ویژگیهای مذهب حنفی / بازرگانی که از کسب دست خویش معیشت میکرد
قسمت دوم: معرفی مؤسس مذهب (3)
آوای سنت : ( بخش دوم را اینجا بخوانید)
این خیلی مهم است که یک عالم دین، یک فقیه، یک مفتی و حتی یک امام، از کدّ یمین و دسترنج خود معیشت خویش و عیالش را بگذراند، تا که نزد دیگران سرافکنده نباشد، تا که در تشکل دیدگاههای فقهی ملاحظات دنیوی و منافع شخصی مد نظر قرار نگیرد. عزت علم به عزت عالم و عزت عالم به عزت علم است، پس هر دو باید عزت یکدیگر خویش را حفظ کنند و نگهدارند.
هر مسلمان و هر عالم باید در جهت تأمین نیازهای زندگی خود سعی و تلاش کند. نباید انسان مسلمان وابسته به دیگران و بار دوش سرمایهداران باشد. به خصوص اگر پیشوای مردم است، تا که مردم از او الگوی بد نگیرند و متکی به دیگران نگردند. پیامبر اکرم (ص) پیوسته توصیه و تأکید داشتند تا هر مسلمانی چه عالم یا غیر عالم از دسترنج خود بخورد و بار دوش دیگران نباشد. به خصوص اگر این دسترنج از باب تجارت باشد. این فرموده پیامبر اکرم(ص) نصب العین همه باید باشد که: «تاجر امین، صادق و مسلمان در روز قیامت با شهداست». (ابن ماجه، ج ۳ ص ۳۷۲)
این داستان نیز خالی از لطف نیست:
روزی مردی از انصار خدمت رسول الله (ص) آمد و از ایشان تقاضای کمک و مساعدت مادی نمود. ایشان خطاب به او فرمود: آیا در خانه تو چیزی پیدا نمیشود؟! گفت: میشود. فرشی دارم که بر آن میخوابم و ظرفی دارم که با آن آب مینوشم. فرمود: آنها را بیاور! و او آورد. پیامبر(ص) خطاب به اصحاب فرمود: چه کسی اینها را میخرد؟! کسی گفت من به یک درهم میخرم. رسول الله (ص) فرمود: چه کسی بیشتر میخرد؟ مردی گفت من به دو درهم میخرم. پیامبر (ص) آنها را فروخت و دو درهم را به آن مرد انصاری داد و گفت با یکی برای خانوادهات غذا بگیر و با دیگری داسی بخر و بیا. و چون اینکار را کرد رسول الله (ص) به او گفتند این داس را بگیر و هیزم جمع کن و در بازار بفروش و تا پانزده روز اینجا نیا. آن مرد چون این کار را کرد در طی این مدت مالک ده درهم شد که با آنها برای خانوادهاش لباس و غذای فراوان خرید. نبی مکرم(ص) خطاب به او فرمود: این برای تو بهتر است از اینکه در روز قیامت بیایی و در پیشانی تو به سبب تکدیگری خالی سیاه باشد. (ابوداود)
سیدنا ابوحنیفه (رح) به این توصیه عمل میکرد و تا پایان تلاش میفرمود بار دوش کسی نباشد. تجارت پیشگی در خانواده ایشان ریشه عمیق داشت. پدرشان نعمان و پدربزرگشان نیز تاجر بودند. تجارت این خانواده معمولاً در پارچه بود، به خصوص پارچه خاصی به نام “خزّ” که در آندوران شهرتی فراوان و بازاری گرم داشت.
اما چگونه ایشان بین تجارت و درس و بحث علمی و ترویج فقه جمع میکرد؟ در این خصوص محققان بر این باورند که امام شریکی امین داشت که با ایشان در این خصوص همکاری میکرد و هرگاهی که امام مشغول درس و بحث بود، او اقدام به خرید و فروش و عرضه کالا به خریداران مینمود و ای بسا که به توصیه امام برخی از سفرهای تجارتی مورد نیاز را نیز انجام میداد.
امام در تجارت خود سخت پایبند احکام شرعی بود. ایشان تلاش میکرد اصول و اساسات بازرگانی اسلامی را در تمام معاملات و دادوستدهای خود رعایت کند. چهار شاخصه مهم در تجارت ایشان برازنده بود:
– امانتداری در تجارت: ایشان هیچگاه به خود اجازه نمیداد در تجارت و معامله خیانت روا بدارد، مثلاً پارچههای بی کیفیت را به نام پارچههای با کیفیت بفروشد. هرگز چنین کاری از ایشان سر نزده است.
– صداقت و راستی و راستکاری: که لازمه تجارت ایشان بود. معمولاً بسیاری از تاجران و بازرگانان اصل صداقت و راستی را قربانی سود سرشار میکنند، اما امام هرگز به چنین عمل دونی مبادرت نورزید و در تمام عمر اصل صداقت و راستی را لازم گرفته بود و به اندازه ناخنی از آن تجاوز نکرد.
– سماحت و آسانگیری: امام اعظم در معامله و خرید و فروش سختگیر نبود. ایشان ظروف هر مشتری را مد نظر میگرفت، چنانکه متوجه شرایط حاکم بر بازار نیز بود. امام هرگز مبادرت به انحصار تجارت پارچه در خود و خانوادهاش نکرد و هرگز اقدام به احتکار ننمود.
– سخاوت و کرم: بسیاری از کسبهکاران و بازاریان متأسفانه که گرفتار نوعی بخالت و امساک میشوند، اما امام هرگز دچار این عارضه نشد. ای بسا کسانی که نیازمند لباس بودند و پولی برای پرداخت نداشتند، اما در مغازه امام صاحب لباس مجانی میشدند. ای بسا کسانی که در بازار و در حوزه معاملات خود پولی برای پرداخت نقدی پارچههای خز که از نزد امام میگرفتند نداشتند، اما امام این پارچهها را با همان قیمتی که در بازار عرضه میکرد در اختیار آنها قرار میداد تا سبب رونق تجارت شان گردد.
و اما تأثیر این تجارت پیشگی در تشکل اندیشههای فقهی امام؛ در این خصوص باید گفت: فقه حنفی و دیدگاههای امام در حوزه فقه معاملات در طول تاریخ به حدی راهگشا بوده که بسیاری از تاجران و بازرگانان را به سوی تبعیت از مذهب حنفی کشانیده است. یکی از علتهای این دانش امام در حوزه فقه معاملات بر میگردد به اینکه ایشان در بازار حضور بازرگانی وسیع داشت، و با معاملات و دادوستدهای تجارتی و مشکلات ناشی از آن آشنایی کامل حاصل کرده بود. این آشنایی سبب شد تا دیدگاههای فقهی ایشان در حوزه معاملات مشحون به عمیقنگری و واقعبینی باشد و طوری معاملات را تنظیم نماید که ضمن حفظ ارزشهای اقتصادی اسلام و بازار آزاد، حق و حقوق جامعه نیز به خوبی رعایت گردد.(ادامه دارد)
نویسنده : دکتر عبدالمجید صمیم