آوای سنت : یکی از امتیازات جوامع اسلامی این بود که از یک کانون گرم، سفت و محکم خانوادگی بر خوردار بودند. در آن مردی بود که ریاست خانه را بر عهده داشت و در عرصه تأمین معیشت خانواده کار میکرد و زنی که در خانه به سرپرستی و نگهداری فرزندان و تدبیر امور منزل میپرداخت. صفا و صمیمیت اساس روابط آنها را تشکیل میداد و هر دو به هم احترام داشتند و صله رحم را میان خود و اقوام خویش به خوبی رعایت میکردند.
در آن دوران کانون خانواده واقعاً گرم بود، گرم محبت، صفا، صمیمیت، گذشت، صبر و بردباری، خدمت، وفا، ایثار و فداکاری. هرگاه زن بیمار میشد مرد چون دردمندی رنجور به دور خانم میگشت و از او سرپرستی و حمایت میکرد. و چون مرد بیمار میگشت زن بهتر از هر پرستاری در خدمت شوی خود بود و قلبش به خاطر او میتپید.
اما آیا حالا هم این وضعیت حاکم است؟
آیا زن و مرد آن محبت سابق را به هم دارند؟
آیا به نظریات هم احترام دارند؟
دیدگاه فرزندان راجع به والدینشان چیست؟
نگاه والدین نسبت به فرزندان چگونه است؟
چندین سوال از این دست را میتوان در مورد خانوادههای امروز مطرح کرد و به دنبال پاسخ گشت. بیاییم صریح باشیم، با کمال تأسف باید گفت پاسخ همه این سوالات منفی است. تغییرات عظیمی در کانونهای خانوادگی ما مسلمانان بروز نموده که بیانگر سراشیبی خطرناک سقوط است.
خانواده نهادی بود که ما مسلمانان پیوسته به آن افتخار میکردیم. ما مسلمانان بر جوامع غیر اسلامی فخر میفروختیم که از چنین کانونی بر خورداریم. بر آنها طعنه میزدیم که جوامع شما از این نعمت بزرگ بر خوردار نیستند. اما امروز متأسفانه خانواده اسلامی به سرعت به سمت آنچه میرود که در جوامع آنها مروج بوده است.
اما چرا چنین شده است؟
ارائه پاسخی روشن و دقیق به این پرسش کار آسانی نیست، زیرا انجام تحقیقات و پژوهشهای همه جانبهای را میطلبد. محققان و پژوهشگران و نیز مراکز تحقیقاتی کشورهای اسلامی باید در این زمینه وارد میدان شده دست به موشکافی بزنند تا علل و عوامل این روند بنیانبرانداز را کارشناسی کنند و بر بنیاد آمارها و مطالعات دقیق به این پرسش پاسخ دهند.
اما عجالتاً میتوان گفت ریشه اصلی و اساسی این رویکرد منفی تغییر عمیق و ریشهای فرهنگها و معیارهای انسانی برای یک زندگی قانونمند و عرفی است. در این رویکرد سنتها، عنعنات و مرزهای فرهنگی به شدت تخریب شده و عوامل نفوذ فرهنگهای دیگران به این کانونها فراهم شده است.
علت این تغییر عمیق را میتوان در فضاهای ارتباطی جستجو کرد که جهان را همچون قریهای ساخته که هر لحظه انسان این طرف کره زمین میتواند ببیند و بداند انسان آن طرف چه میکند و چه نوع زندگیِ دارد و از چه رسم و رواجهایی برخوردار است و در نهایت تبادله الگوها صورت میگیرد. زن مسلمان دوست دارد در عرصه نحوه زندگی خود از زن غربی الگو بگیرد و مرد خانواده نیز چنین، چه رسد به فرزندان که متأسفانه سیلبریتیهای بین المللی در فکر و اندیشه شان جا گرفته و به عنوان الگو مطرح شده است.
نمیشود جلوی تکنالوژی ارتباطات را گرفت. نمیتوان به مصادره گوشیهای همراه هوشمند اعضای خانواده پرداخت، زیرا این بلا عام شده و همه از این امکانات استفاده میکنند و اگر فرد اول یک خانواده خواسته باشد به مصادره این گوشی ها بپردازد قطعاً که با واکنش اعضای خانواده مواجه خواهد شد و در صورتی که او بتواند به ظاهر این وسایل و ابزار را مصادر کند قطعاً که اعضای خانواده به صورت مخفیانه اقدام به تهیه این وسایل خواهند کرد و به دور از دید والدین از این وسایل استفاده خواهند برد و این کار را بدتر خواهد کرد.
فیلترینگهم تا کنون که نتیجه نداده زیرا همه روزه فلیترشکنهای مختلف و قوی در دسترس کاربران قرار میگیرند و آنها به راحتی میتوانند پروسه فیلترینگ را دور بزنند و به هر آنچه از فضاهای اینترنتی که خواسته باشند دسترسی یابند. به خصوص که این بلا به گونهای عام شده که امروز مردمان دور ترین روستا هم از امکانات اتصالی لازم به جهت سیر در فضاهای سایتها و فضای مجازی بر خوردارند.
اما چاره چیست؟
نمیتوان پاسخ این سوال را در این عجاله داد، زیرا پاسخ را باید محققان و پژوهشگران بعد از انجام تحقیقات و پژوهشهای لازم ارائه کنند. آنها باید راهکار بدهند و سپس این راهکارهای تطبیق شود و دیده گردد که چه نتیجهای از آن حاصل میشود اگر نتیجه مثبت و مثمر ثمر بود توسط دولتهای اسلامی تطبیق شود و اگر ثمری نداشت باید در آن تجدید نظر صورت گیرد و به گونهای دیگر راهکار جستجو گردد.