علت اعتقاد به کتب الهی و تسلیم در برابر احکام

آوای سنت : علت اعتقاد به کتب الهی و تسلیم در برابر احکام و معجزات مطرح شده در آنها چیست ؟

برای جواب باید به نکاتی توجه داشت:
۱. وقتی وجود خداوند متعال با براهین عقلی و منطقی ثابت شود(۱۴ برهان بر این معنی ارایه شده است) ،
این اثبات خداوند به تبع خود، لزوم وجود یک نحوه ارتباط بین خالق و مخلوقات را ضروری می داند، تا با این ارتباط گیری ،مخلوق پی به هدف از آفرینش و نحوه و چگونگی رسیدن به آن هدف را ببرد.

۲. پس : لزوم بعثت انبیاء الهی و کتب الهی بدیهی و روشن می شود.

با توجه به بداهت این معنی و قابل قبول بودنش در نزد اذهان بشری، کذّابان متعددی در طول تاریخ ادعای نبوت کرده اند لکن به خاطر سوءرفتارهای شخصی یا تناقضات متن مورد ادعایشان نتوانسته اند مردم را با خود همراه کنند.
ضمن اینکه متون این کذابها – با کمی بررسی و تدقیق – تباینات مبنایی با هم داشته اند و همین خود دلیلی دیگر بر کذب اینها و در نتیجه عدم اقبال عمومی به آنها بوده است.

در نقطه مقابل اینها ، در گذر تاریخ افرادی آمده اند که
➖اولا : در حسن رفتار همه اینها سرآمد عصر خود بوده اند،
➖در ثانی : متونی که اینها ارایه داده اند تشابهات بسیار فراوان داشته است.
➖ثالثا: این متون موءید همدیگر بوده اند به طوری که متون متقدم خبر از متون متاخر داده اند و متون متاخر ، مهر تایید بر متقدمین زده اند.
➖رابعا : خود این افراد در سخنان شخصیشان ، سلف و خلف خود را تایید نموده اند و از آنها به نیکی یاد کرده اند.

طبیعی است که این گروه با توجه به اوصاف اربعه مذکور و وجود فواصل زمانی – گاها چندهزار ساله بینشان – همان{ انبیاء و رسولان الهی} می باشند؛
که در عمل هم قلوب بشریت را جذب خود نموده اند .

حضرات ابراهیم و موسی و عیسی و پیامبر اسلام علی نبینا و علیە الصلاه و السلام
در این گروهند و کتب الهی اینها اشتراکات بسیار فراوان دارد و همین اشتراکات ثابت می کند که اینها علیرغم فواصل چند هزار ساله بینشان – ازجانب یک شخص واحد ارسال گشته اند .

وقوع معجزات فراوان که بقیه افراد از تحدی با آنها کاملا عاجز و ناتوان بوده اند ؛ سبب شده تا تقریبا همه عقلای روی زمین طرفدار مکتب فکری توحیدی این بزرگان شوند.

این معجزات علاوه بر اینکه در کتب متواتر نقل شده است توسط پیامبران لایق هم تایید و حتی برخی از آنها تکرار شده است .

خلاصه اینکه : اثبات خداوند حکیم به تبع خود ، اثبات پیامبران الهی را در پی دارد و اثبات پیامبران الهی هم اثبات تمام معجزات مذکوره از اینها را در پی خواهد داشت.

➖پس با وجود این تواتر و تاییدات و تکرارها ؛دیگر هیچ عاقلی نمی تواند ادعای تکذیب معجزات کند
که مثلا چگونه رود نیل شکافته شده و کف آن خشک شده است؟
یا چگونه ابراهیم و عیسی و پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم مردگان را زنده می کردند ؟خلقت عیسی بدون اسپرم چگونه محقق شده است؟ یا چگونه یونس در دل نهنگ زنده ماند؟ و….

اگر کسی به این گونه استدلال کند که چون علم بشر در قرن ۲۱ از انجام این امور ناتوان است و حقیقت این امور برایش مجهول است و این امور را ما با چشم خود ندیده ایم پس این امور باطلند!

استدلالش خود برانداز خواهد بود،چون:
اولا : دیدن فقط یکی از مدرکات بشری است و همه آن نیست -که ضعف و درصد بالای خطاپذیری آن هم به تجربه ثابت شده است- ، پس هر ندیدن شخصی دلیل بر نبودن واقعیت نیست ؛ مخصوصا واقعیاتی مثل معجزات که توسط بهترین افراد بشری رخ داده و تایید و تکرار شده است.
ثانیا : طبق این استدلال نظریات بیگ بنگ و فرگشت و بقیه نظریات متاخر بشر کلا رد می شوند
چون اولا : اینها توسط چشم قابل احصاء نیستند و
در ثانی : خارج از مدار تجربه علمی بشر قرار دارند و به محض آمدن یک حرف نو این نظریات بلادرنگ به زباله دان افکنده می شوند.

علاوه بر این علوم تجربی بشر بالنسبه الی وسعت کائنات و عالم مادی قریب به هیچ و صفر است
و هیچ عاقلی با زیربنای هیچ نمی تواند منکر وجود معجزاتی شود که مویدات فراوان تاریخی دارند، کما مرّ.

در نتیجه دیدیم که انکار معجزات ، سر از انکار علم درخواهد آورد.

پس اگر این شخص منکر علوم را تعبدا قبول می کند(چون ناچار از قبول تعبدی نظریاتی مثل بیگ بنگ یا فرگشت و… است کما مرّ) دیگر ابدا نمی تواند به دینداران و اعتقادات تعبدی آنها با موءیدات مذکوره خدشه وارد کند.

و لذا اشکال او در بحث معراج و نحوه تحقق معجزات و خلقت آدم و عیسی بدون اسپرم و… محلی از اعتناء و توجه نخواهند داشت ، به دلیلی که تفصیلا گذشت.

پس ما در برابر تمام احکام و قوانین الهی تسلیم هستیم حتی اگر دلیل عقلی و علمی بر انها نداشته باشیم چرا که عقل به تنهایی نمی تواند دلیل و علت بسیاری از موضوعات را درک کند .