، و بنا بر برخی گزارشات مستند تاریخی و به تصریح نویسنده و مؤرخ بزرگ جهان عرب خالد عوسی الأعظمی ایشان با جمعی از اصحاب ملاقات داشتهاند. بنا بر این امام ابوحنیفه (رح) هم از جمله تابعان و بلکه سرلوحه آنها هستند.
امام شخصیتی چند بُعدی داشتند: از یکسو تاجری بودند که در پارچه بیشتر خز تجارت میکردند، و این پیشه را از آبا و اجداد خود به ارث برده بودند، و از سوی دیگر در علم کلام و مناظره به حدی تبحر داشتند که در همه مناظرات خود که با طبقات مختلف اعم از ملاحده، قدریه، جبریه و غیره داشتند، خیلی راحت و زود میتوانستند اهل این مذاهب را به حجت و برهان مغلوب خود بسازند، نه اینکه مانند بسیاری از ضعفای نفس که مخالفان فکری خود را متهم به انواع انحرافات میکنند، ایشان از این شیوه شکست خوردگان بهره برند.
و نیز در فقه که بحری بودند پر از طلاطم و مواج که تا امروز فقه برخاسته از ایشان موج میزند و میخروشد و جهان اسلام را آبیاری میکند. در زهد و عرفان که نپرس. ایشان اهل طاعت و عبادت و شبزندهداری و دعا و نیایشها و ملازم قرآن کریم بودند که در هر سال باربار قرآن کریم را از اول تا آخر ختم مینمودند.
روی این اساس میتوان جوانب شخصیت ایشان را که از خصوصیات سلف و گذشتگان صالح امت است، اینگونه خلاصه کرد:
– داشتن دانش عظیم اعتقادی و کلامی و مهارت در فن مناظره که ایشان را در سرلوحه سلف صالح در عرصه اصول دین قرار میدهد. امام با تألیف کتاب الفقه الأکبر اصول و مبانی کلی معتقدات واجب بر مردم را به گونه واضح و مشخص که بر گرفته از کتاب الله و سنت رسول الله و فهم اصحاب و تابعان بوده بیان کردهاند. روی این اساس عقاید و باورهای ایشان عیناً باورهای اصحاب و یاران پیامبر اکرم(ص) است.
– داشتن دانش عظیم فقهی که ایشان را در سر لوحه ائمه فقه قرار داده است. لقب امام اعظم طوری که در حلقات گذشته گفتیم به این منظور به ایشان داده شده که امام در میان ائمه فقه نقش استاد، مرشد و رهنما را داشتند، طوری که در حلقه درس و بحث ایشان هماره امامان دینی مینشستند، و از دریای بیکران دانش ایشان درّ و یاقوت و صدفهای بی مثیل میگرفتند.
– زهد و تقوا و بودن از اهل ذکر و ورد و طاعت و عبادت به گونهای که شب ها را با نماز و تلاوت قرآن کریم زنده نگه میداشتند، ایشان با این اعمال در واقع به صفای دل و باطن از آلودگیهای مختلف میپرداختند و از این جهت در قمه و قله عرفان اسلامی قرار داشتند، زیرا معرفت ایشان نسبت به پروردگار و انسان و هستی و رابطهای که باید میان اینها بر قرار باشد، به حدی وسیع، مستدل و بر خاسته از ایمانیات و عرفان اسلامی است که ایشان را امام زهّاد و عارفان قرار داده است.
– تجارت پیشگی که برای یک عالم دین ارزش و اهمیت بسیاری دارد. زیرا آن عالم را از احتیاج مردم رهایی میبخشد و او را بی نیاز از دیگران میگرداند. متأسفانه بسیاری از علما بودند و هستند که از دین به عنوان وسیلهیی برای کسب معیشت استفاده میکردند و میکنند و یا آن را بستری برای کسب شهرت و قدرت قرار میدهند.
از اینها که بگذریم قدرت معنوی امام کششی داشت که همه را مجذوب خود مینمود. این قدرت برخاسته از زهد و تقوای شان بود و نیز از عرفانی که در دل خود حمل میکردند و در اعمال خویش به ظهور میرسانیدند به خصوص شب زندهداری ها و اوراد و اذکاری که در نیمههای شب با ریختن آه و اشک و نالههای جانسوز همراه بود.
با همه اینها اخلاق عالی امام که عصاره اخلاق سلف صالح امت است چون نگینی درخشان در سیرت و زندگی ایشان میدرخشد و ایشان را در زمره انسانهایی قرار داده که تلاش میکردند قرآن کریم و سنت و روش انبیای الهی به خصوص سید المرسلین اخلاقشان باشد.
با اینحال باید تصریح کرد که با همه این مزایا اما امام سلفی به معنی امروزین نبودند، چون این مباحث تازه به این شکل در میان امت در آمده است. امام خود از ائمه و پیشوایان سلف و گذشتگان امت و خیر القرون اسلام هستند و پیروی از ایشان و مذهب کلامی و فقهی شان در واقع پیروی از همان گذشتگان امت است.